: 🔰 تفاوتِ غم ما در عزای مسافرینِ #هواپیمای_اوکراینی با غمِ برخی دیگر ...
🔺 فرق ما با برخی دیگر این بود که غم ما از "لحظهی سقوط" آغاز شد و غم آنها از لحظهی فهمیدن "علت سقوط"
✅ اولی غم هموطن است
❌ و دومی غم کفتارصفتی و سوءاستفاده از این خون و بهانهای برای مقابله با حکومت...
حالا میفهمیم چرا برای حادثه کشتی 🛳سانچی کسی شمع روشن نمیکنه و هشتگ "هرگز فراموش نمیکنیم" نمیزنه، چون ابعاد سیاسی.نظامی نداره..
💔هر دو جانسوزند💔
🥀خدایشان بیامرزد
برای شادی روح این عزیزان فاتحهای بخوانیم
: 🔰 کدگذاری اوکراین و عملیات ترور ذهنی
🔺نام اوکراین میآید ذهنتان کجا میرود؟
کشور اوکراین یا شلیک به هواپیمای اوکراینی؟ ✈️
آبان چی؟ ماه آبان یا حوادث آبان 98؟
❓چرا این کدگذاری ها در ذهن شما انجام میشود؟چه کسی ذهن شما را برچسب زده است؟ این برچسب هاو کدگذاری چه ادراکی و چه رفتاری میسازد؟
♦️این سناریو یک ترورذهنی برای جامعه ایرانی است. فرآیندی برای مسخ کردن مخاطب. قدم به قدم پیش میرویم.
✅ واکنش مردم در شلیک به هواپیمای ایرانی چه بود؟
یک حادثه تلخ و تاسف برانگیز. هم عذرخواهی نیاز داشت و هم محاکمه و هم تقاص دادن قانونی.
تا اینجا مساله روشن است. این مسیر منطقی طی شد.
❌ اما این پرونده نباید بسته میشد. هواپیمای اوکراین باید تبدیل به نمادی برای القای ناکارآمدی جمهوری اسلامی باشد.
بنابراین سهمگینتر از اصل ماجرا، "طرح فریبی" است که رسانه های شیطانی با هدف "ترور ذهنی مخاطب" رقم زدند.
ترور ذهنی زمانی صورت میگیرد که مخاطب چنان درگیر هجمههای رسانهای قرار میگیرد که قدرت تحلیل گریاش برای شناخت واقع را از دست میدهد.
هرچند ابالیس رسانهای موفق نشدند، اما فرآیند این ترور ذهنی قابل اعتناست؛ برای نمونههای مشابه.
✔️اول باید دید نقشه "خناسان رسانهای" چیست. چند روز بعد از شلیک، "هشتگ چرنوبیل" توسط "شرائر رسانهای" کلید خورد.
🔺این هشتگ میگفت مهم نیست که زمینه شلیک چه بوده و مهم نیست ناخواسته زدید و مهم نیست عذرخواهی کردید و چطور جبران میکنید. مهم اینست که این شلیک با ماجرای چرنوبیل شوروی که منجر به فروپاشی این کشور شد، هماوردی دارد و نشانه ناشی گری ساختاری و سقوط یک حکومت است.
اما پروژه چرونوبیل سازی باید باور اجتماعی پیدا میکرد. نگرفت و نشد. با این حال این پایان ماجرا نبود. از اینجا به بعد فرآیند ترور ذهنی مخاطب به روش دیگری باید رقم میخورد. آنهم روش تکرار و تدریج.
✖️ خطا را باید تبدیل به خط کنند.
✖️مصداق راباید تعمیم به ساختار دهند
✖️ و حادثه را به نشانه. اینجاست که 3 سیاست را کلید زدند:
🔺یکم. اوکراین باید اسم رمز شود. باید کدگذاری ذهنی شود. نباید از جلوی چشم ها حذف شود. این کدگذاری نیازمند تحریک احساسات بود. هر روز به بهانهای این حادثه باید بازخوانی شود؛ انهم به قرائت جریان کذاب رسانهای.
🔺دوم. تحریک احساسات باید تبدیل به نفرت از جمهوری اسلامی شود. راهش نیز اتهام "شلیک عمد" است. آنقدر باید تکرار کرد تا جا بیافتد.
👈برای جا انداختن شلیک عمد دو کار لازم بود.
✔️ یک اینکه مسوولین جمهوری اسلامی دروغ گفتند.
✔️دوم اینکه حاضر نیستند پاسخگو باشند.
طبیعی است که میزان پاسخگویی در بند دوم را بند اول تعیین می کرد. یعنی پاسخگوئی در ابعاد شلیک عمد نه خطای انسانی.
🔺سوم. تعمیم جزء به کل. از هواپیمای اوکراین به ناکارآمدی ساختاری رسیدن. به همین دلیل لازم بود مصادیقی از خطاها در ابعاد جغرافیایی یک کشور با کلیدواژه اوکراین کدگذاری کنند. باید ذهن مخاطب دچار خطای تعمیم شود.
باز هم موفق نشدند؛ چرا؟
✅ اول اینکه همان ابتدا پس از شلیک به هواپیما در بالاترین سطح قصورها پذیرفته و مورد عذرخواهی قرار گرفت و برای جبران ان اقدام شد.
✅ دوم. حادثه ای که 10 مورد مشابه دیگر در دنیا داشت و از جمله خود ایران قربانی آن بوده است، در بالاترین سطح پی گیری و برای بررسی قصورها و تقصیرها محکمه برگزار شد.
✅ سوم. برخلاف روایت خناسان فرآیند اطلاع رسانی عاری از هرگونه خلاف گوئی عمدی بود.
👈مسوولین مطلع از همان ابتدا در قرنطینه بودند تا احتمالات دیگر در علت سقوط هواپیما را بررسی کنند. حداقل 5 احتمال وجود داشت که یکی جنگ الکترونیک و دیگری خرابکاری بود. طبیعی بود که تکذیبهای اولیه به جهت عدم اطلاع از این بررسیها صورت می گرفت. اما به محض اینکه خبر قطعی شد صادقانه اطلاع رسانی صورت گرفت. هرچند ماجرا می توانست به نحو بهتری مدیریت شود.
خلاصه نشد که بشود. پروژه رهزن های رسانه ای متوقف شد. تنها یک راه باقی ماند و آنهم تکرار و تکرار و تکرار؛ تکرار یک روایت انحرافی. روایتی که از شلیک هواپیما بتواند شکستن اقتدار یک کشور را نتیجه بگیرد.
❇️ در این پروژه است که جشن تولد گرفتن و عکسهای عروسی و مجلس ختم و سوگواریهای ماهانه و بلکه روزانه بر