🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
#شادی_روح_شهدا_صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
لبیک یاحسین🏴لبیک یامهدی🚩
🌟🥀✧|بِـسـْمِرَبِّاݪـشـہـدا|✧🥀🌟 🌸°•|هـِـــدیہ بِہ مَہدےِ فاطِمه عج بہ نیت سلامتے و ظهور🍃³¹³|•°↴ 🌸
🌟🥀✧|بِـسـْمِرَبِّاݪـشـہـدا|✧🥀🌟
🌸°•|هـِـــدیہ بِہ مَہدےِ فاطِمه عج بہ نیت سلامتے و ظهور🍃³¹³|•°↴
🌸°•|امروز متوسل مےشویم بہ شهید عباس بابایی
🌸°•بہ نیت سلامتی و تعجیل در فرج مولا و حاجت روایے همہ اعضاء شرڪت ڪنندگان در این چلہ
❀🦋✨🌺🍃❃࿐
⏳روز 3⃣3⃣ چـــــلہ
🌤 مـ100ـــرتبہ 👇🏻
📿ذڪــــــر ⇩⇩
✺《الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد》✺
https://eitaa.com/joinchat/3106668757Cd87e387160
💌 #ڪــلامشهـــید
🔔 نگهبانی دل...
🌹از شهید عبــاس بابایی پرسیدند:
عباس چه خبر؟! چه کار میکنی؟
گفت: به نگهبانی دل مشغولیـم تا
ڪسی جز خدا وارد نشــود.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید عباس بابایی:
کسی که به پدر و مادرش احترام بگذارد
یعنی طوری با آنها رفتار کند
که رضایت آنها را جلب نماید
همیشه پیش خداوند عزیز بوده
و در زندگی خوشبخت خواهد بود
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️وقتی پدر پای پسرش را میبوسد
🔻بوسه پدر شهید عباس بابایی بر پای فرزند شهیدش
🎥 انتشار به مناسبت سالروز شهادت عباس بابایی
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
◀️با تلاوت قرآن، کدورت جانش را می شست
🔹️در حدود سال 1355، که یک سال از زندگی مشترک من و عباس می گذشت، روزی از طرفِ یکی از دوستان عباس به میهمانی دعوت شدیم.
🔹️در روز مقرّر، من و عباس با دختر چهل روزه مان به میهمانی رفتیم. پس از ورود دریافتیم که مجلس، میهمانی معمولی نیست؛ بلکه جشنی است که به مناسبت سالگرد ازدواج میزبان ترتیب داده شده است؛ ولی با شناختی که از روحیّه ی عبّاس داشته اند به دروغ به او گفته بودند که یک میهمانی ساده و معمولی است.
🔹️وضع زننده ای در مجلس حاکم بود. یک لحظه عباس را دیدم که صورتش سرخ شده و از شدّت خشم تاب و تحمّل را از دست داده است. چند دقیقه ای با همان وضع گذشت. آنگاه عباس از میزبان عذرخواهی کرد و از خانه بیرون آمدیم.
🔹️عباس در آن تاریکی شب به تندی به طرف خانه می رفت. وقتی وارد خانه شدیم بغضش ترکید و پیوسته خودش را سرزنش می کرد که چرا در آن مجلس شرکت کرده است. سپس لحظه ای آرام گرفت و به فکر فرو رفت. بعد از جا برخاست. وضو گرفت و شروع به خواندن قرآن کرد.
🔹️آن شب او می گریست و قرآن می خواند. شاید می خواست تا با تلاوت قرآن غبار کدورتی را که به خاطر شرکت در آن میهمانی بر روح و جانش نشسته بود بزداید
🌷شهید عبّاس بابایی
♦️پرواز تا بی نهایت، ص 58.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹🌹 #سیره_شهدا
🔸سرایدار مدرسه تعریف میکرد:
کمردرد داشتم و نمیتوانستم کار مدرسه را خوب انجام دهم. مدیر مدرسه به من گفت: اگر اوضاعت همیشه این باشد، باید بروی بیرون.
🔹اگر من را بیرون میکردند، خیلی اوضاع زندگیام بدتر میشد. آن شب همهاش در این فکر بودم که اگر من را بیرون بیندازند، چه خاکی توی سرم کنم؟
فردا صبح که رفتم مدرسه، دیدم حیاط و کلاسها عین دسته گل شده و منبع آب هم پر است. از عیالم که برنمیآمد؛ چون توان این همه کار را نداشت. نفهمیدم کار کی بوده. فردا هم این قضیه تکرار شد.
🔸شب بعد نخوابیدم تا از قضیه سردربیاورم. صبح، یک پسربچه از دیوار پرید پایین و یکراست رفت سراغ جارو و خاکانداز. شناختمش. از بچههای مدرسهی خودمان بود. مرا که دید، ایستاد. سرش را پایین انداخت. با بغضی که در گلویم نشسته بود، گفتم: «پسرم! کی هستی؟» گفت: «عباس بابایی.» گفتم: «چرا این کارها را میکنی؟» گفت: «من به شما کمک میکنم تا خدا هم به من کمک کند.»
📚کتاب «ظرافتهای اخلاقی شهدا»
🌷#شهید_عباس_بابایی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌺 سادهزیستی شهید بابایی را از این خاطره بفهمید...
#متن_خاطره
ماه رمضان بود. شهید بابایی با خـانواده منزل ما مهمون بودند. افطار که شد توی سفره خرما، الویه و خورشت گذاشتیم. عباس بهم اعتراض کرد و گفت: آقای رحیمی! شما که الویه درست کردین، دیگه چه نیازی به خورشت بود؟!!! بعد هم با ذکرِ حدیثی تذکر دادند که بیشتر از یک نوع غذا سرِ سفره نباشه ...
.
🌺خاطرهای از زندگی خلبان شهید عباس بابایی
📚منبع: کتاب پرواز تا بینهایت ، صفحه ۱۰۴
#روزه #شهیدبابایی #ساده_زیستی #امر_به_معروف #بی_تفاوت_نبودن
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