🌷حسین از سختیهایِ دوره تکاوری میگفت
دوره کویر و دوره جنگل
میگفت: تو دوره کویر خیلی از بچهها
کم آورده بودن و هوای گرم و سخت
نفس اونا رو گرفته بود
تنها چیزی که بهشون امید میداد
صحبتهایِ آقا بود
اسرائیل ۲۵ساݪ آینده را نخواهد دید
این جمله عجیب روحیه بچهها رو تقویت میکرد..
#شهید_حسینولایتیفر..
🇮🇷 #لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
" مــــــــادر "
واژه ای ڪہ
در هیچ جمله ای نمیگنجد
چه رسد کہ وصف مادری دلیر باشد،
آن هـم #مـادر_شهیـد ...
هدیه به تمام مادران شهدا #صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
#از_گمنامی_نترس
از اینکه #اسم و #رسمی نداری
از کارهای کرده ات به نام دیگری
از تنهایی ات درعین #شلوغی_ها
غمگین مباش که #گمنامی
اولین گام برای #رسیدن است
التماس دعا
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
#شهید_جباردریساوی
🔻تمام دغدغهاش اسراییل بود میگفت: ما این رژیم منحوس را در جبهه نظامی شکست داده ایم ولی متاسفانه در جبهه فرهنگی در حال پیشرفت است ماهواره و موبایل ها، خانه های ما را گرفته است، خانواده های ما باید خیلی مراقب باشند،
گفتم: نگران ما نیستی گفت: من خیالم از بابت شما راحت است تا دین اسلام استوار باشد شما در امانید، جهاد ما برای خداست و من شما را به خدا سپرده ام. سخنرانی های حضرت آقا را دنبال میکرد، عاشق دیدار با ایشان بود، میگفت: من پاسدارم، پاسدار حضرت آقا، پاسدار مرزهای اسلام و هرجا اسلام است مزر ما آنجاست.
🇮🇷 #لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
🔹 رهبر معظم انقلاب: شهیدان از یاد ملّت ایران نخواهند رفت و مردم عزیز ایران، ملّت بزرگ ایران با روحیهی ارادت به شهیدان و گرایش به شهیدان، فعّالیّت خواهند کرد. ۱۳۹۶/۰۱/۳۰
🇮🇷 #لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
لحظهای باشهدا
برش هایی از 📚کتاب پرواز بغداد - بهشت؛ مروری بر خاطرات سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی خاطرات هم
برش هایی از 📚کتاب پرواز بغداد- بهشت؛ مروری بر خاطرات سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی
خاطرات همرزمان
💎💎💎👇👇👇
حاج قاسم در طول چهل سال خدمت خود یک ریال حق مأموریت نگرفت و به قولی پوتین از پا درنیاورد و یک روز مرخصی و استراحت نرفت و بهعبارتدیگر خستگی در برابر او زانو میزد.
حاج قاسم عید سال 1398، برای ادای احترام به گلزار شهدای شهر کرمان آمده بود. او بر سر مزار مادر همسرش رفت و فاتحهای خواند، محافظان و مسئولان همراه ایشان یکگوشهای ایستاده بودند و سردار وسط گلزار شهداء تنها ایستاده بود و داشت گریه میکرد. جلو رفتم و باهم صحبت کردیم.
گفتم:
«این گلزار هزار و یازده شهید دارد.»
گفت:
«انشاءالله هزار و دوازدهمین شهیدش من باشم!»
گفتم:
«انشاءالله شما صدوبیست سال خدمت کنید.»
حاج قاسم یک تفکّر، جریان و مکتب بود. او خودش صاحب سبک بود. قاطعیت، شجاعت، جسارت، رأفت، ادب، اخلاق، مهربانی و دلسوزی را همه باهم داشت و در یککلام جامع الاضداد بود.
حاج قاسم عزیز، کسی بود که از مال دنیا فقط یک خانه داشت که آنهم وقف روضۀ حضرت فاطمه سلاماللهعلیها و امام حسین علیهالسلام کرد. او به امام حسین علیهالسلام ارادت خاصی داشت و اگر ده هزار نفر در یک مجلس بودند و روضۀ امام حسینعلیهالسلام خوانده میشد ایشان از همۀ ده هزار نفر سوزناکتر و خالصانهتر گریه میکرد.
