بچه های لبخند، به قیمت خیلی از چیزهایی که ندارند فکر می کنند و زیاد نگران توان خرید پدرومادرهایشان و غم های دیگر هستند؛ اما توی بی پولی ها و نگرانی ها گاهی از احساساتی نسبت به بزرگترهایشان حرف می زنند که قیمت ندارد... دیروز بستنی خوردند. پشت میز غذا که چند وقت پیش تصمیم گرفتیم توی آشپزخانه باشد نشسته بودند. "ط" پای راستش را انداخته بود روی پای چپش، داشت فکر می کرد و آرام بستنی اش را می خورد. یکهو گفت: "دارم شکل بابام بستنی می خورم‌." پرسیدم: "بابات چه شکلی بستنی می خوره؟" گفت: "اینطوری؛ پاهاشو اینطوری می کنه. خیییییلی آدم باکلاسیه..." #کلاسمون #موسسه_آفرینش_لبخند شماره تماس : ۰۹۱۷۵۶۴۲۳۴۲ شماره کارت : 6037 9918 9991 2566

روز آخر امسالمان که روز اول ماه مبارک بود، بعد از چیدن هفت سین توی کلاس، با بچه ها رفتیم کار خیر انجام بدهند.😍 کار خیرشان "درخت کاری" بود. یک نهال نارنج دم حسینیه به نام "درخت لبخند". 🪴 همه دوستان گلفروشیِ آقای زارع آنقدر مهربان و صمیمی در کنار بچه ها بودند که فکر می کنم خاطره ی این روز شیرین هرگز از ذهنشان پاک نشود. 🌼🌼 هر بار آمدید حسینیه یا به هر بهانه ای از سر خیابان گلچین شرقی رد شدید، این نهال نارنج را که دیدید یادتان باشد بچه های لبخند با دستهای کوچکشان پای آن خاک و آب ریخته اند.🌳 بچه هایی که آرزو دارند همه زندگی شان سرسبز باشد... #کلاسمون #برای_لبخند_یک_کودک #موسسه_آفرینش_لبخند شماره تماس : ۰۹۱۷۵۶۴۲۳۴۲ شماره کارت : 6037 9918 9991 2566

"بچه ها فکر کنید اینجا دیوار اتاقتونه چشاتونو ببندید ببینید دوست دارید رو دیوار اتاقتون چه نقاشی ای باشه؛ همونو بکشید ..." و این‌ها تصورشان بود از دیوار اتاقشان. #نقاشی_روی_دیوار #کلاسمون #موسسه_آفرینش_لبخند #برای_لبخند_یک_کودک😊 @labkhaaandd شماره تماس : ۰۹۱۷۵۶۴۲۳۴۲ شماره کارت : 6037 9918 9991 2566 ‌ https://eitaa.com/labkhaaand

#نامه سلام آقای رئیسی بچه های اینجا محروم اند. همانها که سیدشان بودید. هر کدام از چیزی؛ اما "عاطفه" را دارند. تمامشان.‌ صبح که رسیدم نمی دانستم باید برایشان از شما چه بگویم. نمی دانستم از شما چه می دانند. نمی دانستم بزرگترهایشان کدام طرف ایستاده اند. توی همین فکرها بودم که صدای دو نفرشان را از توی سالن شنیدم که داشتند از شما می گفتند.‌ بعد خیلی زود دویدند سمت من و دیدم هلیکوپتری که با آن بازی می کردند، شما را به یادشان آورده. شروع کردند به توضیح حادثه. یک جای تعریفشان به تناسب کودکی به چیزی خندیدند. من دلم گرفت و طوری که متوجه نشوند گفتم: "آقای رئیسی خیلی آدم خوبی بود بچه ها... بچه ها رو خیلی دوست داشت." بعد یک نفرشان وقتی می خواست تعریفش را ادامه دهد، خیلی آشنا، خیلی معنادار، شبیه بزرگترها که چند ثانیه میان حرف اصلی یک‌گریز می زنند به یادآوری یک حرف مهم، یک لحظه چشم هایش را بست و گفت: "می دونم خاله، من دوسش دارم..." و بعد مکثی کرد و حرفش را ادامه داد؛ درحالیکه من هیچ حرفی از دوست نداشتن نزده بودم‌. انگار که بداند عده ای دوستتان ندارند و حالا که او اینطور نیست باارزش است و باید میان حرفهایش یادآوری کند.‌ بچه هایی که سیدشان بودید رفته اند آقای رئیسی. سکوت لبخند را گرفته. مثل همه وقت هایی که می روند و یکی یکی حرفهای عجیب و زیبایشان برایم مرور می شود. میان همه فکرهایم هی گریز می زنم به اینکه من هم خیلی چیزها را می دانستم و دوستتان داشتم😢 بچه ها دوست داشتن ها را هم از بزرگترهایشان یاد می گیرند؛ مگر نه؟ مهم این است از بزرگترهای دردمند یا بزرگترهای بی درد... #کلاسمون #موسسه_آفرینش_لبخند #برای_لبخند_یک_کودک😊 @labkhaaandd شماره تماس : ۰۹۱۷۵۶۴۲۳۴۲ شماره کارت : 6037 9918 9991 2566 ‌ https://eitaa.com/labkhaaand