#با_کاروان_عشق
❥✦ روایت بیست و پنجم
۹ محرم سال ٦۱ هـ.ق
اماننامه شمر به فرزندان امالبنین
🔰 شمر (که از طایفهی امالبنین بود) و نیز به نقلی عبدالله بن ابی المحل برادرزادهی امالبنین بود، پیشتر از ابن زیـاد برای فرزندان امالبنین امان نامه گرفته بودند. عبدالله بن ابی المحل امان نامه را به وسیله غلام خود به کربلا فرستاد. او پس از ورود به کربلا متن امان نامه را برای فرزندان امالبنین قرائت کرد؛ اما آنها مخالفت کردند.
در روایتی دیگر آمده که شمر خود امان نامه را گرفت و به کربلا آورد و به نزد عباس ؏ و برادرانش عبدالله، جعفر و عثمان برد. اما عباس ؏ و برادرانش همگی امان نامه را رد کردند.¹
⚫️ شمر گفت: شما ای خواهرزادگان من در امانید.
✨❖ آنها پاسخ دادند: خدا تو را و امانت را لعنت کند، ما را امان میدهی و فرزند رسول خدا بیامان است؟!²
📚 منابع:
۱. مقتلالحسین خوارزمی، ص ۲۴۶
۲. الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۸۹
❖✨ رَحِمَ الله عَمِّیَ الْـ؏َـبّٰاس
••●✦✧✦✧✦●••
کیست عباس؟
امیــد دل خیــرالنـــاس است
کیست عباس؟
شرفــ، عشـق، ادبــ، احسـاس است
به نگاهیش عـدو در سقر آواره شود
جگر شمر و امان نامهی او پاره شود
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
✌️لشڪر صاحب الزمان ﴿عج﴾ ↡↡
@Lashkar_sahebazzaman
#با_کاروان_عشق
❥✦ روایت بیست و ششم
۹ محرم سال ٦۱ هـ.ق
اعلام جنگ لشکر عمر سعد
و مهلت خواستن حضرت از عمر سعد
🔰 پس از عصر عمر بن سعد ندا داد: ای لشکریان خدا! سوار شوید و بشارت دهید. پس لشکریانش سوار شدند و به سوی اردوگاه امام ؏ حرکت کردند.¹
✨❖ وقتی حسین ؏ از نیت آنها دشمن آگاه شد، به برادرش عباس ؏ فرمود: «اگر میتوانی آنها را راضی کن که جنگ را تا فردا به تأخیر اندازند و امشب را به ما مهلت دهند تا با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگزاریم. خدا میداند که من نماز و تلاوت قرآن را بسیار دوست میدارم.»
🏴 عباس ؏ نزد سپاهیان دشمن بازگشت و درخواست حسین ؏ را به اطلاع آنان رساند و از آنان آن شب را مهلت خواست. ابن سعد با مهلت یک شبه به امام حسین ؏ و یارانش موافقت نمود.² در این روز خیمههای امام حسین ؏ و اهل بیت و یارانش محاصره گردید.
📚 منابع:
۱. مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۸۹
۲. تاریخ الأمم و الملوک، ج ۵، ص۴۱۷
❖✨یا لیتنــا ڪنا معکم...
😭😭😭
••●✦✧✦✧✦●••
امشبی را...
شه دین در حرمش مهمان است
مڪن اے صبح طلوع...
😭😭😭
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
✌️لشڪر صاحب الزمان ﴿عج﴾ ↡↡
@Lashkar_sahebazzaman
#با_کاروان_عشق
❥✦ روایت بیست و هفتم
شب عاشورا محرم سال ٦۱ هـ.ق
تجدید پیمان یاران امام حسین
و نگرانی حضرت زینب (س)
🔰 امام حسین ؏ در اوایل شب یاران خود را جمع کرد و پس از حمد و ثنای خداوند خطاب به آنان گفت: «به گمانم این، آخرین روزی است که از سوی این قوم مهلت داریم. آگاه باشید که من به شما اجازه (رفتن) دادم. پس همه با خیالی آسوده بروید که بیعتی از من بر گردن شما نیست. اینک که سیاهی شب شما را پوشانده، آن را مَرکبی برگیرید و بروید.»
💠 در این هنگام ابتدا اهل بیت امام و سپس یاران امام هر یک در سخنانی حماسی، اعلام وفاداری کردند و بر فدا کردن جان خویش در دفاع از امام تأکید کردند.¹
✨❖ پس از این گفتگو حسین ؏ به اردوگاه برگشتند و وارد خیمه خواهرشان زینب (س) شدند. نافع بن هلال در بیرون خیمه منتظر حسین ؏ نشسته بود که شنید حضرت زینب (س) به حسین ؏ عرض کرد: «آیا شما یارانتان را آزمودهاید؟ از این نگرانم که آنان نیز به ما پشت کنند و در هنگامه درگیری شما را تسلیم دشمن کنند.»
✨❖ حسین ؏ در پاسخ فرمود: «به خدا سوگند، اینها را امتحان کردهام و آنان را مردانی یافتم که سینه سپر کردهاند، به گونهای که مرگ را به گوشه چشمانشان مینگرند و به مرگ در راه من چنان شیرخواره به سینه مادرش انس دارند.»
