لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
. مینشنیم مقابل ایوان ، درست سمت راست باب الساعه . زانو میزنم و خط نگاهم را از زمین، تا بالای ایوا
به زیر بارگاهِ تو ، نشسته ام من ای علی
بر حرمت مینگرم ، وَه چه معظمی علی
به ماهِ خود نظر کنم ، تو ماه خُرّمی علی
فقط تو پادشاهِ این ملکِ مطهری علی
عطر حرم مست کند تمام زوار ِ تو را
تو خود بهانهی همین عطرِ معطری علی
و پیشِ شمسِ گنبدت خورشید زانو میزند
تو شمس عالمی و خود نورِ منوّری علی
[عبدي]
.
اغلب نظرات ما از قدم زدن در فضای مجازی سرچشمه می گیرند،نه مطالعه ی کتاب ها..
میوهی بسیار، شاخهی درخت را میشکند،شادی بسیار، قلب را..ترکمن میگوید:با نصف خندهات بخند تا مجبور نشوی گریه کنی. با جامهی نو، چاروق نو نپوش.کمال، غصه میآورد!
آتش بدون دود
نادر ابراهیمی
.
چشماتُ ببند و میون نخلا قدم بزن . گاهی به آسمون نگاه کن و هلال باریک ماهُ ببین که از بین شاخهها میدرخشه.. گاهی هم دستاتو باز کن و نفس عمیق بکش. چشماتو ببند و به این فکر کن که همین لحظه و همین جا، نزدیکتر از رگت خدایی داری که تمام احساسات درونی و بیرونیتو میدونه و اونقدر براش مهمی ، که زمانی که جلوش به نماز میایستی ، طوری متوجه توئه که انگار فقط همین یه بنده رو داره :)
.
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
حسرت میخوری، خیلی زیاد شک نکن، حسرتی عمیق! در جانت شعله میکشد، که چرا از آنهمه چیزی که داشتی ، حت
اگه حاجتی دارید
از مشارکت در این امر
غافل نشید.
.
هیچ قطره ای در نزد خدای عزوجل دوستداشتنیتر از قطرههای اشکی که در تاریکی شب ، و از خوف خدا ، با اخلاص کامل ریخته میشود نیست.
[ امام باقر علیه السلام ]
.
.
ما از سرپرستی و رسیدگی به امور شماكوتاهی نورزیده ،و یاد شما را از صفحه خاطر خویش نزدودهایم. كه اگر جز این بود، موج سختیها بر شما فرود میآمد و دشمنان بدخواه و كینهتوز، شما را ریشه كن میساختند .
[ حضرتصاحبالزمان ]
.
«آنچه باید به آن ملتفت باشیم این است که باید اهداف زندگی مان با اهداف کربلا همسو شود تا سرنوشت ما کربلایی و عاقبت به راه امام حسین علیه السلام شویم.»
خدا رحمت کند نویسنده ای را که نوشت:
«اگه همیشه از شب بگی و از تاریکی بنویسی
سرانجام تاریک میشی،اگه از صبح بگی و از روشنایی بنویسی،سر انجام صبح میشی و اگه از امام حسین بگی و بنویسی سرانجام حسینی میشی.»حرفش جای انتقاد و تأمل داره اما زیباست و امیدواری از دریچه ی جملاتش می باره.
«ولی برای مایی که از کاروان حسین و ابن الحسین عقب افتادیم،نیم نگاه ِتفحص آمیز حسین،نقطه ی روشنِ امیدواری است.ما میدونیم وسط اون همه جمعیت آدم خوبا،یادت نمیره مارو..چون اهل غفلت نیستید که کسی رو فراموش کنید،واقعا به شما حسن ظن داریم به اینکه سر برگردانید و از راه دور ما رو که فلج وار در حال التحاق به قافله ایم را نگاه کنید و یک لحظه به کاروان بگویید که بایستد و منتظر ما باشد.ما علیلیم،به حال علیلان ترحم کن آقای امام حسین..»
کسی که روز را با خلق میگذراند، باید شب را با حق باشد. وگرنه کم میآورد، و شکسته و خسته میشود و میماند ..
[ استادعلیصفائیحائری ]
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
کسی که روز را با خلق میگذراند، باید شب را با حق باشد. وگرنه کم میآورد، و شکسته و خسته میشود و
شکسته و خسته می شود و در نهایت می ماند.
.
گاهی میان تلاطم لحظههایت، دستت را روی سینهات بگذار. صدای تپشاش را میشنوی ؟.. این فیضِ دائم خدا به توست! پس شکر کن خدای رحمان حیاتبخشت را :)
.