eitaa logo
لبیک یاحسین🏴لبیک یامهدی🚩
7.4هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
340 فایل
مطالب امام زمانی، چله ها و راه های ترک گناه، مسائل مربوط به نماز و تعقیبات نماز، اعمال ماه های قمری 🌱همه فقط و فقط به نیت تعجیل در فرج و خوشنودی قلب نازنین آقا امام زمان عج الله 🌱 مدیریت کانال👈 @mahdie70 ادمین تبلیغات👈 @mahdieh_1370
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ مقتل حضرت عباس علیه السلام از کتاب شریف"بحارالانوار" 🏴علامه مجلسی "رحمه الله" می‌نویسد: ▪️وقتی كه حضرت اباالفضل علیه السلام، تنهائى برادر را ديد، آمد خدمت امام حسین و عرضه داشت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من میدهى؟ ▪️امام حسين عليه السلام گريه شديدى كرد. ▪️بعد فرمود: اى برادر! تو علمدار منى، اگه تو شهيد بشوی لشكر من از هم می پاشد. ▪️حضرت عباس علیه السلام عرضه داشت: سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.  ▪️امام حسين عليه السلام فرمود: پس مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.  ▪️اباالفضل العباس علیه السلام آمد و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد ▪️عباس به سوى امام حسين مراجعت کرد و آن حضرت را آگاه نمود.  ▪️ناگاه شنيد كه كودكان فرياد ميزنند العطش! العطش!  ▪️حضرت عباس عليه السلام بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.  ▪️تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.  ▪️او را تير باران کردند ولى او لشكر را شكافت . ▪️و بنا بآنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.  ▪️وقتى خواست مُشتى از آب بياشامد، بياد تشنگى امام حسين و اهل بيت آن حضرت افتاد و آب را ريخت.  ▪️پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و به دوش راست خود انداخت متوجه خيمه ها گرديد.  ▪️دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.  ▪️حضرت عباس عليه السلام با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت را قطع كرد. ▪️آن بزرگوار مشك را به دوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.  ▪️حضرت عباس عليه السلام به ناچار مشك را به دندان گرفت.  ▪️ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت ▪️سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت! ▪️پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد  و صَاحَ إلىٰ أخيهِ الْحسينِ أدْرِكْني ▪️و فرياد زد: يا اخا ادركنى.  ▪️وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد  ▪️امام حسين فرمود: يعنى الان پشتم شكست و بی چاره شدم. 📚بحارالانوار ج۴۵ص۴١ 💔🥀
◼️ آیا می دانی روزعاشورا با من چه کردند؟ مرحوم سـیدمحمـدابراهیم قزوینی(متوفی١٣۶٠ هجري قمري) درصـحن مطهرحضـرت ابوالفضل علیه السـلام امـام جماعت بودند و مرحوم آقا شـیخ محمدعلی خراسانی که واعظی بی نظیر بود، بعـداز نمـاز ایشان منـبر میرفت. یک شب، مرحوم واعظ خراسانی مصـیبت حضـرت ابوالفضل علیه السلام راخوانده و از اصابت تیر به چشم مقدس آنحضرت یاد کرده بود. مرحوم قزوینی،که سـخت متأثرشده و بسیار گریه کرده بود، به ایشان گفته بود: چنین مصیبت‌ها سخت را، که سند خیلی قوي هم ندارد چرا میخوانید؟! شب در عالم رؤیا به محضـر مقدس حضـرت ابوالفضل علیه السلام مشرف شده بود، آقا خطاب به ایشان فرموده بود: سیدابراهیم، آیا تو درکربلابودي که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟! پس از آنکه دو دسـتم از بدن جداگردید،سـپاه دشـمن مرا تیر باران کردند، در این زمان تیري به چشم من رسید هرچه سـر را تکان دادم که تیر بیرون بیایـد، بیرون نیامد و کلاه خود (یا عمامه) از سـرم افتاد، زانوها را بالاآوردم و خم شدم که به وسیله دو زانو، تیر را ازچشم بیرون بکشم، که در همین حین بود دشمن با عمود آهنین بر سرم زد... 📚 چهره درخشان قمر بنی هاشم علیه السلام ج١ص٢٣۴ 💔🥀 💔|↫ ♥️|↫ •┈••✾▪️🍂🥀🍂▪️✾••┈• ✔️ڪپے‌باذڪر صلوات بہ‌نیت‌ظہوࢪ🌤 ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦ‌َــــܝ‌َܥܼܢ🌤
◼️ شرح مختصری از "ضربِ عمود" در آن زمان که دست های قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس را قلم کرده بودند و آن حضرت با دندان مشک را گرفته بود و تمام تلاشش را می‌کرد تا آن را به خیمه ها برساند، نوشته اند: فَضَرَبَهُ حَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ مِن وَراءِ نَخلَةٍ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ عَلىٰ رَأسِهِ الشَّريفِ، فَسَقَطَ مُخُّ رَأسَهُ عَلىٰ كَتِفِهِ ▪️حکیم بن طُفیل ملعون، پشت درخت نخلی کمین کرد و از پشت آمد و با عمود آهنین چنان ضربه ای بر فرق مبارک حضرت عباس علیه السلام زد که جمجمه حضرت بر روی کتف او افتاد. فَهَوَىٰ عَن مَتنِ الْجَوادِ و هو يُنادِي: ▪️پس از بالای اسب، با صورت به زمین افتاد و فریاد برآورد: *وا أخاه! وا حسيناه! وا أبتاه! وا عليّاه* . 📚اسرارالشهاده ص٣٣۴ 💔🥀 💔|↫ ♥️|↫ •┈••✾▪️🍂🥀🍂▪️✾••┈• ✔️ڪپے‌باذڪر صلوات بہ‌نیت‌ظہوࢪ🌤 ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦَ̇ــــܝ‌َܥܼܢ🌤
