فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدئو بخش کوتاهی از پرده خوانی باعنوان «سیر و سلوک در سیره شهدا»است . که به ذکر خاطره ای از شهید قباد شمس الدین در این پرده خوانی می پردازد
راوی و پرده خوان : محمدحسین ناظری
سردار حاج قاسم سلیمانی:
شاید بعضی ها شک کنند که آیا مزار این شهداء، مانند خداکرم سلیمانی، قباد شمس الدینی، فیروزی و علیدادی، مثل قبور ائمه است که ما برویم به آنها التجاء و تمسک کنیم؟ چرا شهدایمان مثل امام زاده ها هستند؟ این ها مثل یک شی نورانیاند که وصل به منبع نور هستند، مثل یک مدار مغناطیسی که به یک مدار عظیم تر از خودش وصل شده است. شهدای ما معصوم نیستند، اما اتصال کامل و انتصاب کامل به معصوم دارند. مرکز توسلند، مرکز توجّهند. اگر سئوال کنی از این جمع که قبر پدر بزرگ شما کجاست؟ بخش اعظم شان نمیدانند یا در طول سال سر قبرش نمی روند، نه زائری و نه ذاکری ! اما این پسر حاج عزیزالله است، پسر محمد سلیمانی است، احمد!... این ها میماند. چرا پدر تلاش می کند نزدیک قبر پسر شهیدش دفنش کنند؟ پدر می خواهد به پسر تقرب پیدا کند. پسر به نقطهای رسیده که پدر که تربیت کنندهی او، آورنده او بود، به او تقرب پیدا میکند. بنیاد شهید به پدر و مادر شهدا بخواهد امتیاز بدهد، اجازه میدهد نزدیک قبور شهدا دفنشان کنند. این مقام شهید خیلی مهم است. شما هر که باشی، سر لشکر یا فرمانده، تا شهید نشوی، آن جا جایت نمیدهند. البته شهید مراتب متفاوتی دارد. اگر بگویند این شهید مثل علی اکبر امام حسین(ع) است؛ حرفی به گزاف گفته نشده، شما ببینید این جمله مقام معظم رهبری را که پیرامون امام(ره) فرمودند: "امام، بعد از معصوم بی نظیر بود"؛ ما چقدر بعد از معصوم امام زاده داریم؟ چقدر صحابهی خاص داریم؟
بخشی از سخنرانی سردار حاج قاسم سلیمانی در یادواره شهدای قنات ملک1391
@laleha_lori_kerman
گوشه ای از وصیت نامه یا زندگی نامه شهدای غدیر كرمان كه در كتابی با عنوان ' شهدای غدیر ' به چاپ رسیده است. این شهدا در،۳۰بهمن ماه ۱۳۸۱ بر اثر سقوط هواپیما در ارتفاعات سیرچ کرمان آسمانی شدند.
🌷شهید 'مهدی مهدی زاده فرسنگی ' در بخشی از یادداشت های خود آورده است:
' امشب وقتی كه سوره واقعه را می خواندم، قلبم داشت از جا كنده می شد.
احساس رفتن و پرواز كردن سراپای مرا فرا گرفته، امشب احساس می كنم كه آزادم، سبكم و راحت.'
🌷مادر شهید ' مهدی زاده فرسنگی ' نیز بیان كرده است: مهدی قبل از رفتن به ماموریت به همسرش گفته بود، ' من سه روز دیگر بیشتر زنده نیستم، روز قبل از ماموریت، برای خداحافظی نزدم آمد به او گفتم: مادر راضی نیستم، باید صبح قبل از ماموریت بیایی تا شما را از زیر قرآن رد كنم، آمد و وقتی می رفت خیلی به من نگاه كرد و این نگاه آخر بین مادر و فرزند بود.
🌷مادر شهید 'مهدی قتلوزاده' می گوید: ' بعد از دعای عرفه در مسجد صاحب الزمان(عج) همسرش از او می پرسد: ' چه حاجتی از خدا خواستید؟ ' در جواب می گوید: من تنها شهادت را از خداوند طلب كردم.
تنها دارایی شهید یك موتور بود كه آن را هم فروخت و برای هیات فاطمیه ضبط صوت خرید.
🌷شهید ' عیسی شمس الدینی لری '، از دیگر شهدای غدیر كرمان است كه در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. اسم او را در میان قران گذاشتند و انتخاب كردند.
روزه و نماز اول وقت را ترك نمی كرد، مظلوم بود و احترام به پدر و مادر وجهه همتش بود.
در ۱۵ سالگی مادرش را از دست داد و در ۱۷ سالگی هم به آرزویش (شهادت) رسید.
🌷شهید 'حسین خراسانی قنات قاضی'، تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی ادامه داد و در سال ۷۵ برای انجام خدمت سربازی وارد ارتش جمهوری اسلامی ایران، شد.
پس از پایان خدمت سربازی، سپاه پاسداران را برای تداوم خدمت به نظام اسلامی برگزید.
مادر شهید، می گوید: وقتی حسین شهید شد همسرش چهار ماه حامله بود، یكی از بستگان، حسین را در خواب دیده بود كه گفته بود، ' فرزندم دختر است و به همسرم بگویید، نامش را معصومه بگذارد.' خبری كه داده بود، درست بود.
🌷مادر شهید ' روح اله مرادی فر' نیز می گوید: یك روز قبل از سفر، موقع نهار بود كه پسرم آمد و گفت:
اگر بار گران بودیم، رفیتیم؛
اگر نامهربان بودیم، رفتیم.
وقتی اعتراض كردم، پاسخم همین بیت شعر بود، گفتم: می دانی كه چقدر تو را دوست دارم؟ می خواهی با این حرف هایت مرا ناراحت كنی؟؛ باز گفت: '
اگر بار گران بودیم، رفتیم،
اگر نامهربان بودیم رفتیم.
🌷همسر شهید ' حبیب الله شمسی پور' گفت: همسرم در تمام مسائل واقعا الگو و نمونه بود، همیشه با وضو بود و نماز اول وقت او یكی از مسائل حساس او بود. در مدت چهار ماهی كه با او زندگی كردم، كوچكترین حرفی كه موجب رنجشی بشود از او نشنیدم.
او علاقه بسیار زیادی به رهبر معظم انقلاب داشت، تا جایی كه اولین هدیه ای كه به من داد، عكس معظم له بود.
🌷مسجد قائم (عج) كرمان از شهید 'علی توسن'، خاطره های زیادی در دل نیمه شب ها به یاد دارد.
یكی از دوستان این شهید در این رابطه گفت: در یكی از شب ها كه به اتفاق هم در دعای كمیل شركت كرده بودیم، وقتی برق ها خاموش و همه جا تاریك شد، علی به درد دل با پدر شهیدش پرداخت و در میان شیوه ها و ناله هایش می گفت: ' بابا چرا من را تنها گذاشتی؟ من احساس غربت و تنهایی می كنم.'
او به رغم علاقه مندی شدیدی كه به مادرش داشت، ضیافت پدرش را پذیرفت و به سوی او شتافت.
🌷پدر شهید 'رضا پور محی آبادی ' نیز از فرزند شهیدش می گوید: از دو ماه قبل از شهادت، رفتارش تغییر كرده بود، خودش، گفتار و كردارش هم آسمانی تر از همیشه شده بود. یك روز قبل از حادثه با من تماس گرفت و به صورتی خاص، خداحافظی كرد. او رفت؛ و من هنوز چشم انتظار بازگشتش نشسته ام.
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_وطن #کلام_شهدا #وصیتنامه #خاطرات
@laleha_lori_kerman
#زنجیرهای_آن_روز....
🌷مهدی میگفت: رفته بودم روستا. همه طرفدار سینه چاک شاه بودند و من هم طرفدار امام خمینی. بحثمان خیلی بالا گرفت تا جایی که مقابل هم ایستادیم. عصبانی شدند و با زنجیر افتادند به جان من.
