فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱استوری١#شب چهارم
▫️برات دوتا حیدر آوردم
حر و دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
اشک چشمانم نذر فرج مولایم ...♥️🔗
ߊَܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐَܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊܠܦَ̇ــــܝَܥܼܢ🌤
🔹 روزنامه مجازی محرم - شماره 4️⃣
💥 گفتگوی خبری ویژه امشب
در شبکه اُمیّه TV
🔴 چرا حسین بن علی زنان را به
این بیابان آورده است؟
🔵 آیا حضور زنان در کاروان حسین
اثر تبلیغاتی دارد؟
🔶 آیا با آوردن زنان، حقوق آنان
را ضایع کرده؟
📎 #محرم
📎 #امامحسین
📎 #روزچهارممحرم
📎 #روزنامهمجازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩شب چهارم#حربن یزید ریاحی 👇👇
در روز عاشورا امام ( ع ) از مرکب پیاده شدوبه عقبه بن سمعان دستور دادکه آن را ببند د در این اثناء سپاه کوفه برای جنگ و قتال به طرف امام و اصحاب امام روی آوردند ؟ حر بن یزید ریاحی هنگامی که آن گروه را مصمم به جنگ دیدنزد عمر بن سعد رفت و گفت : آیا به حسین جنگ می کنی ؟! گفت آری به خدا سوگند قتالی که کمترینش این باشد که سر ها دست ها جدا گردد ؟؟ حر باز گشت و مردی از قبیله اش همراه او بود نامش قره بن قيس حر کم کم به سوی خیمه گاه حسین نزدیک میشد مردی به او گفت : این چه حالتی است که در تو می بینم ؟ حر گفت : به خدا سوگند خود را در میان بهشت و دوزخ می بینم و به خدا قسم چیزی را بر بهشت بر نمی گزینم اگر چه مرا پاره پاره و در آتش بسوزانند سپس به امام حسین ( ع ) پیوست و به آن حضرت فرمود ای پسر رسول خدا ؟ جان من فدای تو یاد من کسی بودم که بر تو سخت گرفته و در این مکان فرود آمدم و گمان نمی کردم که این گروه به تو چنین رفتار نمیده خدا سوگند اگر می دانستم دست به چنین کاری نمی زدم و اکنون به در گاه خدای بزرگ توبه می کنم از آنچه که انجام داده ام آیا توبه من پذیرفته می شود ؟ امام حسین ( ع ) فرمود : آری خدا توبه تو را می پذیرد پیاده شو و به پیکار بپرداز حر بن یزید گفت من برای تو سواره باشم به از آن است که پیاده شوم روی این اسب مدتی مبارزه می کنم و در پایان فرود خواهم آمد . سپس حر در مقابل لشکر کوفه ایستاد و به آنان گفت شما خودتان حسین ( ع ) را به اینجا دعوت کردید و گفتی در راه او جان خواهی داد ولی اینک او را محاصره کرده و مانند یک اسیر در دستان شما گرفتار آمده است او و زنان و دختران او را از نوشیدن آب فرات منع کرده اید در حالی که قوم یهود و نصاری از آن آب می نوشند و حتی بهائم در آن می غلتند و اینان از عطش به جان آمده اند ؟ شما پاس حرمت پیامبر را در باره عترت او نگاه نداشتید ، خدا در روز تشنگی شما را سیراب نگرداند در این حال گروهی با تیر و کمان بر او حمله ور شدند و پس از چندی مبارزه او را به شهادت رساندند . هاتفی از غیب : نوشته اند حر امام حسین ( ع ) گفت : هنگامی که عبید الله بن زیاد مرا به سوی تو روانه کرد و از قصر بیرون آمدم از پشت سر آوازی شنیدم که می گفت ای حر شاد باش که به خیری روی آورده ای !چون به پشت سر نگریستم کسی را ندیدم با خود گفتم این چه بشارتی است که من به پیکار حسین ( ع ) می روم ؟!و هرگز تصور نمی کردم بیرون که سر انجام از شما پیروی خواهم کرد .