◼️ درد و دل جگرسوز سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام در علقمه با قمر بنی هاشم علیه السلام برخی از مقاتل، نوشته اند: وقتی که سیدالشهدا در علقمه، در پی برادرش ابالفضل العباس علیه السلام می آمد، اینگونه فریاد برمی آورد: أيْنَ اَخي؟ أيْنَ ساعِدِي؟ أيْنَ الْعَبّاس؟ ▪️برادرم کجاست؟ بازوی دستم کجاست؟ عباسم کجاست؟ و وقتی که بر بالین برادر رسید، اینگونه خطاب کرد : يا أخي! اَلآنَ قَلَّتْ حيلَتي، يا أخي! أنائِمٌ أنتَ و الْقَومُ يَظُنُّونَ إنّي جُبِنْتُ عَنِ الْقِتالِ، ▪️ای برادرم! الان دیگر بیچاره شدم. ای برادرم! تو اینجا آرمیدی و این جماعت گمان می‌کنند که من از جنگ می ترسم يَعِزُّ عَلَيَّ أنْ أراكَ عَلىٰ الرَّمضاءِ مُرَمِّلاً بِدِمائِكَ، يا أخي! تَركْتَني وَحيداً، غَريباً بَينَ الْأعداءِ. ▪️به خدا بر من سخت است تو را بر ریگ و رمل بیابان آغشته به خون ببینم. ای برادر! مرا تنها و غریب بین دشمنان و گذاشتی و رفتی؟! 📚وسیلة الدارین ص ٣١۵ ◼️ سیدالشهدا علیه السلام از داغ ابالفضل علیه السلام آنقدر گریستند تا اینکه از هوش رفتند... نوشته اند: ▪️وقتی که امام حسین علیه السلام برادرش را دید که به خاک و خون افتاده است، با صدای بلند فریاد زد: ای وای برادرم! ای وای عباسم! ای وای پاره قلبم! به خدا بر من سخت است فراق تو. و آن قدر گریست تا اینکه از هوش رفت. 📚 المنتخب،ج ۲ ص۴۴١ 💔
⚫️ تاسوعا ، یَومٌ حُوصِرَ فِيهِ الْحُسَیْنِ... حضرت امام صادق علیه السلام ضمن روایتی فرمودند : تَاسُوعَا یَوْمٌ حُوصِرَ فِیهِ الْحسَیْنُ (علیه السلام) وَ أَصحَابُهُ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمْ بِکَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ خَیْلُ أَهلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَیْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَیْلِ وَ کَثْرَتِهَا ▪️تاسوعا روزى است كه امام حسين عليه السّلام و يارانش رضوان الله علیهم در كربلا محاصره شدند و آن روز لشكريان شام گِرد هم آمدند و عرصه را به آن حضرت سخت گرفتند. ابن مرجانه و عمر بن سعد لعنهم الله به انبوه لشكر خود خوشحال شدند. وَ اسْتَضْعَفُوا فِیهِ الْحسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ أَصحَابَهُ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَیْقَنُوا أَنْ لَا یَأْتِیَ الْحسَیْنَ (علیه السلام) نَاصِرٌ وَ لَا یُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ ، بِأَبِي الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِیبُ ▪️ در آن روز امام و يارانش را ضعیف نمودند و يقين كردند كه هيچ يار و ياورى بر امام نخواهد آمد و مردم عراق ایشان را يارى نخواهند كرد. پدرم فداى آن ضعیف‌شدهٔ غریب! 📚 الکافي ج۴ص ١۴٧
◼️ خدایا! عموی‌مان را به سلامت به ما برسان... ⚡️در نقلی آمده است: خیمه ای مخصوص مشک های آب بود، حضرت عباس علیه السلام داخل آن خیمه شد و دید که اطفال حرم ، آن مشک های خالی ولی نَمدار را برداشته و شکم های خود را بر آن ها می گذارند تا از عطش آن ها کاسته شود. به آن ها فرمود: اکنون میروم و برای شما آب می‌آورم. ⚡️در نقلی دیگر آمده است: چون حضرت عباس ناله طفلان را شنید، مشک را برداشت و به آن ها فرمود: این قدر گریه نکنید بلکه دعا کنید من به سلامت برگشته و آب برای شما بیاورم. پس آن طفل ها دست بلند کرده و عرض کردند: بارالها! عموی مان عباس را صحیح و سالم به ما برسان که ما از تشنگی هلاک شدیم و جگر ما از عطش کباب شد... 📚تذکرة الشهداء ج١ص۵٨٨ 📚چهره درخشان قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس ج١ص٢١١ 💔🥀 •┈••✾▪️🍂🥀🍂▪️✾••┈• ✔️ڪپے‌باذڪر صلوات بہ‌نیت‌ظہوࢪ🌤 ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦ‌َــــܝ‌َܥܼܢ🌤
عباس یعنی ذکر طوفانی مهدی - حاج محمود کریمی.mp3
2.87M
⁽﷽⁾ °•|🌱『🎼🎶』🌱|•° ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ 🎧🖤|↫ 🏴 مداحی: عباس یعنی ذکر طوفانی مهدی 🎤 حاج محمود کریمی 🏷 💔 قطره قطره اشکتان، نذر ظهور حضرت حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف