.
مباحثاتدینیاجتماعی/191
*🚫ملاکتشخيصعنصر أعلميت در مجتهد متجزی و مجتهد مطلق/28*
*👈⭕️#بحثپنجم:*
صلاحیتها و ویژگیهایممتاز علمی و
اجتهاد ولیفقیه جامعالشرایط
آیهاللهالعظمی امامخامنهای
رهبریمعظمانقلاباسلامی (2)
(بهنقلازکتابفقیهأعلم ص79 تا 88)
☑️-حجةالاسلامراشديزدي :🔻*
در اوائلانقلاب، بين حزب جمهوری اسلامی و امام جمعه بندرعباس اختلافي درگرفت. آیهاللهشهيد صدوقي به من فرمودند تا در باره اختلاف آنها، گزارشي بياورم. بعد از تهيه و دادن گزارش آن به آیهالله شهيد صدوقي، ايشان پرسيدند: كي به تهران ميروي؟ گفتم فردا. ايشان پاكتي را به من دادند. پشت پاكت نوشته بود: *«تقديم به محضر مبارك آیهاللهالعظمی آقایخامنهای».* پسر آيةالله شهيد صدوقي اعتراض كردند، كه آيا ايشان به مقام آيةاللهی رسيدهاند.؟ آيةالله شهيد صدوقي از بالاي عينک به پسرش نگاه كرد و گفت : *بله كه آيةالله هستند.* - (نشريه مهر باران، ش3، ص 15)
*☑️-حجةالاسلامموسويكاشاني*
(از اعضاي بيت- تهران)*: 🔻*
روزي مقاممعظمرهبری با #شورایافتاء جلسه داشت. در اين جلسه با حضور علماء بزرگ، مسائل #مستحدثه مورد بحث قرار میگيرد. پس از جلسه يكي از أعضاء(كه خود از آيات عظام میباشد) را ديدم كه بسيار خوشحال بود. همين كه مرا ديد، گفت: *من در دوران تحصيلم، دروس بسياري از بزرگان را چه در قم و چه در نجف ديدهام و آدم متملّقي هم نيستم، ولي اين جلسه كه با حضور فضلاء و آيات و مقاممعظمرهبری برپا میشود، چيز ديگري است. حرف اولو آخر را اين سيد_والامقام میزند. من معتقدم موهبات_خداوندي در ايشان خيلي فراتر از اين چيزهايي است كه من و شما میبينيم.* - (همان، ش3، ص13)
👈بخش عمدهاي از دوران تحصيل و تدريس معظمله در سالهاي 1337تا 1343در قم محضر اساتيدي چون آیاتعظام: ميرزااحمد مدرس يزدي، حاجشيخهاشم قزويني، ميرزا جوادآقا تهراني، بروجردي، حائریيزدي، علامه طباطبايي و مرحومامام بهره میجستند. (گلشن ابرار، ج2، ص970) حضرتآقا در قم تحصیل فلسفه را نیز ادامه داده و کتاب شفای بوعلی و اسفار اربعه را نزد علامه طباطبايي(ره) فرا گرفتهاند.
👈درسال1343 از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که يک چشم پدر به علت «آبمرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبتاز پدر به ايننتيجـه رسيدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند و ازپدرشانمواظبتنمايند.
👈خودِ حضرت آقا در خاطراتشان در خصوص چگونگی آغاز طلبگی و سپس عزیمت به قم میفرمایند: «از دوران #دبستان عمامه سرمان بود... درکلاس پنجم یا ششم بودم که «جامع المقدمات» را -که کتاب اول درس طلبگی است- خواندم... مقام علمی ایشان[پدرم] بالا بود، مرد مجتهد و تحصیلکردهای که شاگردان بسیاری در سطوح بالا تربیت کرده بود... خاطرم هست در دوران تحصیل طلبگی قبل از اینکه به قم بروم، پیش پدرم نیز درس میخواندم. ایشان در حوزه مدرسین عمومی بودند که درس میدادند. معمولا در تابستان کلاسها تعطیل میشد، پدرم بجای آن درسها، درس دیگری برایم تعیین میکرد. من تابستانها هم درس داشتم. همچنین ماههای رمضان و محرم درسها تعطیل میشد ولی با وجود پدرم، من تعطیلی نداشتم. به همین جهت بود که در *#18سالگی تمام سطح را خوانده و #درسخارج را شروع کردم*... آن زمان در حوزهی مشهد هیچکس نبود که در این سنین #درسخارج را شروع کند و من به خاطر برکت وجود #پدرم توانستم شروع کنم... در سال 36 به سفر عتبات مشرف شدیم. من مایل بودم که در نجف بمانم ولی پدرم موافقت نکردند و من بعد از مدت کوتاهی به مشهد بازگشتم. در سال 37 از پدرم اجازه گرفتم و به قم رفتم و تا سال 43 در قم بودم. در آن سال مجدداً به مشهد بازگشتم، برای اینکه پدرم عارضه چشم پیدا کرده و بینایی خود را از دست داده بود، من ناچار بودم که خدمت پدرم باشم. *علیرغم مخالفت اساتید خود [به مشهد بازگشتم]... مشغول به تدریس شدم. در ضمن درس نیز میخواندم یعنی تحصیلاتم را در مشهد ادامه دادم...».*
👈معظمله درسال1370در گفتوشنود با جمعی از جوانان، به آغاز ارتباط خویش با امام اینگونه اشاره کردهاند: 🔻🔻
«من قبل از آنکه به قم بیایم و قبل از شروع مبارزات، نام امام را شنیده بودم و بدون اینکه ایشان را دیده باشم، به ایشان علاقه و ارادت داشتم. علت هم این بود که در حوزه قم، همه جوانان به درس ایشان رغبت داشتند؛ درس جوانپسندی داشتند. من هم که به قم رفتم، تردید نکردم که به درس ایشان بروم. از اول در درس ایشان حاضر میشدم و تا آخر که در قم بودم، به یک درس ایشان مستمراً میرفتم. ایشان هم روی من خیلی أثر داشتند».
🚩 الثقةباللهثمنكلغال
وسلماليكلعال
🍃🌺🍃
کانالانقلابی لاحِق:
https://eitaa.com/lahegh