#عاقبت_گناهکاران_١ 🔥⚰️قبر جنازهٔ زناکار را قبول نکرد🔥 نقل شده است:در زمان امام صادق علیه السلام زنی بود که زنا می‌داد و از این راه آبستن می‌شد، چون وضع حنل می‌کرد از ترس اینکه مبادا خویشان و اقوامش از عمل او اطلاع پیدا کنند فرزندان خود را در آتش می‌سوزاند! وقتی از دنیا رفت او را دفن کردند و قبر او را قبول نکرد و جنازه را بیرون انداخت! قبر دیگری کندند و او را داخل آن کردند و سرش را پوشاندند، باز قبر شکافته شد و جنازه را بیرون انداخت. خویشان او خدمت امام صادق علیه السلام آمدند و داستان را برای ایشان نقل کردند. امام فرمودند:مادرش را خبر کنید بیاید؛ وقتی آمد از او پرسید: دخترت در دنیا چه اعمال زشتی را مرتکب می‌شد؟ عرض کرد:دختر من زنا میداد و بچه هایی که از زنا به وجود می‌آمدند به آتش می‌سوزاند تا کسی آگاه نشود. حضرت فرمود:زمین، جنازه این زن را قبدل نمی‌کند چون او خلق خدا را به عذابی که مخصوص خداوند است (یعنی به آتش سوزاندن) عذاب می‌کرد. پس از آن فرمود:قدری از تربیت سیدالشهدا را در قبرش بگذارید تا زمین او را قبول کند. خویشان قدری تربت را همراه او دفن کردند، دیگر قبر او را بیرون نینداخت. منبع: خزینة الجواهر، ص 234.

#عاقبت_گناهکاران_٢ 🔥عقوبت منکرین ولایت🔥 جمعی در کوفه خدمت علی علیه السلام رسیده گفتند: یا امیرالمومنین در بازارها ماهی های جری را می‌فروشند. علی علیه السلام تبسم کرد و فرمود: برخیزید تا چیز عجیبی به شما بنمایم و درباره وصی (پیغمبر) خود چیزی جز خیر و خوبی نگویید. همگی برهاستند و همراهش به کنار فرات رفتند و آب دهان در فرات انداخت و کلماتی فرمود، ناگهان یک ماهی جری با دهان باز سر از آب بیرون کرد. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: وای بر تو و قومت، تو کیستی؟؟ گفت:ما اهل قریه ای نزدیک دریا بودیم، که خدا در کتاب خود می‌فرماید: چون ماهیانشان روز شنبه کنار دریا می‌آمدند (اعراف/64) پس خدا ولایت و دوستی تو را بر ما عرضه کرد و ما نپذیرفتیم و مسخمان کرد، و بعضی در خشکی هستیم و بعضی در دریا، اما اهل دریا پس ما جری هاییم و اما اهل خشکی سوسمار و موش صحرایی است؛ آنگاه امیرالمومنین علیه السلام به مانگاه کرد و فرمود: گفتار او را شنیدید؟ گفتیم:آری. فرمود:به آن کسی که محمد صلی الله علیه و آله و سلم زا به پیغمبری برانگیخت اینها مانند زنان شما حیض می‌شوند. منبع:اثبات الهداة، ج4، ص 572

#عاقبت_گناهکاران_٣ کیفر اهانت به سادات در سال ١٢٢٩(ه.ق) یکی از مأمورین دولت از سبد تنگدستی، مطالبه مالیات می‌نمود. سید هرچه سوگند یاد کرد و اظهار تنگدستی می‌کرد اثری در قلب آن مرد نبخشید و بر شکنجه و فشار خود می‌افزود. چون از اظهار عجز و بیچارگی خود بهره ای نیافت گفت چند روزی مهلت بده تا خدا چاره ای بسازد و از جدم رسول خدا شرم کن. آن مأمور گفت:اگر جد تو کار سازی می‌کند و می‌تواند یا شر مرا از سر تو دفع کند یا حاجت تو را برآورد. انگاه ضامنی از سید گرفت و گفت اگر فردا ساعت اول صبح وجه نپردازی کثافت به حلق تو خواهم ریخت به جدت بگو هرکار می‌تواند بکند. مأمور شب به خانه خود مراجعت کرد و برای خوابیدن به پشت بام رفت. نصف شب به قصد ادرار کردن از جای خود برخواست چون هوا تاریک بود پای بر ناودان گذاشت و با ناودان به زمین افتاد تصادفا در زیر ناودان چاه مستراحی بود، مستقیم در آن چاه فرود آمد و خوشبختانه هیچ کس در آن شب از آن پیش آمد آگاه نشد و تا صبح کثافت به حلقش رفت. صبح که او را جستجو کردند پس از تفحص زیاد، در چاه مستراح یافتند که سرش تا نزدیک ناف در نجاست فرورفته بود. آن قدر نجاست به حلق او وارد شده بود که شکمش ورم کرده و خفه شده بود.

