#نماز_اول_وقت #سفارش_شهدا خـوشاآنان ڪه درميـدان و محـراب نماز عاشقـي خواندند و رفتند. "شهیـدسعیدکمالی" یاد همه شهدا گرامی #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

#نماز_اول_وقت ✅ سخنرانی حجت الاسلام #قرائتی ⁉️چرا تمام کارهای خیر دنیا، جای نماز رو نمیگیرن؟! 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

🏝توصیه‌های امام رضا(ع) برای روز عید غدیر خم 🏝 #ویژه‌برنامه‌استقبال‌ازعیدغدیر 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

🏝مهم‌ترین پیام غدیر چیست؟ #ویژه‌برنامه‌استقبال‌ازعیدغدیر 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

🏝 ۲ روزمانده‌تاعیدسعیدغدیر #ویژه‌برنامه‌استقبال‌ازعیدغدیر 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

سالروزعملیات #مرصاد 🔴 علمدار مرصاد رضا کسی‌ بود که در عملیات مرصاد طرح محاصره‌ منافقین در تنگه چهار زبر را مطرح کرد و اولین کسی بود که تنگه‌ی مرصاد را بست و منافقان را غافلگیر کرد و از همانجا در 67/5/5 راهی آسمان‌ شد. #روایت_مرصاد #شهید_رضا_نادری #شهیدگمنام✨ #حاج_قاسم_سلیمانی⁦🥀 یادش گرامی وراهش پررهرو #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

وصیت نامه شهید رضا نادری.این وصیت نامه بر روی سنگ مزار این شهید بزرگوار هک شده است #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

وصیت نامه شهید رضا نادری قسمتی از وصیت شهید رضا نادری که شما را میخ کوب میکند از زبان استاد رائفی پور #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

#السلام_على_وصي_خاتم_النبيين 🎥 کلیپ بسیار زیبا؛ نجفِ مولا امیرالمومنین علیه السلام . #غدیرخم 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

غـدیــ💚ـــر‌ یک تاریخ است... تاریخی ســرخ که اولش مدینه است، میـانــش کربــــ❣ــــلا و سرانجامش ظهــــور❤️ 🌸 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

☘گفتند شهیدگمنامِ پلاڪ نداشت؛ اصلاهیچ نشونه اےنداشت امیدواربودم روے زیرپیراهنش اسمش رونوشته باشه… نوشته بود: « اگربراےخـداست،بگذار گمنـام بمانـم » روزتان حسینی #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

پندار ما این است که ما مانده ایم و #شهدا رفته اند. اماحقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا #مانده_اند. #شهید_آوینی کجایید شهدا،بفکرمادرمانده ها هستید بدجوری مشغول هستیم (دنیا همه جوری مارامشغول کرده،هرکداممان ...... التماس دعا شهدا نگاهی شهیدان،زمان را چه #ماهرانه!  به دست گرفتند. التماس دعا #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

رزقی امشب اگر اشکی جاری شد التماس دعای کربلا اللهم ارزقنی..... 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

برش هایی از کتاب 📚پرواز بغداد بهشت مروری بر خاطرات سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 💎💎💎💎💎👇👇👇 آن‌ها سینه‌خیز از شیارها به‌سوی بلندی رفتند و وارد شیارهای دیگری شدند که گودتر بود و روبه‌جلو می‌رفت. من و مهدی و حمید چریک هم از فرط خستگی کنار درخت خوابیدیم. آن‌وقت‌ها مثل اواخر جنگ خیلی احتیاط نمی‌کردیم. وقتی بیدار شدیم، به‌شدّت احساس ناامیدی می‌کردیم. برخوردمان با عـراقی‌ها زیاد بود. ما از این‌طرف می‌رفتیم،‌ آن‌ها از آن‌طرف. نمازمان هم داشت قضا می‌شد. به‌سرعت آمدیم پائین، بی‌آنکه مراقب عـراقی‌ها باشیم. نمازمان را در شیاری خواندیم و به خط خودی برگشتیم. عملیات فتح‌المبین را با حداقل امکانات انجام دادیم؛ یعنی اینکه حداقل امکانات می‌گویم؛ تعداد خودروهای ما درمجموع به شش دستگاه رسید که شامل دو دستگاه لند کروز و دو دستگاه لنـدرور و دو دستگاه لند کروز که بعداً گرفتیم و درمجموع به شش دستگاه رسید. با دو دستگاه لند کروز باید در جبهـۀ دشت عبّاس با عرض تقریبی بیست کیلومتر عملیات می‌کردیم که ارتفاعاتی هم بر سر راه قرار داشت. یادم هست که شب عملیات فتح‌المبین، بعدازظهر برای شناسایی رفتیم، آن‌وقت جبهه‌ها خیلی باز بود و عـراقی‌ها ترس اواسط و آخر جنگ را نداشتند، خودمان برای شنـاسایی می‌رفتیم و معبرهای عملیـاتی را مشخص می‌کردیم. هوا تاریک شده بود برادر (محمود) اشجع؛‌ فرماندۀ سپاه منطقه شش، دنبالمان می‌گشت. برگه‌ای نشان داد که دستخط «آقا محسن» [رضایی] بود که تازه «فرمانـدۀ کل سپاه» شده بود: «گویا دشمن به بچّه‌های قم در شوش حمله کرده و آن‌ها هم مهماتشان تمام‌شده بود. بعید نبود به‌جای دیگری هم حمله کند؛ بنابراین، بهتر است امشب، شب عملیـات باشد و همه به‌طرف میدان‌های خود حرکت کنند». نامه، آن شب را که یک شب به عید نوروز بود به‌عنوان شب حمله اعلام کرده بود، ساعت حمله را دوازده شب پیش‌بینی کرده بودند. قبلاً روی اهداف بحث و طرح‌ریزی کرده و نقشـۀ خودمان را مشخص کرده بودیم. شنـاسایی خودمان را در طول دو یا سه ماه کامل و میدان مین‌های دشمن را مشخص کرده بودیم، نیروها به‌سمت اهداف خودشان حرکت کردند. خیال ما راحت بود که شنـاسایی‌مان انجام‌شده. قرار بود گروهانی مرکب از سپـاه و ارتش به‌سوی «202» بفرستیم. گروهانی به فرماندهی حمید چریک، مهدی کازرونی و برادر خوشی از سمت چپ بیایند و گروهان او را با ارتش هم به فرماندهی شادکام از سمت راست رودخانة چیخواب عبـور کند. ما فرمانـدهان اصلی را به‌سمت چپ فرستادیم. چون امیدمان از سمت راست کم بود. امکان پشتیبانی از سمت راست اصلاً وجود نداشت. ادامه دارد...