گزیده ای از مطالب #شهیدان_ایل_لری
#قسمت_دوم
23-حسین شمس الدینی فرزند یاراحمد
ماه محرم که می شد هر كس با حسین کار داشت باید آدرس هیأت عزاداری روستا را به او میدادند حسین تا پایان دهه هیأت را همراهی میکرد و نوحه میخواند
24-شهید حسین کمالی
ایام شهادت صیادشیرازی بود که رهبر بزرگوارانقلاب در مورد شهادت صیاد پیامی را صادر فرمودند حسین گفت آیا میشود رهبرم در مورد شهادت من هم پیام دهد آری دیری نگذشت که رهبر در مورد شهادت او(شهدای غدیر) پیامی صادر نمود.
25- شهید حمد الله شمس الدینی
پنج ماه مرخصی نیامد نامه هم نداد بچه ها که میرفتند جبهه، پیغام دادیم اینجا ، مادر هم داری، نه سر می زنی نه نامه میدهی. درجوابمان نوشته بود، دو هدف داشتم :اول اینکه میخواستم شما را امتحان کنم ودوم به دوری من عادت کنید. حمدالله برای شهادت برنامه ریزی کرده بود
26- شهید خدارحم شمس الدیني
خدايا خوش داشتم مجهول و گمنام در كربلاي ايران جان خود را از دست بدهم و جسدم طوري از بين برود كه حتي قبري را در اين زمين اشغال نكنم و هيچ كس به ياد من نباشد و نشناسد جز خداوند بزرگ .
27-شهیدخدابخش مطلق نژاد
شهادت مخصوص بندگانی است که خدا بندگی آنان راپسندیده باشد می روم سوی گلستان حسینی الله اکبر می روم سوی یاران حسینی الله اکبر
28-شهید خداکرم حیدری
اولین نامه ای که از جبهه برای خانواده اش فرستاده بود در آن نوشته بود کاش زودتر به جبهه می آمدم. جبهه بهشت است، احساس میکنم الان از مادر متولد شده ام.
29-شهید خسرو شمس الدینی
وصیت کرده بود بعد از شهادتش دعای جوشن کبیر متبرک به تربت حضرت ابا عبداله را روی جنازه اش قرار دهند خسرو بارها نزد دوستانش از شهادت و آروزیی که در دل داشت سخن گفته بود
30-شهید خوبیارشمس الدینی
آنقدر آرزوی پرواز در سرش بود. همیشه باخودش زمزمه میکرد. ای خوشا با فرق خونين در لقای یار رفتن سر جدا پیکر جدا، در محفل دلدار رفتن
31-شهيد دادخدا آتشبار
خدايا از گناهان عمدي و سهوي ما درگذر و اهل بيت عليهم السلام را شفيع ما در روز قيامت قرار بده و زیارت کربلا را نصیبم کن
32-شهيد دادمولا شمس الديني
اي كساني كه مسئول دفن من هستيد اگر جنازه ام آمد، آن را در مكاني باز قرار دهيد، درب صندوق را باز بگذاريد و دستهايم اگر در بدن بودند بيرون بياوريد و به همگان نشان دهيد كه من از اين دنياي فاني هيچ چيز نبرده ام به جز يك دست لباس خاكي و خوني
33-شهید درویش شمس الدینی
تا وجبی از خاک ایران در اشغال بیگانگان باشد صحنه مبارزه را ترک نخواهیم کرد. ما پیروزیم، ما حاکمان روی زمین خواهیم بود این حرف سرباز درویش شمس الدینی نیست، وعده خداوندایست.
34- شهید رحمان شمس الدینی
پدرم درود بر تو که چون ابراهیم فرزندت اسماعیل را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی. بدان که اسماعیلت هرگز از فرمان خداوند سر باز نمی زند. و مرگ در راه خداوند را جز سعادت نمیداند و شهادت را جزو بهترین نعمتهای خداوند میداند.
35- شهيد رضا شمس الديني
او در نهايت سعه صدر و اخلاق نيكو كه ذات شخصيش بود پدرانه با اعضاي خانواده به نحوي برخورد ميكرد تا برادر و خواهرانش از بابت فقدان پدر احساس كمبود نكنند
36- شهید رضا شیخ حسینی
برادارن عزیزم شما نیز به یاری رزمندگان به جبهه بشتابید, شکرگزار نعمت الهی باشید قدر آن را بدانید و آن نعمتِ امام امت است که با رهنمود های خود توانسته است ما را هدایت کندو رزمندگان را به جبهه بفرستد تا هیچ قدرتی در مقابل آن دوام نداشته باشد.
37- شهید رمضان آرست
خداوندا من گنهکارم، به حق پاکان هرچه کردم وهر چه هستم از تقصیرم بگذر مرا مورد مغفرت وآمرزش خود قرار بده.
38- شهید زمان ا.. ستوبر
پدرم، قصه زند گی ات را به گوش همه خواهم رساند. تا سروها و کوهها در آرزوی بوئیدن نسیم بمانند. شرمتان باد گلوله های آتشین، سینه ای را شکافتید که جز یاد حق در آن نبود.
39- شهید سبزعلی شمس الدینی
كارت لبيك يا امام هيچگاه از سبزعلي جدا نشد. او ميگفت وقتي كه جبهه هستم اين كارت روي سينه ام است، وقتي به مرخصي مي آيم بايد با خودم باشد. دليل دارد. یعنی در مرخصي هم آماده دفاع از انقلاب وگوش به فرمان رهبرم.
40- شهيد سعداله زمزم
اگر ميخواهيد ما شهدا از شما شاد باشيم پاسداري از اسلام را از دست ندهید و اسلام را به دست اجانب ندهيد. بيت المال را حفظ كنيد و حيف و ميل نكنيد.
41- شهید سلیمان شمس الدینی
كارهايتان را خالص و براي خدا انجام دهيد خداوند از لحظه لحظه عمر شما سؤال خواهد كرد كه در چه راهي و چه مقصدي صرف نموده ايد كاري كنيد كه درآن روز روسفيد باشيد
42- شهید سلیمان شیخ حسینی
ای خدای بزرگ من را به راهی هدایت کن که نیکان و صالحان تو پیمودند، راهی که پویندگان خط تولید و در مبارزان تشیع سرخ علوی با دادن فرزندان خود تداوم گر این مبارزه خونین شدند ، خدایا ان مرگی را از تو میخواهم که سعادت آخرت در آن باشد.