.
خیلیها دیر میرسند. خیلیها هنوز در مسیر رسیدناند. خیلی ها عیال و فرزند درگیرشان کرده. خیلیها اصلا راه نیفتاده اند که برسند. خیلی ها میرسند ولی وقتی خورشید را بر نیزه میبینند فاتحه میخوانند و قدمی بر جنگ بر نمیدارند. خیلی ها منفعلاند. تاریخ کربلا تو را به انفعال نمیخواند. هفهاف بنمهنّد راسبی از آنها بود که دیر رسید. در کربلا ادمهای زیادی دیر رسیدند و وقتی خبر شهادت را شنیدند، برگشتند. او اما ماند. ماند، ایستاد و جنگید. انقدر جنگید که بنابر نقل ها، حضرت سجاد، شجاعت او را ستوده بود. میدانی رفیق! امام حسین گاهی با صدای قدمهایش، گاهی با صوت قرآن خواندنش، گاه با آغوشش، گاه با صدای غربتش، گاه با دیدن شُکوهِ علم و کُتلش، گاه با دلتنگی حرمش، گاه با کنج شش گوشهاش، گاه با گوشه نگاهش، گاه با شیون مخداراتش، گاه با گریستن در مصیبت برادر، خواهر و فرزندانش، گاه با دانه برنج هیئتش، گاه با چایی روضه اش، گاه با پیراهن مشکیعزایش، گاه با دود اسپند محرمش، گاه با آه کشیدن میان هیئتش، گاه با دلی که در عاشورا میگیرد و گاه های بسیاری که هنوز بر ما آشکار نگشته؛ هدایت میکند. تو کجای این مسیری؟ تو نمیرسی/دیر میرسی و نا امید میشوی یا میایستی پای کار حسین-علیهالسلام-؟ حسین-علیهالسلام- منتظر دستگیری و رستگاری توست. شتاب کن. تو کجا ایستادهای؟ زیارت عاشورای شب دوازدهم محرم هدیه به جناب «هفهاف بن مهنّد راسبی»
دوران
.
«شروع کرد گریه کردن،گفت منِ آلوده به گناه، کجا برم؟کجا رو دارم برم؟مگه راه ارتباطی هم مونده واسم که با امام حسین علیه السلام حرف بزنم واشک بریزم وایشون بهم بگن سرتو بلند کن جوان؟! گفتم:ما هنری جز همین بیچاره شدن واشک ریختن وبه دست وپای امام حسین افتادن،نداریم،شاید تمام تلاش یک نفر برای زنده موندن تو هوای امام حسین،همین ابراز اشک واحتیاجه،اشکاتو دریغ نکن چرا که همین اشک ها نگاه امام حسین رو جلب میکنه بهت..وهممون مسلمون شده ی همین نگاهیم.»
«امیدوارم آخرِ این همه دویدن
و این همه چشــم انتظـار بودن
رسیدن باشه.»
.
تمام شد...
ولی نه برای تو بانو!
دیدنی ها را دیدی
تا تمام شده ها را
از ابتدا شروع کنی
باید علی وار خطبه بخوانی؛
میان کاخی که
به توهم پیروزی،
هلهله راه انداخته است
با تل خداحافظی نکن…
تو باز هم بر تل خواهی ایستاد!
تا شهادت دهی ،
مردم با امام زمان خود
چه می کنند…
یک بار برای حسین ایستادی
و نُه بار برای پسران حسین
خواهی ایستاد.
من و دنیا
به فدای نماز نشسته ات ؛
ببخش که بار نهم انتظارت
به طول می انجامد
و شیعه رسم عاشقی نمی آموزد
سخت است!
قرار نیست کربلا تکرار شود
که تکرار اگر میشد
دیوارهای حرمت شاهدند،
سرهایی که پیشکشت می شدند
این بار به ۷۲ نیزه بسنده نمی کردند…
قرار نیست کربلا تکرار شود
قرار است جمالی که تو دیدی میان دل های مردمی بنشیند
که از آفتاب
به قدر پشت ابر بودنش
بهره برده اند.
تو بر تل خواهی ایستاد چند قرن…
و صبر میکنی تا ما این بار یاد بگیریم در عین زنده بودن از دنیایمان برای پسر حسین بگذریم .
شیماحمیداوی
.