هدایت شده از الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
🌹🍃#عبدالله_بر_قلبها_فرماندهی_میکرد🌹🍃
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10سیدالشهداء(ع))
#عملیات_والفجر_8
✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی
👇👇👇👇
این متن رو با حوصله تا آخرش بخونید
🔸 حاجی هرکجا میرفت با خودش معنویت رو هم میبرد.
توی مسایل معنوی ، کشته و مرده #نماز بود.
حاج عبدالله تجربه کرده بود که اگر نماز قبول شد بقیه کارها هم قبول میشه..
یکی دو هفته قبل از شهادتش با وجود اینکه مسوولیت سنگین مهندسی لشگر رو هم به عهده داشت و مدام جهت احداث سنگر و استحکامات در خط در رفت وآمد بود و از طرفی هم بچه های تخریب مشغول تمرینات غواصی در رودخانه کارون بودند و تقریبا روزی 15 ساعت در آب سرد غواصی میکردند .شبها اکثرا بیدار بودند و یکی دو ساعت به #اذان_صبح از آب بیرون میومدند و بعضی ها از شدت سرما و خستگی خوابشون میبرد.توی این شرایط #حاجی_قبل_از_اذان_صبح_وارد_مقر_ام_النوشه شد و برای خوندن نماز شب رفت داخل حسینیه.
دیدند مثل همه سحرها حسینیه شلوغ نیست .
بعد از نماز با بلند گو اعلام کردند برادرها برای صبحگاه مقابل حسینیه حضور پیدا کنند.
همه که جمع شدند .بعد از قرآن و دعای صبحگاهی حاج عبدالله صحبتهاش رو شروع کرد..
چهره گرفته حاجی نشان عدم رضایت توش بود.
حاجی شروع کرد از نماز گفتن.با حالت التماس میگفت..برادرها چرا تا موقع اذان توی چادرها خوابید.
#ما_قرار_مون_این_نبود.
و ادامه داد:
آنکس که شب را تا به صبح خوابید عمرش گذشت .
آنکس که شب را تا به صبح به شب زنده داری گذراند.عمرش گذشت.
آنکس که بد بود عمرش گذشت.
آنکس که خوب بود عمرش گذشت.
عمر ما به هرنحوی که گذشت ، گذشت و دیگر برنمیگردد.
دیروز گذشت و امروز هم دارد به ما میگوید من آمدم و اگر بروم دیگر برنمیگردم.
با این گفته حاجی سرها پایین افتاد و صدای گریه بچه ها بلند شد.
و ادامه داد.......
#برادرها_بداد_خودتون_برسید.
هرکس باید جوابگوی اعمالش باشد.
#برادرها_تا_اذان_صبح_خوابیدن_برای_ما_نیست.
بچه های تخریب باید یکساعت قبل از اذان صبح بیدارباشند ومشغول عبادت .
منتظرنباشید بلند گو اذان پخش کند و با اذان بلند گو برای نماز مهیا شوید.
#برادرها_وقت_تنگ_است_بداد_خود_برسید.
اینجا همه بچه ها صدا بگریه بلند کردند.
شاید خواننده این سطور بگوید عجب فرمانده خودخواهی.
چه توقعی از یک عده جوون که تا پاسی از شب در آب سرد زمستان رودخانه کارون مشغول غواصی بودند دارد..اما اینگونه نبود.. #حاج_عبدالله_بر_قلب_نیروهاش_سیطره_داشت..او از خستگی و تلاش بچه های تخریب خبر داشت.اما او یک مربی و مرشد بود.و با بچه هاش پیمان بسته بود که با هم طی طریق کنند و کسی در راه از بقیه جانماند.
حاجی وقتی گریه بچه ها رو دید.به خودش خطاب کرد که:یکی بگوید بیچاره تو برو به داد خودت برس!!!!!من انشاءالله به داد خودم میرسم.شما هم به داد خود برسید که وقت تنگ است.
بچه ها باور کنید که وقت نیست.
حاجی دست راستش رو بالا آورد و رو به بچه ها گفت :برادرها!!!!چه کسی دستش پره !!!منکه دستم خالیه.
یکی از رزمنده های مسن تر گردان برای اینکه فضا رو عوض کنه..گفت :حاج آقا ، انشاءالله که دستشون پره و برای تایید حرفهاش ، گفت: برادرها صلوات بفرستند.