#🔚ڪپے با ذڪر صلوات بہ نیت سلامتے وفرج مولے✔️
●┈••✾•●♡🖤♡●•✾••┈●
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🌤️
AUD-20220802-WA0216.mp3
11.15M
🔘#شب چهارم محرم طفلان حضرت زینب و حرّ 💔
●━━━━━──────
⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻
#حضرت_زینب🥀
#امام_حسین
#محرم🏴
*#🔚ڪپے با ذڪر صلوات بہ نیت سلامتے وفرج مولے✔️
●••✾•●♡🖤♡●•✾••●
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🌤️
04-ROZE TEFLANE HAZRATE ZEINAB.mp3
1.06M
من محمدم پسر زینب کبری.mp3
9.21M
⁽﷽⁾
°•|🌱『🎼🎶』🌱|•°
◉━━━━━━───────
↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆
🎧🖤|↫#نواے_محرم
من محمدم پسر زینب کبری
منم فدایی حضرت ابی عبدالله
منو برادرم نوههای اسداللهیم
محافظ پرچم نصرُ من اللهیم
🎙امیر_کرمانشاهی
✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ #امام_حسین
✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ #محرم
●••✾•●♡🖤♡●•✾••●
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🌤️
👆👆مقتل خوانی👆👆
مادری تنها
عبدالله بن جعفر نامه ای برای امام (علیه السلام) فرستاد و همراه دو فرزندش عون و محمد خدمت امام حسین (علیه السلام) فرستاد و ... . پس از مدتی عبدالله خودش خدمت ابی عبدالله (ع) رسید و ... و فرزنداش را سفارش نمود تا در خدمت امام باشند و در رکابش جانبازی کنند .
حضرت زینب (س) از اعزام فرزندانش توسط عبدالله بسیار خوشحال شد ..
بعضی روایات داره خانوم،اینها رو تو خیمه لباس نو به تنشون كرد،چشماشون رو سرمه كشید،به موهاشون شانه زد،به بدن هاشون عطر كشید،فرمود:حالا برید پهلو دایی تون،به دست و پاش بیوفتید،اجازه ی میدون بگیرید، مادر یادتون باشه،اگه دایی قبول نكرد،یادتون نره،دایی رو به چادر مادرم قسم بدید،
نقل اینه :خانوم زینب دستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما برید از دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگه خدایا،نكنه من سهمی نداشته باشم،
بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دید خرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه
عقیله بنی هاشم زینب کبری(س) بی درنگ عرض می کند: برادر به حق مادرم، اذن میدان به فرزندان خواهرت بده . پسران نیز این درخواست و سوگند را مؤثر یافته و می گویند: دایی جان، به حق مادرت فاطمه زهرا (س)اجازه بده.
امام صورت خواهر زاده های خود را می بوسد و اجازه نبرد به آن دو می دهد. آن دو بزرگوار پیاده به میدان نبرد رهسپار می گردند. ابن سعد آنها را شناخته و با صدای برخاسته از شگفــتی می گوید: (عَجَبا لِلرَحِمِ ) یعنی شگفت از این پیوستگی خواهر و برادری بین حسین و زینب (علیهما السلام).
پس، ابتدا محمد بن عبدالله بن جعفر به میدان آمد و این رجز را سر داد:
به خداوند شکایت می کنم از دشمنی دشمنان، قوم ستمگری که کورکورانه به جنگ با ما برخاسته اند. نشانه های قرآنی را که محکم و مبیّن و آشکار کننده کفر و طغیان است را ترک کردند و پس از نبردی نمایان، به شهادت رسید.
پس از او، برادرش عون بن عبدالله جعفر راهی نبرد شد و خود را اینگونه معرفی کرد:
اگر مرا نمی شناسید من فرزند جعفر طیار هستم که از سر صدق به شهادت رسید و در بهشت نورانی با بال های سبز پرواز می کند. برای من از حیث شرافت در محشر همین کافی است.”
عـون پس از نـبردی دلیرانه به دست عبدالله بن قُطنَه به شهادت می رسد و فدایی راه حضرت حسین (علیه السلام) شد. سید الشهدا (ع) برجسد این دو برادر حضور یافته و آنها را به سینه چسبانیده و به خیمه شهدا می رساند. تمام اهل حرم بیرون می آیند الا مادرشان زینب کبری (س) که درون خیمه می ماند و می فرماید: می ترسم که از بی طاقتی زجه کشم و برادرم از من شرم کرده و ناراحت و غمگین شود
شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند.
AUD-20220802-WA0215.mp3
5.04M
من حر،روسیاه توأم،یابن فاطمـــــہ
دستم بگیر و عاقبتم رابخیـــرڪن
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا 🌙🕌
#شب_چهارم #محرم🥀
💔|↫ #محرم
♥️|↫ #امام_حسین