#عاقبت_گناهکاران_۴ عذاب و کیفر زناکاران روزی، حضرت رسول کرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: شب گذشته دو نفر پیش من آمدند و گفتند: یارسول الله با ما حرکت کن. اطاعت کردم و با ایشان حرکت نمودم به سرزمین مقدسی رسیدیم در آنجا به تنوری برخورد کردیم که از آن صدای ضجه و ناله به گوش می‌رسید. گفتم:سبحان الله ابن ها چه کسانی هستند؟! گفتند: ایشان مردان و زنانی هستند که در دنیا مرتکب عمل زنا شدند و آنان تا روز قیامت در میان این تنور و شعله های آتش خواهند بود و عذاب و جزای آنان ادامه خواهد داشت. نیز فرمود هرکس با زن مسلمان یا یهودی و نصرانی و مجوسی یا کنیزی که آزاد باشد و بدون توبه و با اصرار بر این گناه از دنیا برود، خداوند متعال سیصد در عذاب عذاب را در قبرش باز می‌کند که از هردری مارها، عقرب ها، افعی ها، و اژدهاهایی از آتش بیرون آیند و او را نیش زنند که در اثر آن بدنش آتش گیرد و تا روز قیامت بسوزد. چون از قبرش بیرون آید مردم از بوی زننده و گندش اذیت و ناراحت می‌شوند و با همان بو شناخته می‌شود و همه اهل محشر می‌دانند او زناکار است تا این که خداوند امر کند او را داخل آتش نمایند. و نیز آن حضرت فرمودند:زن شوهرداری که در رختخواب غیر از شوهر خود بخوابد (کنایه از اینکه زناکار باشد) بر خداوند متعال حق است اول او را در قبر شکنجه و عذاب کند بعد از آن در قیامت او را به آتش جهنم بسوزاند. کلمه (اثاما) که در قرآن آمده است یکی از وادی های جهنم است که پر از مس مذاب و گداخته می‌باشد و سرچشمه آن از شکاف و گودالی در جهنم است که چند طایفه در آن جای دارند: ١.کسانی که غیر از خدا را عبادت کنند ٢.کسانی که آدم‌کش و قاتل باشند ٣.زناکاران،که عذاب این طایفه اضافه می‌شود از امیرالمومنین علی علیه السلام نقل شده که فرمودند:وقتی قیامت برپا شود خداوند متعال دستور می‌دهد که بادی بوزد و بوی گندی که تمام اهل محشر را ناراحت و اذیت می‌کند به مشام همه برساند. در این بین منادی پروردگار ندا کند که این بوی گند، بوی فرج های زنان زناکار می‌باشد که همه اهل عرصات را ناراحت و اذیت کرده است. بحارالانوار، ج 79،ص 21

#عاقبت_گناهکاران_۵ پدر با همه رنج و زحمتی که سالها برای اداره زندگی ساده آنها کشیده بود بالاخره علی رغم آن همه محبت فراموش نشدنی روی تخت بیمارستان در اثر بیماری قلبی درگذشت. او در لحظات آخر زندگی پرزحمتش درحالی که همسر فرسوده و دختر جوانش نیز با نگاه های حسرت آمیزشان او را بدرقه می‌کردند چشم‌های بی نورش را به طرف تنها پسرش دوخت گ گفت پسرم من دیگر رفتنی هستم، مادر و خواهرت را به تو می‌سپارم دلم میخواهد از آن‌ها به خوبی نگهداری کنی مادرت برای شما زحمت بسیار کشیده، نگذار بعد از من احساس تنهایی کند مواظب باش بعد از مرگ من دیگر تنها مرد خانه تو هستی مرا هم فراموش نکن، پسرم قدر این چیزهایی که داری را بدان که من برای بدست اوردن آن‌ها خیلی زحمت کشیده ام. پدر لز دنیا رفت و پس از مدتی پسر با یک دنیا آرزو و دلخوشی ازدواج کرد ولی طولی نکشید که بهانه گیری عروس خانم شروع شد. او اول مادر و خواهرشوهرش را از اتاق ها بیرون کرده، در زیرزمین جا داد و سپس با اصرار از شوهرش خواست منزل مستقلی به دور از آن‌ها برایش تهیه کند پسر نیز جای دیگری برای همسرش پیدا کرد ولی طولی نکشید که اخطاریه پسر جهت تخلیه حاته به وسیله مأمورین به مادر پیر و خواهرش ابلاغ گشت و به دنبال آن در اثر تعقیب پسر، مأمورین اثاثیه مادر را از خانه بیرون ریختند. مادر بیچاره همراه دختر جوانش در کنار کوچه مانده بود، از اینکه ابروی چندین ساله اش در محله به باد رفته تحت فشار روحی بود اما کاری از وی ساخته نبود. و اندکی بعد او هم از رنجدو غصه مانند شوهرش ازدنیا رفت و از بی وفایی پسرش آسوده شد. اما دختر جوان بی پناه ماند که چه کند و به کحا برود. ولی سرانجام آه مادر پیر که در این اواخر از سینه تنگش به زحمت بیرون می‌آمد، و قطرات اشک خواهر مظلومه و درمانده کار خودش را کرد و درحالی که پسر و نوعروس، خود را در زندگی موغق می‌دیدند صاحب دختری شدند که از هردو چشم نابینا بود و بدین ترتیب اندوه عمیقی تا پایان عمر مانند خوره از درون، وجودشان را فرسود و برای همیشه رنگ شادی و خنده از زندگی آنان رخت بربست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ٣ گناه است که در همین دنیا کیفرش ب انسام می‌رسد و به آخرت نمی‌افتد: عاق پدر و مادر، ظلم کردن به مردم و خوبی را به بدی جواب دادن