بعد از فرستادن صلوات.حاجی بر افروخته شد و گفت :هرکسی دستش پره..اینجا چه میکنه..اگر دستتون پره بلند شوید و بروید...ودست خالیش را به بچه ها نشان داد و با حالت تضرع گفت: #برادرها_هممون_دستمون_خالیه...
@alvaresinchannel
هدایت شده از الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
#مدد_الهی_در_فتح_المبین
به روایت
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10
ساعت ده ونیم شب تا یازدهصبح به همراه نيروها راه رفتم، به جایی رسیدیم و دستور توقف دادند. از خستگی با تجهیزات خوابم برد؛ اما یکدفعه با صدای انفجار از خواب پریدم: دیدم هواپیماها دارند بمباران میکنند. از آن طرف هم بچهها داد میزدند که تانکها دارند میآیند. در آن موقع ما سی ـ چهل نفر بیشتر نبودیم و تنها سلاحمان دو ـ سه قبضه آر.پی.جی7 و چندتايي هم اسلحه کلاشینکف و نارنجک بود.
تانکها جلو میآمدند كه من دیدم یک تانک در فاصله سی ـ چهل متری من است و دارد نزدیک و نزدیکتر میآید. هر چه داد زدم، بچهها نشنیدند. انگاری کسی توی آن گیرودار، متوجه من و تانک نشد. اگرنزدیک تر ميآمد، بيشتر بچهها را شهيد ميكرد. خودم را آماده مرگ کردم: دو ـ سهتا نارنجک برداشتم و شهادتین را زیر لب خواندم و به طرف تانک خيز برداشتم. ناگهان از سمتي دیگر، متوجه شدم که تانکهاي دشمن دارند فرار میکنند! باور کنید که اگر آن موقع این مزدورها را میگرفتی و ازشان میپرسیدی که برای چه دارید فرار ميکنید؟ خودشان هم نمیدانستند چرا؟!
در مصاف با آن امكانات و تجهيزات دشمن، ما تقريباً دستخالي به حساب ميآمديم؛ اما به واسطه عنايت خداوندي و #امدادهای_غیبیاش و خوفی که خداوند تبارك و تعالي به وسيله فرشتههايش توی دل دشمن انداخته بود، تانکها فرار کردند.
🍃🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
هدایت شده از الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
✨
🔹🔹 من تماشای تو میکردم و غافل بودم
🔹🔹از تماشای تو خلقی به تماشای منند
این تصویر برای چند روز قبل از شهادت #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10 سیدالشهداء(ع) است.
فرمانده ای که روزهای قبل از شهادت یک لحظه قرار نداشت
مدام میگفت: برادرها ما وقت نداریم
وقتمون خیلی تنگ است.
خیلی هوس شهادت داشت
میگفت برادرا... شهید بشیم بریم گردان تخریب رو توی بهشت را بیاندازیم
#فرمانده..
#ما_که_خیلی_دلتنگتیم
#تو_هم_دلت_برای_ما_تنگ_میشه
خوش به حال اون کسی که شهدا دلتنگش میشند.
@alvaresinchannel
هدایت شده از الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
به یاد فرمانده
#عید_قربان_سال_1364
قربانگاه #سرزمین_منا
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده گردان تخریب لشگر10
🔴 نکته تصویر این است که شهید حاج عبدالله بالا سر قربانی نشسته و در یک دست قمقمه آب و در دست دیگر کارد.
ظاهر عکس این است که ذابح ذبح خودش بوده.
باورش سخت است
حاج عبدالله فرد رقیق القلبی بود
به قول معروف آزارش به مورچه نمیرسید
اما اینجا قضیه فرق میکنه
اینجا فرمان الهی است
✅فرمانده ما در اجرای فرمان الهی #مطیع_محض بود
روحش شاد باشه
@alvaresinchannel
هدایت شده از الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
🌹🍃#عبدالله_بر_قلبها_فرماندهی_میکرد🌹🍃
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10سیدالشهداء(ع)
#عملیات_والفجر_8
✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی
👇👇👇👇
این متن رو با حوصله تا آخرش بخونید
حاجی هرکجا میرفت با خودش معنویت رو هم میبرد.
توی مسایل معنوی ، کشته و مرده #نماز بود.
حاج عبدالله تجربه کرده بود که اگر نماز قبول شد بقیه کارها هم قبول میشه..
