#احمددهقان، نویسنده و از همرزمان این شهید، شهریورماه 1390 در ماهنامه ی «#داستان» در یادداشتی با عنوان «#یک_صبح_تا_ظهرجنگ» برای نخستین بار درباره ی عکس دو نفر از همرزمانش که پس از شهادت با #دوربین یکی از آن ها گرفته شده بود، توضیح هایی داد.
او درباره ی ماجرای این عکس ها، گفت:
#سومین روز عملیات کربلای ۵ بود. نیمه شب به پشت جاده ی شلمچه - بصره رسیده بودیم.
صبح گفتند #محاصره شده ایم. بعد هم گلوله ی تانک بود و دوشکا و تک تیراندازها که 400 - 300 نفر را وسط دشت دوره کرده بودند. تیر #سیمینوف تفنگ مخصوص #تک_تیراندازها که دوربین دارد و لامصب بدجوری دقیق است، می خورد توی گونی های سنگر.
گودال هایی که توی آن ها سنگر گرفته بودیم، به همه چیز شبیه بود الا سنگر! پشت خاکریز #حکومت_نظامی اعلام شد؛ جنب می خوردی، جنازه ات می ماند روی دست بقیه.
هر چند لحظه یک بار، آتشی از دهنه ی لوله ی تانکی که از سمت چپ آمده بودند جلو، بیرون می زد و توی یک چشم برهم زدن، تکه ای از خاکریز، همراه با آدم هایش می رفت هوا.
یک بار که #تانک های شان از پشت آمدند جلو، دویدم رفتم پیش فرمانده مان. مشغول صحبت کردن با #بیسیم بود. از یکی از پیک ها پرسیدم:«کی ها تا حالا تیر خورده اند؟» گفت:«خیلی ها. #عباس_حصیبی و #دکتر توی سنگر بغلی افتاده اند».
#ادامه_دارد...