#راز_کانال_کمیل
حکایت حماسه رزمندگان گردان کمیل و شهید ابراهیم هادی در فکه
بخشی از کتاب:
افسر بعثی همچنان که جلو میرفت در میان کانال چشمش به مجروحی افتاد که هنوز ذکر زهرا زهرا (س) بر لبانش بود.
یک باره با پوتین چنان ضربه ای به صورتش زد که صورت مجروح از هم شکافت و غرق در خون شد.سپس رو به سرباز خود کرد و از او خواست تا کارش را تمام کند.
سرباز که از وحشیگری افسر بعثی ترسیده و شوکه شده بود، چند قدمی به عقب رفت و از دستور امتناع کرد.
افسر بعثی که به شدت عصبانی شده بود سلاح کمری اش را به سمت او نشانه گرفت و او را تهدید کرد، اما.....
@lahazate_talaei_ketabkhani