🌷....هرگاه یاد زنجیرهای آن روز میافتم، یاد امام موسی کاظم (ع) را برایم تداعی میکند. کاش دوباره ضرب شلاقها تکرار میشد تا درک میکردم امام موسی کاظم (ع) چه رنجهایی کشیدند.
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید مهدی توسن (مسئول محور گردان ۴۱۰ غواص، لشکر ۴۱ ثارالله کرمان)
راوی: رزمنده دلاور یونس شمس الدینی
کتاب خاکریز هزار و یک" (خاطرات شهید مهدی توسن)
منبع: وب سایت برشها
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@laleha_lori_kerman
🔰زنجیرهایی به یاد امام کاظم (ع)
مهدی می گفت: رفته بودم روستا. همه طرفدار سینه چاک شاه بودند و من هم طرفدار امام خمینی. بحث مان خیلی بالا گرفت تا جایی که مقابل هم ایستادیم. عصبانی شدند و با زنجیر افتادند به جان من.
هر گاه یاد زنجیرهای آن روز می افتم، یاد امام موسی کاظم (ع) را برایم تداعی می کند. کاش دوباره ضرب شلاق ها تکرار می شد تا درک می کردم امام موسی کاظم (ع) چه رنج هایی کشیدند.
🗣راوی: یونس شمس الدینی
📚کتاب خاکریز هزار و یک ؛ خاطرات شهید مهدی توسن. نوشته حسین فاطمی نیا. ناشر: اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان.نوبت چاپ:اول-۱۳۸۸٫ صفحه ۱۴٫
@laleha_lori_kerman
💢این ایل در دل کوههای سر به فلک کشیده رابر و بافت، در دامن صحرای اسفندقه جیرفت پا به عرصه جهان گذاشته اند و در آغوش طبیعت زندگی خود را گذرانده اند. استواری را از کوه و شجاعت را از سواران کوهستان و مردان غیور آموخته اند.
این ایل مردمی مسلمان، متدین، غیور، شجاع و از بهترین پاسداران و حافظان انقلاب اسلامی خطه ی جنوب شرقی ایران می باشند. اخلاص عمل این ایل زبانزد خاص و عام است سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس در این زمینه می فرماید:«بارها اخلاص شما ایل لری را مشاهده کردم حاضرم پشت سر تک تک شماها نماز بخوانم.»
ایل لری در جامعه ای بزرگ شده اند که احترام و وفاداری به ارزشها یک اصل محسوب شده، اهمیت خاصی را دارد و افراد جان خویش را کمتر از ارزشها می پندارند و حاضر می شوند جهت بقا و حیات جامعه و ارزشهای آن جان خویش را فدا کنند. در باور شیعه و مسلمانان دین، میهن از جمله مهمترین ارزشهاست لذا زمانی که چنین ارزشهایی دچار خطر شده و مورد تعرض قرار می گیرند افرادی حاضرند جان خویش را با توسل به سلاح شهادت در راه نجات دین، ناموس و میهن فداکاری نمایند و مردم ایل لری هم از این قائده مستثنی نبوده و با تقدیم خون 114 شهید در دوران دفاع مقدس از دین، میهن خود دفاع کردند و ایل لری نمی توانستند شاهد تطاول بیگانه بر سرزمین خویش بوده و آسوده بنشینند.
هر کجا از رشادتها شجاعتها و نقش ایل لری استان کرمان در پیروزی انقلاب و در دفاع مقدس نام برده میشود نمی توان از بردن نام شهید قباد شمس الدینی امتناع کرد نمیتوان فعالیتهای مبارزاتی او را در منطقه رابر و بافت میان قشرهای محروم چه در قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب نادیده گفت.
