eitaa logo
الله
15 دنبال‌کننده
761 عکس
534 ویدیو
37 فایل
ابن سینا : جَلَّ جنابُ الْحَقِّ عَنْ أنْ یَکونَ شَریعَةً لِکُلّ وارِدٍ ادمین کانال: https://eitaa.com/emamhoseinjan
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20210619-WA0099.opus
زمان: حجم: 1.54M
🎧 موضوع:« پاسخ به یک شبهه مهم در ارتباط با انتخابات اخیر» «پاسخ حضرت استاد را بشنوید:» 💠 💠 http://T.me/Mahfel_elmy تلگرام ایتا https://eitaa.com/joinchat/4189257799C6d4078839b
بسمه تعالی توجیه اخلاقی دستور ذبح فرزند به حضرت ابراهیم علیه السلام پرسش: چگونه می توان دستور ذبح فرزند ابراهیم علیه السلام را از جهت اخلاقی و حقوقی توجیه کرد؟ معمولاً در پاسخ گفته می شود که دستور فوق، امر امتحانی بوده است، به این معنا که واقعاً اراده جدی خدا بر ذبح فرزند تعلق نگرفته بود،بلکه صرفاً جنبه امتحانی و اختباری داشته است. این پاسخ احتیاج به توضیح دارد. زیرا ممکن است کسی بگوید آیا حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام به امتحانی بودن این دستور آگاهی داشته اند یا نه؟ اگر آگاهی داشته اند پس می دانستند که این دستور جنبه صوری دارد و اراده جدی خدا بدان تعلق نگرفته است روی این حساب اگر هم عملاً دست به کار شده‌اند می دانستند که ذبح محقق نخواهد شد در این صورت عمل آنها ارزش و فضیلتی نداشته است. اگر نمی دانستند که جنبه امتحانی دارد معنایش این است که آنها فکر می‌کردند که خداوند واقعاً انجام این عمل یعنی ذبح را از آنها خواسته است. و اقدام آنها به عملیاتی کردن آن دستور ، جدی بوده است نه صوری . یقیناً همین گزینه درست است چنانکه مفاد آیات قرآن نیز گواه این معناست. پرسشی که در اینجا خودنمایی می‌کند این است که چگونه حضرت ابراهیم و اسماعیل بر این باور بوده اند که خداوند به صورت جدی دستور ذبح را داده باشد آیا معقول است که خداوند به پدری در سر پیری که صاحب فرزند شده است دستور جدی دهد که فرزند خود را ذبح کند؟! اشکال مزبور از دو لحاظ مطرح می شود یکی اینکه آیا خداوند حق چنین دستوری را دارد؟ دیگر اینکه آیا این دستور، می تواند معقول و حکیمانه باشد؟ پاسخ این پرسش این است که چنین دستوری از جانب خدا هیچ محذور اخلاقی و حقوقی ندارد. از جهت اینکه آیا خداوند چنین حقی دارد ؟ جوابش این است که با توجه به اینکه خداوند موجد و خالق و مالک علی الاطلاق و ولی تام الاختیار همه موجودات و از جمله انسان است و هیچ موجودی به دلیل اینکه مملوک علی الاطلاق است از جانب خویش حقی بر خدا ندارد قطعاً چنین حقی برای خدا ثابت است. از جهت اینکه آیا این دستور حکیمانه و معقول است؟ پاسخش این است که با توجه به اینکه اطاعت فرمان خدا به ویژه این فرمان بسیار سخت و دشوار و تسلیم در برابر آن ، باعث تعالی و تکامل و ارتقاء روحی و معنوی و تقرب در پیشگاه الهی است قطعاً معقول و حکیمانه خواهد بود. اگر تسلیم واقعی و قلبی در برابر دستور ذبح فرزند باعث می شود که برای پدر و پسر بالاترین ارتقا و تعالی روحی و معنوی حاصل شود، یقیناً این دستور منطقی و حکیمانه خواهد بود. جالب این است که بعد از تسلیم قلبی و عملی حضرت ابراهیم و اسماعیل، خداوند جلوی اقدام آنها را گرفت چون آن غرض و غایت، با تسلیم قلبی و عملی تحقق یافته است و دیگر نیازی به تحقق یافتن ذبح در خارج نبوده است. معنای امتحانی و اختباری بودن این دستور همین است. در جریان توبه قوم بنی اسرائیل از گناه گوساله پرستی، شرط قبولی توبه آنها از جانب خداوند، این بوده است که همدیگر را بکشند. این دستور جدی و واقعی بوده است و عده زیادی از آنها به دست هم دیگر کشته شدند. در آنجا نیز باید اینگونه توجیه کرد که پاک شدن آن ها از زشتی این گناه بسیار بزرگ گوساله پرستی بعد از دیدن آن همه معجزات و بینات، و تقرب آنها به سوی خدا منوط به اقدام به این عمل بوده است . همین مصلحت و حکمت، این دستور خداوند را منطقی و عقلانی می سازد. نیکزاد 💠 💠 http://T.me/Mahfel_elmy تلگرام ایتا https://eitaa.com/joinchat/4189257799C6d4078839b
