۲۵ ذی الحجه روز نزول سوره هل اتی در شان خانواده (اهل بیت علیهم السلام) رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و روز خانواده خانواده گرامی باد #شریفترین_شغل_چیه_به_نظرتون❓ 🍃امام خمینی (ره) : شریفترین شغل در عالم ، بزرگ کردن یک بچه است ، و تحویل دادن یک انسان است به جامعه . 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

⭕️ از کل مراسم تنفیذدیروز ... 🔴 فقط این ۱۰ ثانیه.... ❤️🇮🇷❤️ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

دمت گرم فرمانده.. ✨ ❤️ مابه همه سردارانمان افتخار میکنیم #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

💐 امروز ۱۳ مرداد ماه سالروز شهادت مدافع حرم"سردار #جانمحمد_علیپور " گرامی باد نحوه شهادت سردار علیپور، روز شهادتش برای سرکشی به یکی از مقرها به اطراف تدمر می‌رود. چون تردد فرماندهان در جبهه سوریه هنگام تاریکی هوا ممنوع شده بود، تصمیم می‌گیرد تا شب نشده برگردد. یکی دیگر از نیروهای فاطمیون از سردارمی‌خواهد او را همراه خودش ببرد. می‌پذیرد و همراه آقای علی عظیمی که مسئول پشتیبانی یکی از تیپ‌های زرهی بود، برمی‌گردند. آن رزمنده فاطمی که همراه‌شان شده بود تعریف می‌کرد که میانه راه شهید علیپور نگه داشت و از من خواست برگردم. گفتم اگر نمی‌خواستید مرا ببرید چرا سوارم کردید؟ می‌گوید فردا خودم کسی را دنبالت می‌فرستم. به هر حال حرکت می‌کنند و در راه به کمین نیروهای مورد حمایت امریکا می‌افتند. برخی از همرزمان معتقدند احتمال دارد ایشان را شناسایی کرده بودند چراکه تروریست‌ها از نحوه کمین و مجروحیت و اسارت فیلمبرداری کرده بودند. ابتدا گلوله‌ای به پهلوی می‌خورد و او را محاصره و به اسارت درمی‌آورند. بعد که از بی‌سیم و وسایل همراهش می‌فهمند جزو فرماندهان است ایشان را به شهادت می‌رسانند. پیکر شهید حدود ۲۰ روز بعد با پیگیری‌های حاج‌قاسم سلیمانی تحویل نیروهای خودی شد یادش گرامی وراهش پررهرو #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

شهید مدافع حرم سردار #جانمحمد علیپور یاد همه شهدا گرامی وراهش پررهرو #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

#سالروزشهادت #سردار_شهید #علیرضا_موحد_دانش مهمان بانوی دو عالم چند روز قبل از #شهادت_علیرضا ، من كه در خارج از كشور به سر می‌بردم ، خواب عجیبی دیدم. درخواب دیدم كه تمام كوچه‌مان را #چراغانی كرده و دیوارهایش را از #پرچم پوشانده‌اند . خانم #فاطمه_زهرا_س جلوی در خانه ایستاده‌اند و مردم بین خودشان نُقل پخش می‌كنند . دریافتم كه شاید برای #علیرضا اتفاقی افتاده است و همینطور هم بود . چند روز بعد #همسرم از ایران تماس گرفتند و خبر #شهادت او را به من رساند. #سیزدهم_مرداد سال 1362 و عملیات والفجر 2 بود ، #علیرضا كه زخمی شده بود ، در آخرین لحظات به سختی ، خودش را به بیسیم عراقی‌ها رسانده، #سیم آن را با #دندان جوید تا مانع ارتباط آنان با عقبه گردد . پس از قطع سیم كه دشمن متوجه این كار #علی شد ، او را به #رگبار بسته ، راهی دیار #بهشت گرداند . #پیكر_مطهرش #بهشت_زهرای_تهران به خاك سپرده شد. راوی : #مادر_شهید 🕊 #سالروز_شهادت🌹 #روحش_شاد #یادش_گرامی #راهش_پر_رهرو #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

