eitaa logo
کنگره ملی سرداران و۱۲۰۰۰شهیداستان تهران
377 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
303 ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌿🌹 اردیبهشت65 ✍️✍️ راوی: خبر رسید ها لغو شده و گردان به حالت آماده باش صدرصد در اومد.. بچه ها یک مقدار دمق شدند . دوست داشتن قبل از ماه برن تهران و برگردند . اما خبر آماده باش با پیغام همراه بود که فرموده بود ها_بگید_جلوی_دشمن_رو _بگیرند و به او امان ندن. مقر ما که نام داشت در جاده فکه نرسیده به سایت 5 در معرض خطر هجوم دشمن بود. صدای توپخانه دشمن که منطقه رو به شدت میکوبید میومد نيروهاي دشمن به استعداد 2 لشكر پياده مكانيزه و زرهي با پشتيباني آتش توپخانه در محور فكه در تاریخ 10اردیبهشت ماه سال65 تعرض خود را به مواضع پدافندي نيروهاي ما آغاز كردند رزمندگان ارتش که از قدیم پدافند منطقه رو به عهده داشتند غافلگیر شده بودند و دشمن منتظر عکس العمل نیروهای خودی بود تا برای ادامه تعرض تصمیم گیری کنه. در مقر الوارثین همه به حالت آماده باش در آمدند و خبر رسید از فرماندهی لشگر که های_تخریب به همراه برادران جهت شناسایی دشمن به منطقه اعزام شوند. شب یازدهم اردیبهشت 65 بود که تعدادی از بچه های تخریب و اطلاعات برای شناسایی رفتند شهید هم رفته بود. وقتی برگشت از حضور پر حجم دشمن در منطقه فکه می گفت . من ازسعید از پرسیدم و گفت که ما به میدون نرسیدیم و دشمن هنوز فرصت نکرده میدان مین و موانع ایجاد کنه . 🌿🌹 🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 جستجوی نور تفحص و انتقال پیکر دو شهید تخریبچی لشگر10 ✍️✍️✍️✍️✍️به روایت : ✅حاج حسین روشنی فرمانده اطلاعات عملیات لشگر10 شب سوم فرا رسید و برادران از شیب ارتفاع "کدو" سرازیر شدند و من شب سوم هم بی صبرانه منتظر آمدنشون در سنگر ماندم. هنوز هوا کاملا روشن نشده بود که تعدادی از برادران ارتشی به سراغم آمدند مسولیت پدافند از خط با ارتش بود و برای اونها هم مهم شده بود که ببینند نتیجه آخرین تلاش تیم تفحص چه میشود. اما برادران این بار با دست پر آمدند. و پیکر مطهر هر دو شهید بر روی دستانشان بود و صورتهاشان از خوشحالی برق میزد. وقتی پیکر شهدا را به بالای "ارتفاع کدو" رساندند به سجده افتادند و دوست داشتن از معجزه پیدا شدن پیکر شهدا برای ما بگویند. و آن روز اینگونه روایت کردند " شب آخر هم مثل شبهای قبل تمام دره را گشتیم ولی باز شهید ی نمایان نشد . قبل از بالا آمدن آفتاب و روشن شدن هوا باید به عقب برمیگشتیم . در مسیر برگشت دلشکسته ورنجور از کنار بوته ها ودرختان عبور میکردیم و نگاه هایمان به هرطرف خیره میشد تا شاید نشانه ای ما را به سمت خود بکشد. که یکدفعه شهید عیسی کره ای که مسوول گروه بود به حالت التماس گفت : برادران !!!!!! صدایی ما را به سوی خود میخواند شما هم میشنوید. اول دوستان توجهی نمیکنند و وقتی سماجت را میبینند به سمتی که او اشاره میکرد میروند و منظره ای میبینند که به معجزه شبیه است.و ناباورانه با پیکر هر دو شهید مواجه شدند. هر دو شهید داخل دو برانکارد در کنار هم در زیر یک درخت قرار داشتند و حالا پس از گذشت بیش از ۵۰ روز از شهادت با تابش آفتاب جسمشان سبک شده بود آن دو شهید ( و )را روی یک برانکارد محکم بسته و بر روی دوش خود به بالای ارتفاع حمل کردند . 🟢 این بود حکایت دو شهیدی که خود را نمایان کردند وصدایی که شهید عیسی کره ای شنید که او را به سوی خود خواندند. عیسی کره ای درست دو ماه بعد از تفحص این دو شهید در تاریخ 4 دیماه 65 در عملیات کربلای 4 با ترکش خمپاره دشمن به معراج رفت. 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷@alvaresinchannel