eitaa logo
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
1.8هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
576 ویدیو
61 فایل
القدس تبقی للمجاهدِ مقصداً -معلّم ومربی پرورشی مناطق کم برخوردار -اینجا شاهد روزمرگی و برداشت هایم از جهان پیرامون هستید. -از دیارِ نخل و آفتاب https://daigo.ir/secret/3411742195 حرف:
مشاهده در ایتا
دانلود
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
. مینشنیم مقابل ایوان ، درست سمت راست باب الساعه . زانو میزنم و خط نگاهم را از زمین، تا بالای ایوا
به زیر بارگاهِ تو ، نشسته ام من ای علی بر حرمت می‌نگرم ، وَه چه معظمی علی به ماهِ خود نظر کنم ، تو ماه خُرّمی علی‌ فقط تو پادشاهِ این ملکِ مطهری علی عطر حرم مست کند تمام زوار ِ تو را‌ تو خود بهانه‌ی همین عطرِ معطری علی و پیشِ شمسِ گنبدت خورشید زانو می‌زند تو شمس عالمی و خود نورِ منوّری علی [عبدي] .
این تقلید از دانایی،الگوی جدیدِ نادانی است.
اغلب نظرات ما از قدم زدن در فضای مجازی سرچشمه می گیرند،نه مطالعه ی کتاب ها..
میوه‌ی بسیار، شاخه‌ی درخت را می‌شکند،شادی بسیار، قلب را..ترکمن می‌گوید:با نصف خنده‌ات بخند تا مجبور نشوی گریه کنی. با جامه‌ی‌ نو، چاروق نو نپوش.کمال، غصه می‌آورد! آتش بدون دود نادر ابراهیمی
. چشمات‌ُ ببند و میون نخلا قدم بزن . گاهی به آسمون نگاه کن و هلال باریک ماهُ ببین که از بین شاخه‌ها می‌درخشه.. گاهی هم دستاتو باز کن و نفس عمیق بکش. چشماتو ببند و به این فکر کن که همین لحظه‌ و همین جا، نزدیک‌تر از رگت خدایی داری که تمام احساسات درونی و بیرونی‌تو میدونه و اونقدر براش مهمی ، که زمانی که جلوش به نماز می‌ایستی ، طوری متوجه توئه که انگار فقط همین یه بنده رو داره :) .
«هیچ آسیبی مخرب‌تر از آگاهیِ کم و اعتقادِ زیاد نیست.»
. هیچ قطره ای در نزد خدای عزوجل دوست‌داشتنی‌تر از قطره‌های اشکی که در تاریکی شب ، و از خوف خدا ، با اخلاص کامل ریخته می‌شود نیست. [ امام باقر علیه السلام ] .
. ما از سرپرستی و رسیدگی به امور شماكوتاهی نورزیده ،و یاد شما را از صفحه خاطر خویش نزدوده‎ایم. كه اگر جز این بود، موج سختی‎ها بر شما فرود می‎آمد و دشمنان بدخواه و كینه‎توز، شما را ریشه كن می‎ساختند . [ حضرت‌صاحب‌الزمان ] .
«آنچه باید به آن ملتفت باشیم این است که باید اهداف زندگی مان با اهداف کربلا همسو شود تا سرنوشت ما کربلایی و عاقبت به راه امام حسین علیه السلام شویم.»
يا غايَةَ آمالِ العاشقین
خدا رحمت کند نویسنده ای را که نوشت: «اگه همیشه از شب بگی و از تاریکی بنویسی سرانجام تاریک میشی،اگه از صبح بگی و از روشنایی بنویسی،سر انجام صبح میشی و اگه از امام حسین بگی و بنویسی سرانجام حسینی میشی.»حرفش جای انتقاد و تأمل داره اما زیباست و امیدواری از دریچه ی جملاتش می باره.
چقدر از تو نوشتم تا نروی از یادم..
هدایت شده از دلــتورا
- خودی نمانده مرا دگر..
«ولی برای مایی که از کاروان حسین و ابن الحسین عقب افتادیم،نیم نگاه ‌ِتفحص آمیز حسین،نقطه ی روشنِ امیدواری است.ما میدونیم وسط اون همه جمعیت آدم خوبا،یادت نمیره مارو..چون اهل غفلت نیستید که کسی رو فراموش کنید،واقعا به شما حسن ظن داریم به اینکه سر برگردانید و از راه دور ما رو که فلج وار در حال التحاق به قافله ایم را نگاه کنید و یک لحظه به کاروان بگویید که بایستد و منتظر ما باشد.ما علیلیم،به حال علیلان ترحم کن آقای امام حسین..»
«و أنتَ للظالینِ بمنتظر..»
‌ کسی که روز را با خلق می‌گذراند، باید شب را با حق باشد. وگرنه کم می‌آورد، و شکسته و خسته می‌شود و می‌ماند .. [ استاد‌علی‌صفائی‌حائری ]
. گاهی میان تلاطم لحظه‌هایت، دستت را روی سینه‌ات بگذار. صدای تپش‌اش را می‌شنوی ؟.. این فیضِ دائم خدا به توست! پس شکر کن خدای رحمان حیات‌بخشت را :) .