با توجه به ضرورت به صورت مختصر درباره حاج قباد شمس الدینی مطالبی را از کتاب خاطرات شهید قباد شمس الدینی بیان میکنم، قباد شمس الدینی از اوایل دهه 40 هجری شمسی به صف مبارزین علیه رژیم پهلوی پیوست و محور فعالیتهای ضد رژیم در منطقه رابر و بافت تبدیل شد در کتاب خاطرات شهید قباد شمس الدینی نوشته حسین فاطمی نیا مطالبی درباره قباد شمس الدینی بیان کرده که قسمتی از آن را بیان میکنم« جای تعجب نیست، قباد عشیر زاده که از یک منطقه محروم برخاسته، دوآتشه، مخالف رژیم شاهنشاهی باشد، زیرا جدا از آموزه های دینی که ولایت را شایسته سرپرستی انسانها و ممالکت معرفی کند، اجداد قباد ذاتا با سیستم حکومتی شاهانه مخالف بودند ایل لری با طبع غیرتمندی که دارند، در طول تاریخ گوش به فرمان رهبری دینی، و مخالف استبداد شاهانه بودند و هیچ کدام از برنامه های دیکته شده غرب را به شاه برنمی تافتند. با تبعید آیت الله طالقانی به شهر بافت، فعالیتهای مبارزاتی قباد با راهنمایی های ایشان وارد مرحله جدیدی شد سردار جبهه ها ، فرمانده لشکر ثارالله، حاج قاسم سلیمانی قباد را مسلم بن عوسجه لشکر ثارالله می نامید.»
شهید قباد شمس الدینی سالها قبل از انقلاب اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام را بین مردم منطقه پخش میکرد. رهنمودها و دستورات لازم را از بزرگانی چون آیت الله طالقانی و … میگرفتند . به اطلاع انقلابیون مردم منطقه میرساند بسیاری از مردم عشایر منطقه، رابر و بافت به واسطه شهید قباد با اهداف امام و انقلاب اسلامی آشنا شدند. منطقه رابر و بافت منطقه محروم و دور افتاده که صدها کیلومتر از مرکز قم (مرکز مبارزاتی امام) فاصله داشت و در شرایط خفقان و ظلم و ستیز شاهنشاهی آن روز را که هیچ کس جرات یارای گفتن نام امام را نداشت، مردم را از اهداف امام و انقلاب آگاه می کرد چه بسا اطلاعیه ها، نوارهای امام را بین انقلابیون منطقه توزیع می کرد. و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آنکه مسن بود به خاطر عشق به خدا و پیروی از ولایت در جبهه های حق علیه باطل حاضر شد و سرانجام جان خود را در راه اسلام و انقلاب فدا کرد.
@laleha_lori_kerman
شهادت با چهره خندان شهید عیسی حیدری
می گفت: دوست ندارم موقع شهادت چهره ام غمگین باشد مبادا دیگران با دیدن من خوفی از شهادت در دلشان ایجاد شود.
می خوابید روی زمین با چشم های نیمه باز و لبخندی بر لب. می گفت: دوست دارم این طوری شهید شوم.
جنازه هایی که روی آب می ماندند در کوتاه ترین زمان سیاه می شدند. عیسی شب عملیات کربلای پنج داخل آب شهید شد.
بعد از چند ساعت بدنش را از آب گرفتیم طراوتش مانند کسی بود که تازه حمام کرده باشد با همان لبخند روی لبش.
راویان: ابراهیم شمسی و مهدی محسنی
@laleha_lori_kerman
🌺مسلم ابن عوسجه ی لشکر🌺
شهید «قباد شمس الدینی» عید نوروز سال ۱۳۰۸در آبادی روسکین از توابع بخش رابر کرمان، دیده به جهان گشود...
او با شروع جنگ تحمیلی همپای جوانها تا رسیدن به آرزوی دیرینه اش شهادت، پیش رفت ، شور و شوق جهادی او اکسیری برای روحیه رزمندگان بود و با حضور اودرجبهه ها،هیچ رزمنده ای خسته نمیشد.
🌷سردار جبهه ها، فرمانده لشکرثارالله، حاج قاسم سلیمانی، قباد را مسلم ابن عوسجه لشکر می نامیدند🌷
سرانجام در سحرگاه ۲۲بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی فاو عراق، به شهادت رسید...
