لبیک یاحسین🏴لبیک یامهدی🚩
🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿 #سه_دقیقه_در_قیامت ٨ ســـفـــر کربـــــلا ▫️حسابي به مشكل خورده بودم.
🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿
#سه_دقیقه_در_قیامت ٩
آزار مــؤمــن
🔺در دوران جواني در پايگاه بسيج شهرستان فعاليت داشتم. روزها و شبها با دوستانمان با هم بوديم. شبهاي جمعه همگي در پايگاه بسيج دور هم جمع بوديم و بعد از جلسه قرآن، فعاليت نظامي و گشت و بازرسي و... داشتيم.
🔺 در پشت محل پايگاه بسيج، قبرستان شهر ما قرار داشت. ما هم بعضي وقتها، دوستان خودمان را اذيت ميكرديم! البته تاوان تمام اين اذيتها را در آنجا دادم.
🔺 برخي شبهاي جمعه تا صبح در پايگاه حضور داشتيم. يك شب زمستاني، برف سنگيني آمده بود. يكي از رفقا گفت: كسي جرئت داره الان تا انتهاي قبرستان برود؟! گفتم: اينكه كار مهمي نيست. من الان ميروم. او هم به من گفت: بايد يك لباس سفيد بپوشي!
🔺 من سرتا پا سفيدپوش شدم و حركت كردم. خسخس صداي پاي من بر روي برف، از دور هم شنيده ميشد. من به سمت انتهاي قبرستان رفتم! اواخر قبرستان كه رسيدم، صوت قرآن شخصي را از دور شنيدم!
🔺يك پيرمرد روحاني كه از سادات بود، شبهاي جمعه تا سحر، در انتهاي قبرستان و در داخل يك قبر مشغول تهجد و قرائت قرآن ميشد.
🔺 فهميدم كه رفقا ميخواستند با اين كار، با سيد شوخي كنند. ميخواستم برگردم اما باخودم گفتم: اگر الان برگردم، رفقاي من فکر ميکنند ترسيدهام. براي همين تا انتهاي قبرستان رفتم.
🔺 هرچه صداي پاي من نزديكتر ميشد، صداي قرائت قرآن سيد هم بلندتر ميشد! از لحن او فهميدم كه ترسيده ولي به مسير ادامه دادم. تا اينكه به بالاي قبري رسيدم كه او در داخل آن مشغول عبادت بود.
🔺 يكباره تا مرا ديد فريادي زد و حسابي ترسيد. من هم كه ترسيده بودم پا به فرار گذاشتم.
🔺 پيرمرد سيد، رد پاي مرا در داخل برف گرفت و دنبال من آمد. وقتي وارد پايگاه شد، حسابي عصباني بود.
🔺 ابتدا كتمان كردم، اما بعد، از او معذرتخواهي كردم. او با ناراحتي بيرون رفت. حالا چندين سال بعد از اين ماجرا، در نامه عملم حكايت آن شب را ديدم.
🔺 نميدانيد چه حالي بود، وقتي گناه يا اشتباهي را در نامه عملم ميديدم، خصوصاً وقتي كسي را اذيت كرده بودم، از درون عذاب ميكشيدم. گويي خودم به جاي آنطرف اذيت ميشدم.
🔺از طرفي در اين مواقع، باد سوزان از سمت چپ وزيدن ميگرفت، طوري كه نيمي از بدنم از حرارت آن داغ ميشد!
وقتي چنين اعمالي را مشاهده ميكردم، به گونهاي آتش را در نزديكي خودم ميديدم كه چشمانم ديگر تحمل نداشت.
🔺 همان موقع ديدم كه آن پيرمرد سيد، كه چند سال قبل مرحوم شده بود، از راه آمد و كنار جوان پشت ميز قرار گرفت.
🔺 سيد به آن جوان گفت: من از اين مرد نميگذرم. او مرا اذيت كرد. او مرا ترساند.
من هم گفتم: به خدا من نميدانستم كه سيد داخل قبر عبادت ميكند. جوان رو به من گفت: اما وقتي نزديك شدي فهميدي كه مشغول قرآن خواندن است. چرا همان موقع برنگشتي؟ ديگه حرفي براي گفتن نداشتم.
🔺خلاصه پس از التماسهاي من، ثواب دو سال عبادتهاي مرا برداشتند و در نامه عمل او قرار دادند تا راضي شود. دو سال نمازي كه بيشتر به جماعت بود. دو سال عبادت را دادم به خاطر اذيت و آزار يك مؤمن!۱
٭٭٭
🔺 در لابهلاي صفحات اعمال خودم به يك ماجراي ديگر از آزار مؤمنين برخوردم.
🔺 شخصي از دوستانم بود كه خيلي با هم شوخي ميكرديم و همديگر را سركار ميگذاشتيم.
🔺 يكبار در يك جمع رسمي با او شوخي كردم و خيلي بد او را ضايع كردم. خودم هم فهميدم كار بدي كردم، براي همين سريع از او معذرتخواهي كردم. او هم چيزي نگفت. گذشت تا روز آخر كه
ميخواستم براي عمل جراحي به بيمارستان بروم.
🔺 دوباره به همان دوست دوران جواني زنگ زدم و گفتم: فلاني، من خيلي به تو بد كردم. يكبار جلوي جمع، تو را ضايع كردم. خواهش ميكنم مرا حلال كن. من شايد از اين بيمارستان برنگردم.