بسمه تعالی پاسخ به یک شبهه مهم قرآنی در باره حیات اخروی علامه طباطبایی در المیزان در ذیل آیه ۲۸ سوره بقره می فرماید برخی‌ها با استناد به این آیه و نیز آیه ۱۱ سوره غافر بر نفی حیات برزخی استدلال کرده اند. آیه ۲۸ سوره بقره این است: « کیف تکفرون بالله و كنتم امواتا فاحياكم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم اليه ترجعون » استدلال آنها به این صورت است که مقصود از موت اول فاقد روح بودن بدن انسان در مرحله جنینی قبل از ولوج روح می باشد. و مقصود از احیای اول همان ولوج روح در بدن جنین می باشد و مقصود از اماته ( میراندن ) میراندن از حیات دنیا است. و مراد از احیای دوم همان احیای در روز حشر و وقوع قیامت است. بنابراین آیه دلالت بر این دارد که انسان پس از مرگ تا روز قیامت مرده است و در روز حشر برای او احیا رخ می دهد. در نتیجه حیات برزخی در کار نخواهد بود. آیه ۱۱ سوره غافر این است: « قالوا ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا فهل الی خروج من سبیل » یعنی جهنمیان می گویند پروردگارا ما را دوبار میراندی و دوباره زنده کردی پس اعتراف کردیم به گناهان خود در این صورت آیا راهی برای نجات از جهنم وجود دارد؟» استدلال آنها این است مراد از اماته اول همان موت در دوران جنینی قبل از ولوج روح است و مراد از احیای اول ولوج روح در دوران جنینی است و مراد از اماته دوم مرگی است که در همین دنیا برای انسانها رخ می دهد و مراد از احیای دوم احیای در روز حشر می باشد. اگر در عالم برزخ احیایی وجود داشته باشد لازمه آن این است که سه بار احیا و سه بار اماته رخ دهد. چون قطعاً برای روز قیامت احیایی رخ می دهد لازمه ی آن این است که قبل از آن در عالم برزخ اماته ای رخ داده باشد. پاسخ علامه طباطبایی در پاسخ این شبهه می فرماید اتفاقاً نه تنها این دو آیه بر نفی حیات برزخی دلالت ندارند بلکه از هر دو آیه می توان حیات برزخی را استفاده کرد. اما دلالت آیه ۲۸ سوره بقره بر حیات برزخی به این صورت است که مراد از احیای دوم احیای در عالم برزخ است شاهدش آن است که به دنبال آن می فرماید ثم الیه ترجعون یعنی همانند مراحل پیشین در احیا و آماته « ثم » آورده شد این نشان می دهد که میان رجوع به خدا و احیای دوم فاصله است. از اینجا می توان استفاده کرد که جمله «ثم الیه ترجعون» متضمن هم اماته قبل از قیامت و هم احیای بعد از آن می باشد. اما دلالت آیه ۱۱ سوره غافر بر حیات برزخی روشن تر است زیرا این آیه بر دو میراندن و دو زنده کردن دلالت دارد. فاقد بودن بدن از روح و حیات در دوره جنینی هرچند موت نامیده می شود ولی اماته و میراندن صدق نمی‌کند چون میراندن در جایی صادق است که پیش از آن حیاتی در کار باشد. بنابراین مراد از میراندن اول همان مرگ انسان در دنیاست. اگر حیات برزخی در کار نباشد و مرگ انسان تا روز حشر ادامه داشته باشد و برای روز حشر احیا صورت بگیرد لازمه آن این است که میراندن دوم در کار نباشد در حالی که قرآن تصریح می کند که جهنمیان می گویند ما را دوبار میراندی . همین نشان می‌دهد که حیات برزخی در کار است که قبل از وقوع قیامت اماته دوم رخ می دهد و به دنبال آن برای روز حشر احیا صورت می گیرد. علامه طباطبایی در ذیل همین آیه این سوال را مطرح می کند که ممکن است کسی بگوید در این صورت سه بار احیا برای انسان انجام می گیرد نه دو بار زیرا یک بار احیا در دوره جنینی است بار دیگر احیا در عالم برزخ پس از اماته اول است و بار سوم احیا برای روز حشر. پاسخی که معظم له به این سوال دادند این است که درست است که سه بار احیا برای انسان صورت می گیرد ولی در ذیل همین آیه سخن جهنمیان این است که پس از دوبار میراندن و دوباره زنده کردن ما اعتراف به گناهان خودمان داریم و ما را از جهنم نجات بده. علامه می فرماید منظور آنها این است که این احیا ها و اماته ها باعث این شده است که ما خاضع شویم و بفهمیم که در مسیر باطل بوده ایم این اثر و خاصیت مال احیای دوره جنینی نیست مال اماته و احیای مربوط به عالم برزخ و قیامت است. به همین خاطر در این آیه به احیای اول اشاره‌ای نکرده است. الحمدلله رب العالمین نیکزاد 💠 💠 http://T.me/Mahfel_elmy تلگرام ایتا https://eitaa.com/joinchat/4189257799C6d4078839b
PTT-20211231-WA0041.opus
زمان: حجم: 1.59M
🎧 شبهه و پاسخ زیبا «🔸آقای ملکیان در یک مناظر ای ادعا کرده که در قرآن مدعای فلسفی وجود داره اما دلیل فلسفه وجود ندارد 🔻و آیه شریفه ( لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا) صرفاً یک مدعای فلسفی است نه دلیل چون به بیان تلازم می‌پردازد نه ملازمه.» 💢(پاسخ حضرت آیت‌الله نیکزاد به شبهه فوق) 💠 💠 http://T.me/Mahfel_elmy (تلگرام) https://eitaa.com/joinchat/4189257799C6d4078839b (ایتا)