@laleha_lori_kerman
شهیدی که حاج قاسم او را حبیب ابن مظاهر لشکر ۴۱ ثارالله نامیده بود...
حقوق مرا بدهید به افراد ندار و بی سرپرست!!!
در وصیت نامه اش نوشته بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم.
با سلام به روان پاک شهدا...
من چندتا گوسفند به اندازه ای که بچه هایم شکمشان را سیر کنند دارم، حقوق مرا بدهید به افراد و ندار و بی سرپرست.»
مسئولین واسطه شدند و متقاعدش کنند که این حقوق ناچیز؛ حق خودش و فرزندانش است.
در جواب نوشت:
«امام علی (ع) که افراد را به جنگ دعوت میکرد، یکی میگفت محصولم، یکی میگفت زن و بچه ام و... با این توجیهات علی رو تنها گذاشتن ایران کوفه نیست!»
و به فرزندانش گفت: شاید بعد من سپاه نتوانست به شما کمک کنه، که با نداری بسازید از اولاد امام حسین عزیزتر نیستید که این همه مصیبت کشیدند.
🌷شهید حاج قباد شمس الدینی
#حقوق_نجومی
https://t.me/laleha_lori_kerman
شهرستان رابر 4 شهید روحانی تقدیم انقلاب اسلامی کرده است، که از این شهداء 2 شهید از ایل لری به نام های شهید جمشید (صالح ) شمس الدینی از شهدای گنجان و شهید خدابخش مطلق نژاد از شهدای سیه بنوئیه می باشد.
گزیده ای از زندگینامه شهید صالح (جمشید ) شمس الدینی:
شهید صالح (جمشید ) شمس الدینی در مرداد ماه سال ۱۳۴۸ دیده به جهان گشود پدرش حاج رضا و مادرش کبری بود. پدرش حاج رضا از مردان متدین و پرهیزگاربود که در سال ۱۳۸۹ از دنیا رفت .
صالح در سال ۱۳۵۴ وارد دبستان عشایری شد در سال ۱۳۵۹ جهت ادامه تحصیلات دوره راهنمایی به شهر بافت عزیمت کرد ، با پایان تحصیلات راهنمایی جهت ، فراگیری علوم و معارف اسلامی وارد حوزه علمیه سجادیه بافت شد وهمزمان در دانشسرای تربیت معلم جیرفت نیز مشغول تحصیل شد.
وی با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه ها شد و در گردان تبلیغات لشکر ۴۱ ثارالله مشغول خدمت گردید و سرانجام در صبحگاه نوزدهم دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات ظفرمند کربلای ۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکرمطهرش در روستای نمونه و شهید پرور گنجان زیارتگاه اراتمندان و رهروان شهداست .
فرازی از وصیت نامه شهید: بارالها! اینک که چند سطر را به عنوان وصیت نامه می نویسم هیچ آرزویی از درگاهت ندارم و تمامی وجودم را در راه هدف مقدس الهیت سپردم .
معبودا! تو را به درگاه مهربانیت قسم می دهم که از سر تقصیرات این عاصی بگذری و بنده ای که همیشه در امواج پرشتاب نفس و خودپرستی غوطه می خورد هم اکنون با عنایت خودت به مکانی پاک از شرک و ریا و دورنگی آمده ام و از نعمت بزرگ با شهیدان و دیگر رزمندگان بودن توانسته ام این دریا را بیابیم و فریاد برآورم که الهی العفو…
@laleha_lori_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیر_و_سلوک_در_سیره_شهدا
خاطره ای از شهید قباد شمس الدینی
راوی و پرده خوان : محمدحسین ناظری
۲۱بهمن بمناسبت #سالروز_شهادت
@shohadaes
@laleha_lori_kerman
شهیدی که حاج قاسم او را حبیب ابن مظاهر لشکر ۴۱ ثارالله و هم مسلم ابن عوسجه لشکر نامیده بود...
حقوق مرا بدهید به افراد ندار و بی سرپرست!!!
