https://www.aparat.com/v/gpDhJ موضوع:ماه رجب

💚...

«ای آنکه بابهانه های کوچک وبزرگ منتظر روی آوردنمون به خودت هستی،دستی ‌برقلب های ما بکش،‌چرا که این قلب ماست که همیشه مارو از قافله عقب انداخته واز قبرستان عادت ها وروزمرگی هایِ سخیف،‌به واسطه ی این ماهِ مبارک نجات وسپس اعطنا الکثیر بالقلیل مون بده»

«ولی چقدر خوشبخت است کسی که ازاعماق ِقرون و از بینِ این همه جمعیت به ندایِ«أین الـرجبیـون»لبیک بگوید.»

«در پایان روز متوجه می‌شوید که روزهای پرمشغله، شما را از توجه به مسائل بی‌اهمیت محافظت می‌کند.»

✨

اگر از شما تعریف شد،خوشحال نباشید و اگر شما را تحقیر کردند، ناامید نشوید. -الباقر (علیه السلام).

«تمام ترفندها و هنرهای تاثیرگذاری به کنار..واقعا نفوذ به دل بچه ها،همون راه صدساله را یک شبه رفتنه..»

«اوایل سال،گوشه نشین کلاس بود.معروف بود به تنبلی و بیش فعالی.هر روز به اتاق مدیر می بردنش.خودم هم قضاوت زود هنگام کرده بودم و فکر میکردم حتی حروف الفبا رو هم خوب بلد نباشه، چون هرچه میگفتم بخون،نمی خوند و درس رو به سُخره می گرفت.شاید نزدیک سه ماه شد که متوجه تغییراتش هستم.ابتدا از حالت درونگرایی به حالت میانگرا بودن تغییر کرد و بعد درسش رو از صفر به حد متعالی رسوند.جزء نفراتی شد که میتونستم بگم باهوش ترین افرادِ کلاس هستن.من هیچ کاری نکردم،هیچ تلاشی برای کشف استعدادش نکرده بودم،چون انقدر کلاس شلوغ و پر از هیجانات اضافه است که فرصت تبحر در وجود هر دانش آموزی از من و هر معلمِ دیگه ای سلب شده.من فقط به او مثلِ هر دانش آموز دیگه ای توجه کردم،الفاظ محبت آمیز گفتم،گاهی که نمره ی پایین می گرفت پیش بچه ها وانمود می کردم که نمره خوب گرفته است،و زمانی که ازش درس می پرسیدم بدون اینکه بچه ها بفهمند،درِ گوشش جواب رو میگفتم تا غرورش پیش اون همه دانش آموز نشکنه..راستش نمیدونم چرا این رو اومدم اینجا نوشتم.اما گاهی وقت ها انقدر تو مدرسه پسرانه به یأس واستیصال می رسم که یادآوری امثال محمد جوادها،دوباره ریشه های امید رو تو قلبم میکاره.»

«وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَيْنِي وَ بَيْنَ عِبَادِي فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَي‏» در این ماه ریسمانی میان خودم و بندگانم قرار دادم، هر کس بدان چنگ زند به من می‌رسد. امیرالمؤمنین #‌رجب