لحظاتی باسردار شهید موحد دانش هدیه کنیم دسته گلی ازجنس صلوات #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

🤲 به تو از دور سلام... #چهارشنبه‌های امام رضایی 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

🎥 توصیف شهیدی که نوشته‌اش اشک را بر چشمان #امام_خامنه_ای جاری کرد از زبان حاج #قاسم_سلیمانی 🌷🌷🌷🌷🌷 #یاد همه دلیر مردان سرزمین اسلامی جاودان #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

این رسم ما نبود که ز باران جدا شویم . این #عهد ما نبود که در انتهای راه . ما بین کوچه ها تک و تنها رها شویم💕 آن روزها که شوق #شهادت به سینه بود. توفیقمان نبود که شبیه شما شویم رفتید تا همچو پرستو رها🕊 شوید. تا همنشین و هم نفس آل عبا شوید . رفتید خوش به حال شما یادمان کنید . شاید که با نسیم دعاتان دوا شویم😔 #التماس دعا #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

برش هایی از کتاب 📚پرواز بغداد بهشت مروری بر خاطرات سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 💎💎💎💎💎👇👇👇👇👇👇 بعد از عملیات طریق‌القدس با توجه به شناختی که حسن باقری در این عملیات از حاج قاسم پیدا کرده بود او را به‌عنوان فرماندۀ تیپ 41 ثارالله انتخاب کردند. عزیز جعفری نحوۀ آشنایی خود با حاج قاسم را این‌گونه روایت می‌کند: «به یاد دارم روزهای قبل از عملیات طریق‌القدس، سه گردان نیروی اعزامی از بسیجی‌های استان کرمان، به فرماندهی حاج قاسم آمدند پیش ما. البته مسئولیت اعزام این نیروها از سپاه منطقۀ شش کرمان بود اما فرماندهی عملیاتی این سه گردان را حاج قاسم بر عهده داشت. ایشان آن ایام فرماندۀ یکی از پادگان‌های آموزشی سپاه در کرمان بود و در محورهای عملیـاتی سپـاه، در مناطق جنگی چندان شناخته‌شده نبود. گویا در محور کرخه‌ نور خط پدافندی بچّه‌های کرمان با مسئولیت ایشان دایر بود، اما ما؛ نیروهای سپاهی محور سوسنگرد زیاد با ایشان آشنا نبودیم. به‌همین علّت نیروهایی که با حاج قـاسم آمده بودند بین تیپ عاشورا و تیپ 2 کربلا تقسیم شدند و خود ایشان هم در مقام فرماندۀ محور کنار مرتضی قـربانی قرار گرفت .» بعد از اجرای عملیات طریق‌القدس، به‌اتفاق فرماندهان این عملیات به محضر امام خمینیقدس‌سره مشرف شدیم. بعدازآن ملاقات، وقتی از تهران به منطقه جنوب برگشتم؛ آقا محسن به من گفت: «آماده‌باش برویم سمت غرب دزفول تا دربارۀ منطقۀ عملیاتی آینده توجیه بشوی و شناسایی‌ها را شروع کنیم.» اواخر بهمن‌ماه ۱۳۶۰، آقا محسن همراه چند نفر از عناصر ستادی قرارگاه گُلف با دو فروند بالگرد ۲۱۴، در حوالی بستان فرود آمدند. ازآنجا من هم سوار بالگرد شدم و همگی به‌سمت منطقۀ موردنظر پرواز کردیم. بعد از ارتفاعات غرب دزفول و بافاصلۀ تقریباً منطقی از پشت ارتفاعات تی‌شکن و شمال عیـن‌خوش مواضع لشکر ۱۰ زرهی سپاه چهارم - فرماندهی آن را هشام صباح الفخری به‌عهده داشت - دشمن را شناسایی کردیم. درنهایت بالگرد سمت ارتفاعات بِلتا روی زمین نشست و ما از داخل سنگرهای دیدگاه بچّه‌های اطلاعات - عملیات سپاه دزفول، مواضع نیروهای عراقی را دید زدیم. حسـن باقـری هم دربارۀ وضعیت آن منطقـه برای حاضران توضیحاتی داد. وقتی شناسایی تمام شد و خواستیم سـوار بالگرد بشویم و برگردیم، بـرادر محسن خطاب به من گفت: «تو نیا! همین‌جا بمان و قرارگاهت را بزن؟!» من که یکّه خورده بودم، گفتم: «شوخی می‌کنی آقا محسن؟!» گفت: «نه، خیلی هم جدی می‌گویم.» گفتم: «ولی من که اینجا چیزی ندارم. مرا آوردی وسط این بیابان، تک‌وتنها رها کردی و می‌گویی قرارگاه دایر کن؟! مگر قرارگاه زدن به‌همین سادگی‌هاست؟!» گفت: «من یک نامه می‌نویسم. برو پیش بچّـه‌های تیپ ۴۱ ثارالله و تیپ ۱۴ امـام حسیـن علیه‌السلام. دستور می‌دهم حاج قاسم و حسین خرازی کمکت کنند؛ یعنی چادر و دیگر وسایل موردنیاز تو را بدهند تا این قرارگاه برپا شود.» وقتی سوار بالگرد شد در آخرین لحظه رو به من کرد و گفت: «حالا امشب رو پیش حاج قاسم بمان تا فردا بچّـه‌ها بیایند و چادرها را برپا کنند.» دیدم چاره‌ای نیست. گفتم: «باشد، قبول.» آن‌ها با بالگرد پریدند و رفتند و من توی آن بیابان تنها ماندم. وسیلۀ نقلیه‌ای هم که نداشتم. دیدم چادرهای تیپ ۴۱ ثارالله همین نزدیکی‌هاست، رفتم سمت چادرها. شب پیش حاج قاسم ماندم. قرارگاه عملیاتی ما خیلی زود پا گرفت. در وهلۀ اول دو تیپ از سپاه؛ ۱۴ امـام حسیـن علیه‌السلام به فرماندهی حسین خرازی و ۴۱ ثارالله به فرماندهی حاج قـاسم سلیمـانی، همراه تیپ ۸۴ خرم‌آباد ارتش به فرماندهی جناب سرهنگ اسکندر بیرانوند به قرارگاه قدس ملحق شدند. ادامه دارد...

