به چه میاندیشی؟ به دو دستی که تو را هیچ نخواست، یا به دو چشمی که تو را هیچ ندید؟ نکند به قلبی که برایت سخن از عشق نگفت؟
هیچوقت نگفتم " تو زندگی بعدی " چون از فرداهم بی خبرم،چه برسه به فلسفهی اثبات نشده ای که بهش اعتقادی ندارم، پس سعی کردم زندگیم رو زندگی کنم ، و حالا فکر میکنم همونطور که دولت آبادی میگه " من به بهانهی رسیدن به زندگی ام ، زندگی را کشتم "