🏴 نافع هنگامی که احساس کرد اهل بیت امام حسین ؏ نگران وفاداری و استقامت اصحاب هستند، نزد حبیب بن مظاهر رفته و با مشورت او تصمیم گرفتند با همراهی بقیه اصحاب به حسین ؏ و اهل بیت ایشان اطمینان دهند که تا آخرین قطره خون از ایشان دفاع خواهند کرد.²
🏴 حبیب بن مظاهر یاران حسین ؏ را ندا داد تا جمع شوند. سپس به بنی هاشم گفت: به خیمههای خویش باز گردند؛ بعد رو به اصحاب کرد و آن چه را که از نافع شنیده بود، بازگو کرد. همگی گفتند: «به آن خدایی که بر ما منت نهاد که در این جایگاه قرار بگیریم، اگر انتظار فرمان حسین ؏ نبودیم، اکنون با شتاب بر آنان حمله میکردیم تا جان خویش را پاک و چشم را روشن سازیم».
🏴 حبیب به همراه اصحاب با شمشیرهای کشیده و یک صدا به نزدیک حرم اهل بیت ؏ رسیده و گفت: «ای حریم رسول خدا(ص)، این شمشیرهای جوانان و جوانمردان شماست که به غلاف نخواهد رفت تا این که گردن بدخواهان شما را بزند. این نیزههای پسران شماست، سوگند یاد کردهاند که آن را تنها در سینه کسانی که از دعوتتان سر بر تافتهاند فرو برند.»³
📚 منابع:
۱. مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۹۱
۲. الدمعة الساکبة ج ۴، ص ۲۷۳
۳. مقرم، مقتلالحسین، ص ۲۱۹
❖✨ یا لیتنـا کنا معکم
😭😭😭
••●✦✧✦✧✦●••
مهدی جـان
تو کجـایـی...
دل زینب نگران است هنـوز
😭😭😭
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
✌️لشڪر صاحب الزمان ﴿عج﴾ ↡↡
@Lashkar_sahebazzaman
لشکرصاحبالزمانعج
#با_کاروان_عشق ❥✦ روایت بیست و هفتم شب عاشورا محرم سال ٦۱ هـ.ق تجدید پیمان یاران ام
❖✨ ﷽ ✨❖
❖ مہـ ❥ ـدے جـ ❥ ـان... ❖
✦_✨_✦_✨_✦
تــو کجایی
دل زینبــــ
نگران است
هـنـــــوز
#العجل_یا_مولای
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman
4_374682986873882396.mp3
3.17M
❖ نواے محــرم ❖
✦_✨_✦_✨_✦
🌙 شب دهم ماه حزن وماتم
🏴مرثیه حسین ابن علی ؏
😭روضهی احساسی
"پریشونه زینب
بی سامونه زینب
شلوغه تو گودال
نرو جونه زینب..."
😭😭😭😭
#نوای_محرم
#پیشنهاد_دانلود #التماس_دعا
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❖✨ ﷽ ✨❖
🏴 #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
✦_✨_✦_✨_✦
دل رئوف تو تحت فشاره و...
زخم دل حسین مرحم نداره و...
تو گریه میکنی برای حرم
فدای گریههات پدر مادرم
#غریبــــ_آقام... 😭😭
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman
لشکرصاحبالزمانعج
❖✨ ﷽ ✨❖ 🏴 #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان ✦_✨_✦_✨_✦ دل رئوف تو تحت فشاره و... زخم دل حسین مرحم نداره و..
صدقہ براے امام زمان (عج)
صـاحبـــ عــزا
☜ علامه امینی صاحب کتاب الغدیر شب و روز عاشورا مدام برای امام زمان (علیه السلام) صدقه کنار میگذاشتند و میفرمودند:
【امشب قلب امام عصر(عج) در فشار است】
امشب برای آرامش قلب مهدی فاطمه دعا کنید، صدقه بدهید و ...
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#نشـر_حداکثری
هدایت شده از لشکرصاحبالزمانعج
❖✨ ﷽ ✨❖
❃ #الهی_بحق_زینب_الکبری ❃
❃ #عجل_لولیک_الفرج ❃
✦_✨_✦_✨_✦
❖✨ امام زمان ﴿؏ـج﴾ فرمودند:
〖من برای کسی که مصیبت جدم سیدالشهدا علیه السلام را یاد کند و سپس برای تعجیل فرج و تایید امر من دعا کند، دعا خواهم کرد〗
📚مکیال المکارم،ج۲،ص۴۶
#حدیث_روز
••●▪️◾️◼️◼️◾️▪️●••
@Lashkar_sahebazzaman
•✦✨ کلام الله ✨✦•
❖✨ ﷽ ✨❖
❥✦قربانی عـظـیـمـی در راه بود
آنگاه که خدا،
اسماعیل را به ابراهیم بازگرداند
↯↻↯↻↯
🔰سوره مبارکه صافات، آیه ﴿۱۰۷﴾
〖وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ〗
【و قربانی بزرگی را فدای جان اسماعیل کردیم.】
⇩ بدون شرح...
خـــــدا رحـم ڪند...
😭😭😭
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#ڪلام_الله
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
@Lashkar_sahebazzaman