eitaa logo
کانال لطمیات حب الحسین اصلی
1.7هزار دنبال‌کننده
14 عکس
379 ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20220220-WA0043.mp3
7.65M
قصیدة ؛ الرادود ؛ ملامحمدالجنامي الشاعر ؛ عزیزالفیصلی
قصيدة : تنشد من الناس الشاعر : الرادود : المناسبة : استشهاد النبي الاعظم 1442 الهجري المكان : هيئة سيدالأوصياء - محافظة واسط 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 تنشد من الناس چن ام البنين از مردم سوال می‌پرسد: گویا ام‌البنین هذا الظعن جاي گلولي من وين این قافله‌ای که آمده به من بگویید از کجا آمده؟ لازلم لا بيرق يرف هذا الظعن ما بي عرف نه مردانی در آن هست و نه پرچمی برافراشته دارد میان این قافله شخص آشنایی وجود ندارد گلولي من وين به من بگویید از کجا آمده؟ ،،،،،،،،،،،،،،،،،،، تركض الوادم والفزع بين الدرى وال ما درى مردم دوان دوان آمدند برخی از ماجرا با خبر بودند و برخی دیگر بی‌خبر من بيُن اسواد الظعن كل الرسوم امغيره وقتی سیاهی قافله دیده شد، همه چیز در آن تغییر کرده شو هالظعن كل ما گرب ماشوف رايه إمنشره چرا این قافله هر چه نزدیکتر می‌شود همراه آن پرچمی برافراشته نمی‌بینم نسوان چا وين الزلم طول الظعن شمگصره فقط زنان‌اند، پس مردان کجا هستند؟ چرا تعداد قافله کم است؟ من حگها يا ناس ما تقبل العين ذاك الظعن وين~~هذا الظعن وين ای مردم، دیده حق دارد آنچه می‌بیند را باور نکند آن قافله کجا و این قافله کجا... زينب ظعنها يختلف هذا الظعن ما بي عرف قافله‌ی زینب، با این قافله فرق دارد در میان این قافله، شخص آشنایی وجود ندارد گلولي من وين به من بگویید از کجا آمده؟ ،،،،،،،،،،،،،،،،،،، زينب ظعنها من طلع نور وذره وخيل وزلم وقتی کاروان زینب حرکت کرد سرشار از نور و سایه و اسب‌ها و مردان بود والرايه بچفوف الشمس والگمر حداي النجم و پرچم در دستان آفتاب و ماه قافله سالار کاروان ستارگان بود برايات اهلها امگبعه ومأمنه ما تستهم زینب زیر سایه پرچم‌های برادرانش در امنیت بود و آرام حرکت می‌کرد بالناگه عباس إيحدي مثل الحلم بس مو حلم عباس، ساربان شتر خواهرش بود صحنه‌ای رویایی که حقیقت داشت بالرايه والروح امگبعها عباس هودجها بالعين ما شافته الناس عباس خواهرش را با پرچم و جان خود پوشانده است و محملش را در چشمانش قرار داده و کسی از مردم آن را ندید وٱثمنطعش كوكب يحف هذا الظعن ما بي عرف و هجده ستاره او را در بر گرفته در میان این قافله، شخص آشنایی وجود ندارد گلولي من وين به من بگویید از کجا آمده؟ ،،،،،،،،،،،،،،،،،، يا ناس زينب من مشت ما ينوصف ذاك الظعن ای مردم، کاروانی که حضرت زینب با آن حرکت کرد قابل وصف نبود بالليل گبعها الشرف والكربله زتها الوطن شرافت با جامه‌ی شب او را پوشاند و وطن، او را رهسپار کربلا نمود والنوگ كل هودج خدر وبأيد كافلها الرسن و شترانی که محمل زنان پاکدامن بود در دست حامی زینب قرار گرفت عباس والأكبر علي بكتارها وشبل الحسن عباس و علی‌اکبر و قاسم فرزند امام حسن پیرامون او قرار داشتند طلعت من البيت والكل بأمرها محجوبه والليل مو گد خدرها از خانه بیرون