سلام منجی دلهای ما ...مهدی جان! #دردهایی هست کھ دارویش آمدن شماست ؛ جوابمان کردند #نمی‌آیی ‌؟! [یا‌صاحب‌العصرِوالزَّمان] +برگردانتظارِاهالیِ‌آسمان :) اَلسَلامُـــ عَلیڪَ یا صاحبــَ الزَمان یا ابا صالح الْمَهدے✋ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

🌸یا رَبَّ از غیب 💫به ما برگ و براتی بفرست 🌸تلخی ذائقه را 💫شهد و نباتی بفرست 🌸تو هم ای بنده 💫اگر شکر گذاری به خدای 🌸بر پنج تن آل عبا 💫صلواتی بفرست 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸  🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

#خداے_مـن میگویند ڪه ابتدای صبح رزق بندگانت را تقسیم میکنی میـشود رزق من امـروز رفاقتی باشـد... از جنـس شھیدان... با عطـر شھـادت... #صبحتون_شهدایی 🌷 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

- بنویسید‌مرا‌در‌صف‌یـٰاران‌ !•. #شهید_محمدهادی‌ذوالفقاری .•🌱•. شادۍروح‌مطھرشھداصلوات #اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجهُمْ ━━═━⊰❀💎❀⊱━━═━ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh

دوبآره بیا دم بگیریم به یآد امام و #شهیدان :)♥️ . هَرکاری که می‌شد را خُدا می‌ڪَرد ما فَقط وَسیله بودیم.. ━━═━⊰❀💎❀⊱━━═━ 🇮🇷#لحظه ای با شهدا @lahzaei_ba_sh