در وصیت نامه اش نوشته بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم.
با سلام به روان پاک شهدا...
من چندتا گوسفند به اندازه ای که بچه هایم شکمشان را سیر کنند دارم، حقوق مرا بدهید به افراد و ندار و بی سرپرست.»
مسئولین واسطه شدند و متقاعدش کنند که این حقوق ناچیز؛ حق خودش و فرزندانش است.
در جواب نوشت:
«امام علی (ع) که افراد را به جنگ دعوت میکرد، یکی میگفت محصولم، یکی میگفت زن و بچه ام و... با این توجیهات علی رو تنها گذاشتن ایران کوفه نیست!»
و به فرزندانش گفت: شاید بعد من سپاه نتوانست به شما کمک کنه، که با نداری بسازید از اولاد امام حسین عزیزتر نیستید که این همه مصیبت کشیدند.
سرانجام در سحرگاه 21 بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی فاو عراق، به شهادت رسید.
🌷شهید حاج قباد شمس الدینی
گردان_غواص410 مناجات
#حقوق_نجومی
@Zaminanjir
@laleha_lori_kerman
شهید اکبر شمس الدینی...شادی روحشون صلوات🌹
@shohadaes
@laleha_lori_kerman
شهید اکبر شمس االدینی
فرزند: دیدارعلی
تاریخ تولد: 3/2/1322
تاریخ شهادت: 21/11/1364
محل شهادت : اروند رود
اکبر، در سال 1322 در قصبه آبدر از توابع شهرستان رابُر در خانواده ای مستضعف از عشاير ايل لري واز پدر و مادري به نامهاي ديدارعلي و زينب ، ديده به جهان گشود.
در 7 سالگی، خانواده اكبر او را به مکتبخانه فرستادند تا در کنار کار و تلاش، قرآن یاد بگیرد. اکبربا عشق وپشتکاری که در یاد گیری قرآن داشت به زودی توانست كتاب هاي مرسوم آن زمان مكتبخانه ها را به پايان برده و بعد از چند سال كه تبعیض و بی عدالتی آن روز حکومت پهلوی در نبود امكانات آموزشي براي عشاير او را آزار مي داد خود مکتب خانه ای راه انداخت و به آموزش قرآن به كودكان ايل همت گماشت و تعدادي از شهدا و رزمندگان و جانبازان ايل از شاگردان درس مكتب خانه او بودند .
درزمان مبارزات مردم ایران برعلیه رژیم منحوس پهلوی ،اکبر نیز همانند بسیاری ازغیورمردان ایلیاتی از حامیان جدی حضرت امام « ره» بودو در این راه ازهیچ کوششی دریغ نمی کرد
این عزیز،در بهار سال 1363 به جبهه هاي جنگ اعزام شد و پس از چندين مرحله حضور در جبهه ، سرانجام در سحرگاه 21 بهمن ماه 1364 در عمليات والفجر 8 با اصابت تركش خمپاره به آرزوي ديرينه اش رسيد .
از شهیداكبر ، دودختر ودو پسر به یادگار مانده است.
نوع دوستی ، مهمان نوازی و توجه به انجام وظایف شرعی ازمهمترین خصوصیات اخلاقی شهید اکبرشمس الدینی بوده است .
@shohadaes
@laleha_lori_kerman
مهدی می گفت:
رفته بودم روستا. همه طرفدار سینه چاک #شاه بودند و من هم طرفدار #امام_خمینی. بحث مان خیلی بالا گرفت تا جایی که مقابل هم ایستادیم. عصبانی شدند و با #زنجیر افتادند به جان من.
هر گاه یاد زنجیرهای آن روز می افتم، یاد #امام_کاظم (ع) را برایم تداعی می کند.
کاش دوباره ضرب شلاق ها تکرار می شد تا درک می کردم امام موسی کاظم (ع) چه رنج هایی کشیدند.