بعد در مورد عمل جراحي گفتم و دوباره به او التماس كردم تا اينكه گفت: حلال كردم، ان شاءالله كه سالم و خوب برگردي.
🔺 آن روز در نامه عملم، همان ماجرا را ديدم. جوان پشت ميز گفت: اين دوست شما همين ديشب از شما راضي شد.
🔺 اگر رضايت او را نميگرفتي بايد تمام اعمال خوب خودت را ميدادي تا رضايتش را كسب كني، مگر شوخي است، آبروي يك انسان مؤمن را بردي.۲
_________
۱ .امام صادق علیه السلام فرمودند: حرمت مؤمن حتي از كعبه بالاتر است.
🔺 مصاحبه با راوي اين کتاب، بارها به خاطر گريههاي ايشان قطع شد. يادآوري اين خاطرات برايش بسيار سخت بود.
۲ .بعدها مطلبي از رسول گرامي اسلام صلی الله علیه و آله ديدم كه تأثيرگذار بود. روزي آن حضرت به کعبه نگاه کردند و فرمودند:
« اي کعبه! خوشا به حال تو، خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمتت را گرامي داشته! به خدا قسم حرمت مؤمن از تو بيشتر است، زيرا خداوند تنها يک چيز را از تو حرام کرده، ولي از مؤمن سه چيز را حرام کرده: مال، جان و آبرو، تا کسي به او گمان بد نبرد»
✔️ ادامه دارد...
لبیک یاحسین🏴لبیک یامهدی🚩
با شروع چله شهدا میخواهیم خودسازی با شهدا رو هم داشته باشیم بهترین خودسازی چیه و از کجا شروع بشه؟ نم
با شروع چله شهدا میخواهیم خودسازی با شهدا رو هم داشته باشیم
بهترین خودسازی چیه و از کجا شروع بشه؟
نماز شــــب
به بهانه چله شهدا قصد داریم هرشب مطالبی در مورد نماز شب بزاریم تا ماهم مثل شهدا نماز شب خوان شویم👇👇
لبیک یاحسین🏴لبیک یامهدی🚩
نماز شب های تماشایی حاج قاسم حاج قاسم حضرت زهرایی بود. خیلی جاها در جنگ و بعد از جنگ با توسل به حضر
نماز شب خالصانه
یک بار برنامه ی بسیج تا ساعت سه بامداد ادامه داشت. بعد احمد آهسته به شبستان مسجد رفت و مشغول نماز شب شد
من از دور او را نگاه می کردم. حالت او تغییر کرده بود.
گویی خداوند در مقابلش ایستاده و او مانند یک بنده ی ضعیف مشغول تکلم با پروردگار است.
عبادت عاشقانه ی او بسیار عجیب بود. آنچه ما از نماز بزرگان شنیده بودیم در وجود احمد آقا می دیدیم.
شادی ارواح طیّبه شهدا صلوات؛
احمد در نامه ای به دوستش می گوید: برادرم توجه داشته باش که هیچ سیر و سلوکی نیست مگر به (نمازشب و)قیام لیل.
عزیز من، اعمال و رفتار و کردار و افکار خودت را درست کن تا توفیق نماز شب برایت آشکار گردد و بعد بتوانی درجات روحی را به دست بیاوری... و این حاصل نمی شود مگر کسی بالای سرت باشد و موعظه و اخلاقیات را برایت بگوید ... و به این مقامات نمیرسیم مگر از ورطه گناه دوری نماییم.
✅احمدعلی نیری به مقاماتی رسید که آیت الله حق شناس می فرمود: بگردید در این تهران و ببینید کسی مانند احمد آقا پیدا می شود؟
#احمدعلی_نیری
📙عارفانه. صفحه ۱۱۱
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 پویش چلّه #حدیث_کساء به نیت تعجیل فرج
🔸آغاز: ٢۴ آبان ماه روز اول جمادی الاول
🔸پایان: سالروز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
📆 ( روز بیست و یکم چله)
✋نشر دهیم
#به_عشق_مادر
#به_نیت_فرج
#فاطمیه
🆔 @labeik_mahdyjan
متن حدیث کسا بصورت پی دی اف
صوت حدیث کسا با صدای علی فانی
صوت حدیث کسا با صدای مهدی صدقی
اسامی شرکت کنندگان در چله حدیث کسا
🎥روایتی عجیب از بانویی که اعتقاد به اهل بیت نداشت
🎥معجزه خواندن حدیث کسا
🎥حکایتی عجیب از برکات حدیث کسا
🎥معجزه ای از حدیث کسا به روایت فرزند آیت الله علوی گرگانی
🎥اثرات حدیث کساء
🎥قصه ای که خواندنش حاجت میده
برای رفتن ب هرکدام از موارد بالا روی متن آبی رنگ همان موضوع بزنید👆👆
4_5969574924451317373.mp3
8.08M
#بانوی_آسمانی 8
تاریخ رنجهای حضرت فاطمه
سلام الله علیها
قسمت 8
چهل روز دوری
مخصوص نوجوانان 👉
مخصوص معلمین 👉
#ابوطالب
#فاطمه_بنت_اسد
از مجموعه #دین_زیباست
🔚 لطفا برسانید به دست نوجوانِ شیعه؛
در کانال خودتان منتشر کنید
بدون ذکر منبع