eitaa logo
لاله های ایل لری جنوب کرمان
357 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
210 ویدیو
37 فایل
شهدای ایل لری جنوب استان کرمان کانال معرفی ستارگان ایل لری دیار مالک ارتباط با ما از طریق آیدی زیر: @Mapsh66
مشاهده در ایتا
دانلود
مهدی از پرکار ترین غواص های بود. با اینکه مأموریتش هدایت نیروها در شکستن خط بود، بعد از شکسته شدن خط، جهت هدایت نیروها و امکانات به خط اولیه تلاش می کرد و هر کاری از دستش بر می آمد فرو گذار نمی کرد. اسمش ورد زبان ها شده بود. تا آنجایی که نیروهای نفوذی عراقی برای فریب نیروهای خودی از داخل نیزارها صدا می زدند "توسن توسن". یک که خودش را به میان نیروهای خودی وارد کرده بود، برای شناسایی نشدن گفت "توسن". وقتی نتوانست فارسی صحبت کند دستگیرش کردند. کتاب خاطرات شهید مهدی توسن. صفحه 35؛ @shohadaes راوی: عسکر شمس الدینی https://t.me/laleha_lori_kerman
مهدی از پرکار ترین غواص های بود. با اینکه مأموریتش هدایت نیروها در شکستن خط بود، بعد از شکسته شدن خط، جهت هدایت نیروها و امکانات به خط اولیه تلاش می کرد و هر کاری از دستش بر می آمد فرو گذار نمی کرد. اسمش ورد زبان ها شده بود. تا آنجایی که نیروهای نفوذی عراقی برای فریب نیروهای خودی از داخل نیزارها صدا می زدند "توسن توسن". یک که خودش را به میان نیروهای خودی وارد کرده بود، برای شناسایی نشدن گفت "توسن". وقتی نتوانست فارسی صحبت کند دستگیرش کردند. کتاب خاطرات شهید مهدی توسن. صفحه 35؛ @shohadaes راوی: عسکر شمس الدینی https://t.me/laleha_lori_kerman
مهدی می گفت: رفته بودم روستا. همه طرفدار سینه چاک بودند و من هم طرفدار . بحث مان خیلی بالا گرفت تا جایی که مقابل هم ایستادیم. عصبانی شدند و با افتادند به جان من. هر گاه یاد زنجیرهای آن روز می افتم، یاد (ع) را برایم تداعی می کند. کاش دوباره ضرب شلاق ها تکرار می شد تا درک می کردم امام موسی کاظم (ع) چه رنج هایی کشیدند. راوی: یونس شمس الدینی ؛ خاطرات شهید مهدی توسن. نوشته حسین فاطمی نیا. ناشر: اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان.نوبت چاپ:اول-۱۳۸۸٫ صفحه ۱۴. ┄┄┅┅┅❅🇮🇷🇮🇷🇮🇷❅┅┅┅┄┄ کانال 👇 🆔 @laleha_lori_kerman
مهدی می گفت: رفته بودم روستا. همه طرفدار سینه چاک بودند و من هم طرفدار . بحث مان خیلی بالا گرفت تا جایی که مقابل هم ایستادیم. عصبانی شدند و با افتادند به جان من. هر گاه یاد زنجیرهای آن روز می افتم، یاد (ع) را برایم تداعی می کند. کاش دوباره ضرب شلاق ها تکرار می شد تا درک می کردم امام موسی کاظم (ع) چه رنج هایی کشیدند. راوی: یونس شمس الدینی ؛ خاطرات شهید مهدی توسن. نوشته حسین فاطمی نیا. ناشر: اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان.نوبت چاپ:اول-۱۳۸۸٫ صفحه ۱۴. @laleha_lori_kerman
🌷 شهید مهدی توسن 🌷 ✍️ عنوان خاطره : شما موقع عصبانیت چه کار می کنید ⁉️ مهدی انس خاصی با 📖 قرآن کریم داشت. همیشه قبل از خواب و نماز صبح قرآن می خواند و به دوستانش هم توصیه می کرد قرآن بخوانند.☺️ یک قرآن جیبی داشت که تا لحظه شهادت از خودش جدا نکرد. 💖 یه روز با یکی از بچه ها بحثش شده بود و خیلی عصبانی بود. 😡 فوراً از سر جایش بلند شد و قرآنش را برداشت و از چادر زد بیرون. تا دو سه ساعت ازش خبر نداشتیم. رفته بود توی 🏜️ بیابان های اطراف خودش را با قرآن آرام کند. وقتی برگشت خیلی آرام شده بود. 😎 با اینکه مقصر نبود؛ اما از آن شخص مقابل عذرخواهی کرد.😇 @laleha_lori_kerman الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