#شهید_مهدی_توسن
راوی: یونس شمس الدینی
#کتاب_خاکریز_هزار_و_یک ؛ خاطرات شهید مهدی توسن. نوشته حسین فاطمی نیا. ناشر: اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان.نوبت چاپ:اول-۱۳۸۸٫ صفحه ۱۴.
@laleha_lori_kerman
*پرواز آخـر*🕊️
*شهید علیرضا شمس الدینی*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۵۶
تاریخ شهادت: ۳۰ / ۱۱ / ۱۳۸۱
محل تولد: کرمان / گنجان
محل شهادت: ارتفاعات سیرچ
*در خانواده ای مذهبی و عشایری که از معتمدان ایل لری بودند بدنیا آمد همرزم ← هوا حسابی سرد بود و آب سردتر از هوا علیرضا با موههای خیس کنار آب از سرما می لرزید به او اعتراض کردم و گفتم دلیلی نداشت در این آب سرد استحمام کنی گفت : بی خیال سرما‼️ مگر این روایت را از معصوم نشنیده ای که هرکس ۴۰ جمعه غسل جمعه کند بدنش در قبر نمی پوسد.»
همرزم← دوستان دور هم جمع بودند و هرکس از رنگ مورد علاقه اش و دلیل علاقه به آن رنگ سخن می گفت نوبت علیرضا که شد گفت رنگ سبز را دوست دارم دلیلش این بود که این رنگ به او آرامش می دهد و در ادامه گفت: سبز ، رنگ زنده بودن است و مهمتر اینکه رنگ مورد علاقه معصومین علیهم السلام بوده و خیلی ها با همین رنگ به معشوقشان رسیدند. علیرضا پاسدار بود پس از حدود یازده سال خدمت بی ریا مخلصانه و خستگی ناپذیر سرانجام در آخرین پروازش شامگاه مصادف با عید غدیر پس از بازگشت از ماموریت زاهدان در سانحه هوایی به همراه ۲۷۵ کبوتر خونین بال دیگر پرواز کردو با پیکری خونین شربت شهادت را نوشید*
*شهید علیرضا شمس الدینی*
*شادی روحش صلوات*
@laleha_lori_kerman
#شهیدی_که_براثر_شیمیایی_شدن_به_شهادت_رسید🌹
شهید منوچهر شمس الدینی🌹
تاریخ تولد: ۵ / ۲ / ۱۳۴۳
تاریخ شهادت ۲ / ۱۲ / ۱۳۶۴
محل تولد: شهرستان رابر کرمان
محل شهادت: اروند رود
🌹از زبان دوستش↓
من و منوچهر معمولا" نیمکت نشین اخر کلاس بودیم.معلم ما خانمی بود که بدون #حجاب و با ظاهری نامناسب در کلاس حضور پیدا می کرد.
چون شهید صدای خیلی قشنگ و رسا و دلنشین داشت، معلم همیشه به او می گفت که کتاب را بخواند. منوچهر میگفت:شرطی دارد و آهسته به معلم گفت.خانم معلم ناراحت شد و قبول نکرد. چون شرطش با حجاب شدن معلم بود، و شهید هم دیگر هیچوقت کتاب نخواند.🌷
او با شهید محمد حسین یوسف الهی و چند تن دیگر، در عملیات والفجر۸ با انفجار راکت، شیمیایی شدند
آنها به سختی با یک قایق از اروند گذشتند و وارد منطقه عملیاتی شدند هنوز چیزی نرفته بودند که حال شمس الدینی به هم میخورد چون اولین مشکلی که برای یک مصدوم شیمیایی پیش می آید تهوّع است
او بر اثر انفجار راکت های شیمیایی تمامی سینه و ریه هایش حالتی سوخته پیدا میکند و بیمارستان برای او کاری نمیتواند انجام دهد🥀 منوچهر را برای درمان به آلمان میفرستند و او در هواپیما به محض رسیدن به آلمان تمام میکند و در آن لحظه شربت#شهادت را مینوشد.
🌷شهید منوچهر شمس الدینی
@laleha_lori_kerman
#شهیدی_که_براثر_شیمیایی_شدن_به_شهادت_رسید🌹
شهید منوچهر شمس الدینی🌹
تاریخ تولد: ۵ / ۲ / ۱۳۴۳
تاریخ شهادت ۲ / ۱۲ / ۱۳۶۴
محل تولد: شهرستان رابر کرمان
محل شهادت: اروند رود
🌹از زبان دوستش↓
من و منوچهر معمولا" نیمکت نشین اخر کلاس بودیم.معلم ما خانمی بود که بدون #حجاب و با ظاهری نامناسب در کلاس حضور پیدا می کرد.
چون شهید صدای خیلی قشنگ و رسا و دلنشین داشت، معلم همیشه به او می گفت که کتاب را بخواند. منوچهر میگفت:شرطی دارد و آهسته به معلم گفت.خانم معلم ناراحت شد و قبول نکرد. چون شرطش با حجاب شدن معلم بود، و شهید هم دیگر هیچوقت کتاب نخواند.🌷
او با شهید محمد حسین یوسف الهی و چند تن دیگر، در عملیات والفجر۸ با انفجار راکت، شیمیایی شدند
آنها به سختی با یک قایق از اروند گذشتند و وارد منطقه عملیاتی شدند هنوز چیزی نرفته بودند که حال شمس الدینی به هم میخورد چون اولین مشکلی که برای یک مصدوم شیمیایی پیش می آید تهوّع است
او بر اثر انفجار راکت های شیمیایی تمامی سینه و ریه هایش حالتی سوخته پیدا میکند و بیمارستان برای او کاری نمیتواند انجام دهد🥀 منوچهر را برای درمان به آلمان میفرستند و او در هواپیما به محض رسیدن به آلمان تمام میکند و در آن لحظه شربت#شهادت را مینوشد.
🌷شهید منوچهر شمس الدینی
@laleha_lori_kerman
14.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بشنوید روایت حبیب ابن مظاهر لشکر ۴۱ثارالله
#حاج_قباد_شمس_الدینی
┄┄┅┅┅❅🇮🇷🇮🇷🇮🇷❅┅┅┅┄┄
کانال #معرفی_ستارگان_ایل_لری_دیار_مالک👇
🆔 @laleha_lori_kerman
در آخرین روز بهمن ۱۳۸۱ در روز عید غدیر برای مردم کشورمان روز تلخ و فراموش شدنی است، روزی که با سقوط هواپیمای ایلوشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 276 نفر از فرزندان رشید ملت شرب شهادت نوشیدند تا ثابت کنند باب شهادت همچنان به روی مشتاقان و جویندگان آن باز باز است.
از این شهدای غدیر ۳۴شهیدبزرگوار از شهرستان رابر می باشد که 15 شهید از شهدای ایل لری است.
اسامی شهدای غدیر ایل لری شهرستان رابر:
پاسدار شهیدمهرداد شمس الدینی،
پاسدار شهیدصمدالله شمس الدینی،
پاسدار شهیدعیسی شمس الدینی،
پاسدار شهیدیحیی شمس الدینی ،
پاسدار شهید جعفر شمس الدینی،
پاسدار شهید غلامرضا شمس الدینی فرد،
پاسدار شهید علیرضا شمس الدینی ،
پاسدار شهید نادعلی شمس الدینی،
پاسدار شهید مهدی شمس الدینی ،
پاسدار شهید حسین کمالی،
پاسدار شهید یوسف رسایی،
پاسدار شهید محسن زبر دست،
پاسدار شهید شعیب زمزم،
پاسدار شهید علی توسن،
پاسدار شهید زمان الله ستوبر.
@Zaminanjir
@laleha_lori_kerman
مسئولین بدانند اگر عهد خود با شهدا را فسخ کنند یا حقی بنام شهدا از مظلومی پایمال شود آنها را نمی بخشیم. این حکومت خون نمیدهد تا شکمها از مال دنیا پر شود، خون میدهد تا اسلام ناب محّمدی برقرار باشد و...
@Zaminanjir
@laleha_lori_kerman