eitaa logo
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
1.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
621 ویدیو
65 فایل
القدس تبقی للمجاهدِ مقصداً -معلّم ومربی پرورشی مناطق کم برخوردار -اینجا شاهد روزمرگی و برداشت هایم از جهان پیرامون هستید. -از دیارِ نخل و آفتاب تلگرام: https://t.me/baranitor https://abzarek.ir/service-p/msg/2180257 حرف: پاسخ حرف ها: @jaharfi2
مشاهده در ایتا
دانلود
سنجاق میکنم یادت رو، وسط شلوغی های ذهن و زندگی ام.
آخر الزمانی های خوشبخت کسانی اند که تمام کارهایشان در جهتِ تعجیل فرج باشد..
یعنی میای، می بینمت، یعنی میشه؟
شبِ عذرخواهی است عذر ما را قبول کن ..
«اگرچه فرصت با تو بودنم پایان یافت،‌ و راه های وصال قطع شدند،‌ و گناه میان من و تو فاصله انداخت،‌ ولی اگه اذن دوباره بدی، امشب دوباره بهت برمیگردم.»
بی تو برايم زندگی خیری ندارد که بی تو همین که زنده می‌مانم گنه کارم.
خدایا مارو از کسانی قرار نده که وقتی نباشیم امام زمان سراغمون رو نمی گیره و وقتی هستیم اصلا به چشمش نیاییم!
خواسته ام ؟ امضا نکن روزهای بی تو زیستن، به فکر تو نبودن، غرق دنیا بودن.
این رو با بغض بسیار می نویسم با حزن عمیق هزار ساله .. شاخه شاخه شکسته ام اما به تو وابسته ام..
يل تجري شرايني ای کسی که در رگ های من در جریانی....
ما همان‌هایی هستیم که نبودیم؛ نبودیم وقتی درِ خانه‌ی فاطمه را آتش زدند، نبودیم وقتی علی شبانه خاک سپرد زهرا را، نبودیم در صفین، در نهروان، در رکاب شمشیر عدالت. ما آن شب‌زنده‌دارانِ کوفه نبودیم، که در سحرگاه عاشورا بیدار بمانند و جان را نثار کنند. در کربلا، در کنار حسین، جایی برای ما نبود؛ نه در خیمه‌ها، نه در میدان، نه در دل رباب و سکینه. ما حتی سوار کشتی نوح نشدیم، در طوفان تاریخ، راه خود را گم کردیم. نه بر دوش ابراهیم خاک ریختیم، نه در چاه یوسف گریه کردیم، نه بر کوه طور ایستادیم با موسی، نه در محراب خونین علی، و نه در خرابه‌های شام، همدل زینب شدیم. حتی با شهدا هم نبودیم، وقتی خاک وطن را به قیمت جانشان خریدند، ما در پشت پنجره‌ها ایستاده بودیم، نه قدم برداشتیم، نه فریاد زدیم، فقط نظاره‌گر بودیم و باز هم دیر. ما دیر رسیدیم… اما هنوز قافله‌ای در راه است…