یکی دو هفته قبل از شهادتش با وجود اینکه مسوولیت سنگین مهندسی لشگر رو هم به عهده داشت و مدام جهت احداث سنگر و استحکامات در خط در رفت وآمد بود و از طرفی هم بچه های تخریب مشغول تمرینات غواصی در رودخانه کارون بودند و تقریبا روزی 15 ساعت در آب سرد غواصی میکردند .شبها اکثرا بیدار بودند و یکی دو ساعت به #اذان_صبح از آب بیرون میومدند و بعضی ها از شدت سرما و خستگی خوابشون میبرد.توی این شرایط #حاجی_قبل_از_اذان_صبح_وارد_مقر_ام_النوشه شد و برای خوندن نماز شب رفت داخل حسینیه.
دیدند مثل همه سحرها حسینیه شلوغ نیست .
بعد از نماز با بلند گو اعلام کردند برادرها برای صبحگاه مقابل حسینیه حضور پیدا کنند.
همه که جمع شدند .بعد از قرآن و دعای صبحگاهی حاج عبدالله صحبتهاش رو شروع کرد..
چهره گرفته حاجی نشان عدم رضایت توش بود.
حاجی شروع کرد از نماز گفتن.با حالت التماس میگفت..برادرها چرا تا موقع اذان توی چادرها خوابید.
#ما_قرار_مون_این_نبود.
و ادامه داد:
آنکس که شب را تا به صبح خوابید عمرش گذشت .
آنکس که شب را تا به صبح به شب زنده داری گذراند.عمرش گذشت.
آنکس که بد بود عمرش گذشت.
آنکس که خوب بود عمرش گذشت.
عمر ما به هرنحوی که گذشت ، گذشت و دیگر برنمیگردد.
دیروز گذشت و امروز هم دارد به ما میگوید من آمدم و اگر بروم دیگر برنمیگردم.
با این گفته حاجی سرها پایین افتاد و صدای گریه بچه ها بلند شد.
و ادامه داد.......
#برادرها_بداد_خودتون_برسید.
هرکس باید جوابگوی اعمالش باشد.
#برادرها_تا_اذان_صبح_خوابیدن_برای_ما_نیست.
بچه های تخریب باید یکساعت قبل از اذان صبح بیدارباشند ومشغول عبادت .
منتظرنباشید بلند گو اذان پخش کند و با اذان بلند گو برای نماز مهیا شوید.
#برادرها_وقت_تنگ_است_بداد_خود_برسید.
اینجا همه بچه ها صدا بگریه بلند کردند.
شاید خواننده این سطور بگوید عجب فرمانده خودخواهی.
چه توقعی از یک عده جوون که تا پاسی از شب در آب سرد زمستان رودخانه کارون مشغول غواصی بودند دارد..اما اینگونه نبود.. #حاج_عبدالله_بر_قلب_نیروهاش_سیطره_داشت..او از خستگی و تلاش بچه های تخریب خبر داشت.اما او یک مربی و مرشد بود.و با بچه هاش پیمان بسته بود که با هم طی طریق کنند و کسی در راه از بقیه جانماند.
حاجی وقتی گریه بچه ها رو دید.به خودش خطاب کرد که:یکی بگوید بیچاره تو برو به داد خودت برس!!!!!من انشاءالله به داد خودم میرسم.شما هم به داد خود برسید که وقت تنگ است.
بچه ها باور کنید که وقت نیست.
حاجی دست راستش رو بالا آورد و رو به بچه ها گفت :برادرها!!!!چه کسی دستش پره !!!منکه دستم خالیه.
یکی از رزمنده های مسن تر گردان برای اینکه فضا رو عوض کنه..گفت :حاج آقا ، انشاءالله که دستشون پره و برای تایید حرفهاش ، گفت: برادرها صلوات بفرستند.
بعد از فرستادن صلوات.حاجی بر افروخته شد و گفت :هرکسی دستش پره..اینجا چه میکنه..اگر دستتون پره بلند شوید و بروید...ودست خالیش را به بچه ها نشان داد و با حالت تضرع گفت: #برادرها_هممون_دستمون_خالیه...
🍃🌺🌿🍃🌺🌿🌺🌿🍃🌺🌿🍃🌺🌿🍃🌺🌿
🍃🌺🌿 @alvaresinchannel