حاج قاسم کارت «حق پرستاری» (برای جانبازان) که قانوناً و شرعاً به او تعلق میگرفت را تحویل دفتر بنیاد شهید داد و گفت:
«یک ریال حق من نیست و این را به کسی که کرایۀ راه ندارد، در دارو و درمان مشکل دارد بدهید.»
هنوز کارت حق پرستاری او در ادارۀ کل بنیاد شهید است. حاج قاسم کسی بود که نصرالله جهانشاهی، راننده ایشان، چند سال قبل تعریف کرد:
«به خدا قسم پنج هزار تومان امروز از یکی از دوستان قرض گرفت.»
حاج قاسم به علیرضا رزمحسینی گفته بود:
«خداوند مهر و محبّت دنیا را از من گرفته است و من هیچ علاقهای به این دنیا و ظواهر آن ندارم.»
ایشان کسی بود که از ابتدای دوران کودکی و نوجوانی اهل مسجد، نماز و نماز جماعت بود و نماز جماعت آیتالله حقیقی را شرکت میکرد و پای صحبتهای محمودی در مسجد جامع مینشست و درس میآموخت. وی بسیار متعبّد و ازلحاظ دینی و اعتقادی مقیّد بود و در سختترین لحظات درگیریها مقیّد به مسائل شرعی و اخلاقی بود.
حاج قاسم فوقالعاده مهربان بود و به خانوادۀ شهداء احترام خاصی میگذاشت و بعضاً از بغداد، بیروت، لبنان و سوریه زنگ میزد و احوال مادران شهداء را میپرسید. میگفت:
«من مادر دو شهید هندوزاده را که میبینم، تمام خستگیهایم رفع میشود.»
چندی قبل مادر شهیدان محمّدآبادی به من گفت:
«من روز عاشورا زمیـن خوردم، اگر حـاج قـاسم میدانست، احوالی از من میپرسید.»
من بلافاصله تلفن شهید پورجعفری که امین و رازدار حاج قاسم بود را گرفتم و گفتم:
«مادر این دو شهید میخواهد احوالی از حاج قاسم بپرسد، به حاجی بگو این مادر زمینخورده و احوالی از ایشان بپرس.»
شهید پورجعفری گفت:
«ده دقیقۀ دیگر؛ چون در جلسه است.»
وقتی مجدداً ارتباط برقرار شد و مادر این دو شهید گوشی را گرفت، گوشی را میبوسید و میگفت:
«مادر دورت بگردم، مادر فدایت شوم، کجایی؟»
حاج قاسم پشت خط به من گفت:
«چادر این مادر را نیابتاً ببوس.»
او برخورد مهربانانهای با همگان داشت. این مرد بزرگ اینقدر به دیگران احترام میگذاشت که دختر شهید بافنده با پنج سال سن، در حسینیۀ بیتالزهراسلاماللهعلیها وقتی آمد و خود را به آغوش ایشان انداخت و زارزار گریه میکرد، سردار اشکهای او را پاک کرد و برای او آب آورد و بغلش گرفت و آرامَش کرد. وقتی دختر بچّه رفت، حاج قاسم بسیار گریه کرد؛ ایشان بسیار رقیقالقلب، رئوف و مهربان و باادب در عین ذکاوت و شجاعت و زیرکی، بسیار مهربان بود.
#کتاب_سال
#کتاب_منتخب
#کتاب_پرواز_بغداد_بهشت
🌸ای باد صبح بستان
🕊پیغام وصل جانان
🌸میرو که خوش نسیمی
🕊میدم که خوش عبیری
#سعدی
🌷سلام صبحتون پر خیر و برکت
🌷امروزتون سرشار از عشق و رحمت
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
🌸 فقط اخلاص 🌸
خداوند از مومن
ادایِ تکلیف را می خواهد،
نه نوع کار و بزرگی و کوچکی آن را...
فقط #اخلاص
و با دیدِ تکلیفی
به وظیفه توجه کردن!
#شهید_مهدی_باکری
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh