#یک_داستان_یک_پند
✍ امیرکبیر به شیراز رفت. برای اصلاح موی سر به بازار رفت و در سلمانی (آرایشگاه) در بازار شیراز وارد شد تا موی سر و محاسن خود را اصلاح کند. سلمانی خیلی زحمت کشید و موهای او را اصلاح کرد. انتظار داشت امیرکبیر دستمزد زیادی به او بدهد. عده زیادی هم بیرون مغازه، امیرکبیر را نگاه میکردند. ولی امیرکبیر مزد متعارف را که یک ریال بود به او پرداخت کرد. سلمانی لب و لوچهای به نشان نارضایتی از دستمزد خود خیس کرد. امیرکبیر گفت: میدانم از وزیر اعظم انتظار زیادی داری و این عیب نیست. اما من اگر دستمزد را زیاد پرداخت کنم، قیمتها بالا میرود و مردم عادی دچار فشار میشوند. دستور داد محافظان یک انگشتر نقره به او دادند. و گفت: این هم هدیه سلطانی ما. بدان دستمزد برای کار تو بود ولی هدیه سلطان برای همه رعیت است که خارج از زحمتهای آنها پرداخت شد.
💐لطفاً لینک زیر را لمس کنید و وارد کانال شوید.
گلچین۸ 🌺
https://chat.whatsapp.com/CvwzzK4KtCxD6qgJ3F9ydk
گلچین ۷
https://chat.whatsapp.com/IWwv0kIYyh84G0uJMxLh3N
🌹لشگرسایبری۳۱۳ 🌹 ایتا
https://eitaa.com/lashghar313
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍مردی مزرعهای آفتابگردان کاشت و محصولش را در چند گونی ریخت و در انبار خانهاش ذخیره کرد تا نزدیک عید گرانتر شود و آنها را بفروشد.
دزدی شب به انباری او زد و تمام آفتابگردانها را برد و در ته یکی از گونیها، کمی از آفتابگردانها را رها کرد و دست نوشتهای به این مضمون گذاشت: «زحمت یکسالهات برای من بود. این مقدار را هم گذاشتم، یک موقع نبری مصرفشان کنی؛ برو کشت کن سال بعد همین موقع باز در خدمتم!»
در روایت آمده است، هر روز فرشتهای بین زمین و آسمان ندا میدهد: ای مردم بسازید برای ویران شدن، و بزایید برای مردن، و بگذارید دنیا را و بگذرید از مال دنیا برای بردن.
هر ساله جمع میکنیم و دزدِ نفس با خوردن و خوابیدن؛ تمام زحماتمان را از ما میگیرد و میدزدد و ما آسوده برای سالِ بعد کار میکنیم و دو دستی نتیجۀ زحمات و تلاشمان را تحویل سارق ایام میدهیم و روزِ مرگ، میبینیم چیزی برای خودمان باقی نگذاشتهایم و دریغ از هیچ انفاق و بخشش و عمل صالحی!!!
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
💐لطفاً لینک زیر را لمس کنید و وارد کانال شوید.
گلچین ۱۰
https://chat.whatsapp.com/CsYV16ESCJR0LiXDj7vPPO
گلچین ۷
https://chat.whatsapp.com/IWwv0kIYyh84G0uJMxLh3N
🌹لشگرسایبری۳۱۳ 🌹 ایتا
https://eitaa.com/lashghar313
هدایت شده از 🌹گلچین مجازی🌹
#یک_داستان_یک_پند
✍نوجوانی پدر را گفت: پدرم! آیا #تحصیل_نان کنم، یا #تحصیل_دین؟!
📿پدر گفت: هردو لازم است، اما تحصیل دین #لازمتر!!! پسر نزد کوزهگری رفت تا حرفه کوزهگری بیاموزد.
🕌شبی پدر به پسر گفت: برخیز به مسجد رویم که عالِم بر منبر از کلام خدا میگوید. پسر گفت: خستهام! و پدر تنها به مسجد رفت.
🌏چهل روز پدر، پسر را گفت: نصیحت پدر را گوش کن! بدان کسبِ علم از کسبِ نان واجبتر است.
💎خداوند مقرر فرموده است حتی اگر برای کسبِ نان تلاش نکنی، تو را مسکین نام نهاده و کسی را واجب کرده زکاتش را که همان سهمِ دنیا و نانِ توست، بر درب منزل تو آورد تا تو از گرسنگی نمیری!
📚ولی اگر برای #طلبِ_علم، از منزل خود خارج نشوی، هیچ کس را #زکاتی واجب نفرموده است درب منزل تو را بکوبد و آن را بر تو تقدیم نماید.
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍ یکی از علما نقل میکند، در اصفهان وارد باغ دوستی شدیم که پیرمردی باغبان آن بود که سیمای بسیار زیبا و نورانی داشت.
🔹صاحب باغ او را بسیار تفقد و احترام مینمود.
🔸 گفت: من هر وقت بیمار میشوم دعای این پیرمرد مرا شفا میدهد.
🔹 نزدیک شدم به پیرمرد و گفتم: «وقتی این مرد مریض میشود چه میگویی که خدا شفایش میدهد؟»
🔸 پیرمرد گفت: «در دل شب، در نماز شب، دو رکعت نماز میخوانم و دست به دعا برمیدارم و میگویم خدایا تو رزاق هستی و این مرد واسطهی رزق تو برای من و اهل و عیال من است. او را عمری ده و از بلا دورش کن؛ چون با مرگ او، من و خانوادهام به دردسر میافتیم؛ پس از فضل و کَرمت این دردسر را بر ما راضی نشو.»
انسان اگر واسطهی رزق کسی شود، قطعاً دعای خیر آن فرد در صحت و عافیت و دفع بلا و طول عمر این واسطِ رزق، تأثیر دارد. حال این واسط رزق شدن به وسیلهی اشتغال یا دادن صدقه مرتب و منظم بر ناتوانی باشد.