آمد و همه گوش به فرمان او بودند با حجاب است و شب تاریک با آن عظمتش نمی‌تواند با خدر و خیمه‌ی او برابری کند ابهيبه وشرف ما ينوصف هذا الظعن ما بي عرف شکوه و شرفی که قابل وصف نیست در میان این قافله، شخص آشنایی وجود ندارد گلولي من وين به من بگویید از کجا آمده ،،،،،،،،،،،،،،، تنشد ولن جاها الخبر يم البنين الأربعه سوال می‌کرد و ناگهان به او خبر رسید ای مادر چهار فرزند هذا الظعن هو الظعن هذا البگه إمن الفاجعه این قافله همان قافله است! و بعد از فاجعه کربلا فقط این تعداد از آن باقی ماند من الزلم بس رد علي من بعد گيد وجامعه از مردان فقط امام سجاد بازگشت بعد از قید و بند اسارت بازگشته زينب تجر بآخر نفس مو ذيچ زينب راجعه زینب آخرین نفس‌هایش را می‌کشد و آن زینب سابق بازنگشت لن بين الأصوات تسمع بشر صاح يا دوحة حسين غصن النبي راح ناگهان در میان صداها، صدای بشر این حذلم را شنید که فریاد برآورد: ای باغ حسین، شاخه‌ی درخت پیامبر از بین رفت ياجرح ظل إنزف نزف هذا الظعن مابي عرف ای زخم، به شدت خون جاری کن در میان این قافله، شخص آشنایی وجود ندارد گلولي من وين به من بگویید از کجا آمده؟ ،،،،،،،،،،،،،، ياويلي من سمعت بشر صاح ابمصيبة كربله واویلا ... چون بشر بن حذلم را شنید که خبر از مصیبت کربلا داد و گفت: يا ناس الحسين إنذبح وإنذبحت انصاره وهله ای مردم، حسین و یارانش و اهل بیتش همه کشته شدند حتى الرضيع ال بالمهد ذبحته نبلة حرمله تیر حرمله، حتی طفل شیرخواره را در گهواره کشت إبلا روس عريانه الجثث وإمگطعه بعرض الفله بدن‌ها برهنه و بی‌سر قطعه قطعه در صحرای کربلا افتاده‌اند من جسم الحسين بس عزلوا الراس بالأعوجيات روح النبي إنداس همینکه سر از بدن حسین جدا کردند پیکر جان پیامبر زیر سم اسب‌های اعوجیه پایمال شد صاحت بشر لهنا وجف هذا الظعن ما بي عرف فریاد زد ای بشر تا اینجا کافیست، دیگر روایت نکن در میان این قافله، شخص آشنایی وجود ندارد گلولي من وين به من بگویید از کجا آمده؟
صاحتله بسك يا بشر مو گلبي إتگطع غده به او گفت: ای بشر بن حذلم کافیست قلب من قطعه قطعه شد آ يالولد تدري الولد چلاب گلب الوالده آه ای فرزندم، میدانی که فرزند نبض قلب مادر است لعيون ابو اليمه بعد لو عندي اقدمهم فده اگر باز هم فرزند می‌داشتم ایشان را فدای پدر ائمه می‌کردم گلي إشبگه بزينب بعد من شافت الصار وسده به من بگو دیگر چه از زینب باقی ماند وقتی آنچه در کربلا اتفاق افتاد را دید؟ بيها الدهر جار وين اصبحت وين من بيت الآيات تدخل دواوين زمانه به او جفا کرد، کجاست زینب کجاست؟ بعد از خانه‌ی وحی، وارد کاخ‌های بنی‌امیه می‌شود! بحبال اسرها تنچتف هذا الظعن ما بي عرف و با طناب‌های اسارت بسته می‌شود در میان این قافله، شخص آشنایی وجود ندارد گلولي من وين به من بگویید از کجا آمده؟
متن + صوت + فیلم تقدیم شما🌹✨
هالیله دارچ مظلمه(1).m4a
22.96M
قصیدة ؛ هلیله‌دارچ‌مظلمه الرادود ؛ ملامحمدالجنامي الشاعر ؛ کرار‌احسین‌الکربلایي
42.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺نوحه هاللیله دارچ مظلمه با ترجمه کامل 🔺 مقطع الثانی