لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفسیر آیه #هشتم سوره #البقره
@lahazate_talaei_ketabkhani
پیام
- ايمان، يك مسئله قلبى است وبه اظهارات انسان بستگى ندارد. «ماهم بمؤمنين»
- اساس ايمان، ايمان به مبدأ و معاد است. «آمنا باللَّه و باليوم الآخر»
- خداوند از درون انسان، آگاه است. «وما هم بمؤمنين»
@lahazate_talaei_ketabkhani
نکته
در آغاز اين سوره، براى معرّفى مؤمنان چهار آيه و براى شناسايى كفّار دو آيه آمده است. از آيه 8 تا 20 گروه سومى را معرّفى مى كند كه منافق هستند. اينان نه ايمان گروه اوّل را دارند و نه جرأت و جسارت گروه دوم را در ابراز كفر. منافق، همانند موش صحرايى است كه براى لانه اش دو راه فرار قرار مى دهد، يكى از آن دو را باز مى گذارد و از آن رفت و آمد مى كند و ديگرى را بسته نگه مى دارد. هر گاه احساس خطر كند با سر خود راه بسته را باز كرده و مى گريزد. نام سوراخ مخفى موش «نافقاء» است كه كلمه منافق نيز از همين واژه گرفته شده است.
گرچه مراد از نفاق در اين آيات، كفر در دل و اظهار ايمان است، ولى در روايات نفاق، داراى معناى گسترده اى است كه هركس زبان وعملش هماهنگ نباشد، سهمى از نفاق دارد. در حديث مى خوانيم: اگر به امانت خيانت كرديم و در گفتار دروغ گفتيم و به وعده هاى خود عمل نكرديم، منافق هستيم گرچه اهل نماز و روزه باشيم.
نفاق، نوعى دروغِ عملى و اعتقادى است و رياكارى نيز نوعى نفاق است.
@lahazate_talaei_ketabkhani
✂️ #برش_کتاب 📚
#برش_چایت_را_من_شیرین_میکنم
#قسمت_پنجم5⃣
-خب تصمیمت رو گرفتی؟
-میرم ایران....
.... یکبار در اوج درد، حس سبکی کردم. حسی از جنس نبودن. .... بوق ممتد دستگاه. لحظه به لحظه دهانم تلخ تر می شد. ... اما دستی مرا به کالبدم کشید. همه رفتند و حسام ماند، با قرآنی در دست و صدایی کنار گوشم.
-سارا خانوم!... مقاومت کنید.... به خاطر برادرتون..... اما نه اون دانیالی که صوفی ازش حرف میزد.
.... سرم داشت منفجر میشد. حسام بی خبر از حالم، قرآن میخواند. صدایش جادویی عجیب را به دوش میکشید. حالا دیگر تنها منبع آرامشم در اوج ناله های خوابیده در شیمی درمانی و درد، خلاصه میشد در آوای جوانی که بزرگ ترین انتقام زندگی ام را برایش تدارک دیده بودم.
@lahazate_talaei_ketabkhani
#صحیفه_سجادیه
شهادت میدهم؛
که خدا آنچه را وسیله زندگی و معاش است، بین بندگانش به #عدالت تقسیم کرد و نسبت به تمام بندگانش راه #احسان پیش گرفت.
فرازی از دعای ۳۵
@lahazate_talaei_ketabkhani
✂️ #برش_کتاب 📚
#برش_چایت_را_من_شیرین_میکنم
#قسمت_ششم6⃣
-گاهی ... بعضی آدما، چایی شونو با #طعم_خدا میخورن... بعضی هم، فنجان چای شونو در کنار خود خدا.
حرف هایش به کام دل می نشست. نفسی عمیق کشید که بی شباهت به آه نبود. ادامه داد:
-اما اون کسی می بره که چایی رو با طعم خدا، مهمون خود خدا بخوره.
....اسلامی که یک عمر آن را ترکیبی از ترس و وحشی گری میدانستم، حالا در کالبد این جوان، لبخند میزد بر حماقت دور و دراز سارا.
....چه قدر دلم هوای چای شیرینی داشت با #طعم_خدا. خدایی که خیلی دیر فهمیدم هست. درست وقتی که یک بند انگشت با نیستی فاصله داشتم. .... آن روز تا عصر خدا را صدا زدم. با تمام وجود و به اندازه تمام ساعت هایی که به خدایی قبولش نداشتم، عرق شرم ریختم.... روحم آرامش میخواست و دل دل میکرد برای #نجوای_قرآن حسام.
@lahazate_talaei_ketabkhani