eitaa logo
آموزش زبان عبری
1.6هزار دنبال‌کننده
250 عکس
46 ویدیو
54 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍏🍏🍏 🍏🍏 🍏 درس بیست و پنج (25) کتاب هیسود 1️⃣ אני אֶשֶה אֶת הָעַבוֹדָה כַּאַשֶר יִהיֶה לי זֶמַן 2️⃣ חיום יָבו וְכל הָעַמִים יִחיך יַחַד בֵּשָלוֹם 3️⃣ אני לאֹ אָזוּז מִן הַשֻלחָן עַד שֶאַני אֶגמֹר אֶת הַחִבּוּר . 4️⃣ הוּא לאֹ יַעַשֶה פֶסֵל מִן(( שֶל )) כֶּסֶף כּי זֶה יַעַלֶה מֶאֹד הַרבֶּה 5️⃣ לפְעָמִים שֶאַני עַצובָה אַני אוֹהֵב וְלָשֶבֶת בַּחֹשֶךְ וְלִחשִב. 6️⃣ השֶם יִשְלַח לָנוּ בְּרָחות מִן הְשָמַים . 7️⃣ מחָר אַנַחְנוּ נָקוּם מוּקדָם כּי אַנַחְנוּ צרְכּים הְחַבֵרים שֵלָנוּ. 8️⃣ מדוּעַ אֵין אוֹר בַּחֶדְר ? 9️⃣ האִישָה תָשִים אֶת הַקֶמַח עַל הַשֻלחָן בַּמִטְבָּח 🔟 מתַי יִהיֶה שָלוּם בָּעולָם. 1️⃣1️⃣ האִים אַתֶם בֶּאֶמֶת תָבוֹאוֹ לִוִאוֹת אוֹתָנוּ שָבוּעַ הַבָּא 2️⃣1️⃣ אני אוֹהֵבֶת אוֹתוֹ כּי הוּא תָמִיד אומֵר אֶת חָאֶמֶת. 3️⃣1️⃣ אני פוֹחֵד לִהיוֹת בַּחשֶד. 4️⃣1️⃣ בשַבָּת אַנַחְנוּ אוֹכִלים לֶחם לָבָן. 5️⃣1️⃣ עכשָב אַני רוֹאֶה שֶאַני עָשִתי שֶגִאָה. @learnhebrew313 🍏 🍏🍏 🍏🍏🍏
درس بیست و هفتم (27) @Learnhebrew313 ❌❌❌❌❌
🏝🏝🏝 🏝🏝 🏝 درس بیست و هفتم (27) کتاب هیسود آرُخ...بلند—-طولانی (مذکر) اَرُکاه...بلند—-طولانی (مونث) اَرام...شهر آرام اِرِتص...سرزمین اَراتصُت...سرزمین ها بَت...فرزند دختر بانُت...فرزندان دختر گادَل...بزرگ لیگدُل...بزرگ شدن (مصدر) گامال...شتر گِمَلیم...شتران دِرِخ...سفر کِلی یاقار...ظرف قدیمی و قیمتی کِنَعَن...سرزمین کنعان لِ اَت...آرام لاقَخ...برداشت لاقَ اَخَت...برداشتن (مصدر) ........................................................................................ @learnhebrew313 🏝 🏝🏝 🏝🏝🏝
🏝🏝🏝 🏝🏝 🏝 درس بیست و هفتم (27) کتاب هیسود مَعیان...چشمه مَعیانُت...چشمه ها مَتاناه...هدیه مَتانُت...هدایا نَعَر...پسر جوان نِعاریم...پسران جوان نَعَراه...دختر جوان نِعارُت...دختران جوان ناتَن...داد لاتَت...دادن (مصدر) عِوِد...غلام—-برده عَوادیم...غلامان—-برده ها شا اَو...کشید (آب یا مایع را) لیش اُو...کشیدن (اب یا مایع را "مصدر") تَخشیت...جواهر تَخشیتیم...جواهرات زِمَن رَو...زمان طولانی کِدی لِ...بخاطر اینکه بِسیم خاه رَبّاه...با شادی بسیار ........................................................................................ @learnhebrew313 🏝 🏝🏝 🏝🏝🏝
loghat27.mp3
928.8K
لغات درس بیست و هفتم @Learnhebrew313
🏝🏝🏝 🏝🏝 🏝 درس بیست و هفتم (27) کتاب هیسود ماصا ایشّاه—-ماصا تُو کسی که زنی را یافت—-خوبی را یافته است. (مِشِلی یود خِت 22) (برگرفته از کتاب تلمود فصل مِشِلی22) .................................................... @Learnhebrew313 🏝 🏝🏝 🏝🏝🏝
mazhabi27.mp3
221.3K
پیام دینی مذهبی فلسفی درس بیست و هفتم @Learnhebrew313
🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 درس بیست و هفتم (27) کتاب هیسود اِلی عِزِر وِریوقاه الی عزر و ریوقاه اَوراهام وِساراه هایو زِقَنیم کَاَشِر ساراه یالداه اِت ایصخاق. ایصخاق گادَل وِهایاه لِ ایش. اَوراهام راآه شِوا هَزَمَن لاقَ اَخَت ایشّاه لِ ایصخاق. هو قاراه لِ اِلی عِزِر، ها عِوِد شِلُّ وِآمَر لُ: ابراهیم و سارا کهنسال بودند،هنگامی که سارا اسحاق را زائید. (بعد از مدت ها ) اسحاق بزرگ شد و مردی شد. ابراهیم دید که وقت همسر گرفتن اسحاق شده است. او الی غزر برده اش را صدا زد و به او گفت: اِی نِنی روصِه لاقَ اَخَت لِ ایصخاق ایشاه مین هَبانُت هاراعُت شِل اِرِتص کِنَعَن. برای اسحاق نمی خواهم زنی از دختران سرزمین بد کنعان بگیرم. هَمیشپاخاه شِلّی باآه مِ اِرِتص اَرام. خانواده من از سرزمین آرام آمده اند: اَنی رُصِه شِ ایصخاق ییقَخ ایشّاه میشام، وِ اَنی موخان لیشلَ اَخ اوتخا شاماه. من می خواهم که اسحاق بگیرد زنی از آنجا و من حاضرم تو را بفرستم به آنجا. اِتِن لِخا گِمَلیم وَ عَوادیم وِ اَتاه تِلِخ لِ اِرِتص اَرام. به تو شترها و برده هایی خواهم داد و تو به سرزمین آرام خواهی رفت. اَنی نُتِن لِخا بِراخاه، شِه ییشمُر اُتخا بَدِرِخ اَشِر تِلِخ باه، وِ ییتِن لِخا کُ اَخ لَعَوُر اِت هَمیدبار هَ گادُل وِ هَنُراه، وِتاوُ بشالُم لِ اِرِتص اَرام. من به شما برکت میدهم، که خداوند تو را نگهداری کند در راهی که خواهی رفت به سرزمین مقدس آرام. .................................................... @learnhebrew313 🌳 🌳🌳 🌳🌳🌳
🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 درس بیست و هفتم (27) کتاب هیسود شام یَعَزُر لِخاه، لیمصو ایشاه طُواه لِ ایصخاق. آنجا کمک خواهد کرد به تو خداوند که زنی خوب برای اسحاق پیدا کنی. گَم تَخشیتیم وِخِلیم یقاریم تیق قَخ ایتخا کِدی لاتِت مَتانُت لَنَعَراه وِ لَهُریم شِلاه. همچنین جواهر و ظرف های قیمتی گران با خودت بردار و بخاطر اینکه هدیه بدهی بهآن دختر جوان و پدر و مادر او. اِلی عِزِر لاقَخ اِت ها عَوادیم، اِت هَگِمَلیم وِاِت هَمَتانُت وِیاصا لَدِرِخ. الی عزیز بردگان و شتران و هدیه ها را گرفت و بیرون رفت به جاده و راه ( بسوی سرزمین آرام) هو عاوَر میدباریم وونِهارُت، عاریم وَاراصُت، ووبَسُف اَخَرِی یامیم رَبّیم، هو با اِل آرِتص اَرام. او از بیابان ها و رودخانه ها و شهرهایی عبور کرد و در پایان پس از روزهای بسیاری اوبه سرزمین آرام آمد (رسید). اِلی عِزِر یادَع شِهبانُت شِل هاعیر با اُت باعِرِو اِل هَمَعِیان لِش اُو مَعییم. الی عزر می دانست که دختران آن شهر بعدازظهر به سوری چشمه می آیند برای کشیدن آب لاخِن شام اِفشار ییحیِ لیفگُش بانُت رَبُّت کِدی لیوخُر ایشّاه طُّواه لِ ایصخاق. از این رو در آنجا اجازه دادند که ملاقات کند دختران بسیاری را که بدین خاطر زن خوبی برای اسحاق انتخاب کند. .................................................... @learnhebrew313 🌳 🌳🌳 🌳🌳🌳
🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 درس بیست و هفتم (27) کتاب هیسود هو لُ ناخ اَفیلو رِگَع. او برای یک لحظه هم استراحت نکرد. بِلِو مالِ تیقواه هالَخ میاد شاماه. با قلبی پر از امید بلافاصله به آنجا رفت. هو عامَد لُ راخُق مین هَمَ عیان، وِ لُ زاز میشام زِ مَن رَو. او ایستاد و از کنار چشمه تکان نخورد و مدت زیادی آنجا ایستاد. پیت اُم هو راآه نَعَراه یافاه عُلاه لِاَت مین هَ مَعِیان عیم کَدمالِ مَییم. او ناگهان دید دختر جوان زیبایی را که به آرامی از چشمه با کوزه ای پر آب بالا می آید. هو هالَخ مَهِر اِل هَنَعَرا وِآمَر لاه: او به سرعت به سوی دختر جوان رفت و به او گفت: اَنی ایش زار بِ آرِتص هَزُّت. من مرد غریبی هستم در این سرزمین. باتی میدِرِخ اَروکاه وِقاشاه. از سرزمین و راه طولانی و دشواری آمده ام. عاوَرتی عاریم وَاَراصُت رَبُّت، اَنی عایِف وِصام. از شهرها عبور کردم و سرزمین های بزرگی عبور نمودم، من خسته و تشنه ام. هَ ایم تینِی لی لیشتُت طیپُت اَخادُت مین هَکَد شِلّاخ؟ آیا به من چند قطره ای آب از کوزه است خواهی داد که بنوشم؟ .................................................... @learnhebrew313 🌳 🌳🌳 🌳🌳🌳
🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 درس بیست و هفتم (27) کتاب هیسود بِسیمخاه رَبّاه، عانتاه هَنَعَراه. با شادی بسیاری دختر جوان پاسخ داد. هینِّه مَییم بیشویل خا، وِگَم اِلِخ وِ اِش اَوعُد مَییم وِاِتِن لَگمَلیم شِلخا. اینک آب برای تو و همچنین من بازهم خواهم رفت و آب خواهم کشید برای دادن به شترهای تو. هَلِو هَطُو شِل هَنَعَراه وِهَیُفی شِلّاه عاصووُ رُشِم خازاق عَل اِلی عَزِِر. با خوش قلبی دختر زیبا انجام داد و اثری قوی روی الی عزر گذاشت. هی بِوَدَاَی تیهیه ایشّاه طُواه ایصخاق، کَاَخ خاشَو اِلی عِزِر، وِ کِن هایاه. او مطمئنا زنی خوبی برای اسحاق خواهدبود الی عزر اینچنین فکر کرد و اینطور هم شد. هَنَعَراه هَزُّت هی رِویقاه، ها ایشاه شِل ایصخاق، وِهااِم شِل عِساو وِ یَعَقُو. این دختر ریوقاه است همسر اسحاق ، مادر عَساو و یعقوب. .................................................... @learnhebrew313 🌳 🌳🌳 🌳🌳🌳
matn27.mp3
3.5M
متن درس بیست و هفتم @Learnhebrew313
🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 درس بیست و هفتم (27) کتاب هیسود 1️⃣در زمان عبري بعضي از افعال در هنگام صرف آينده بي قاعده ميباشند اما در صرف زمان گذشته و حال با قاعده صرف ميشوند. مانند فعل לָקַחַ که حرف دوم آن داگش يا تشديد گرفته و لامد ל حذف ميشود . مصدر فعل לָקַחַת برداشتن אני אֶקַּח אתה תִּקַּח...את תִּקּחִי הוא יִקַּח...היא תִּקּח אנחנו נִקַּח אתם תִּקְּחו...אתן תִּקַּחְנָה הם יִקְּחוּ...הן תִּקַּחְנָה 2️⃣اما فعل נָתַן در دو حالت گذشته و آينده بي قاعده بوده و به شکل خاص صرف مي گردد. زبان آموزان عزيز توجه داشته باشيد که افعال بي قاعده در هر زباني وجود داشته و تنها با حفظ نمودن ميتوانيد آنان را بياموزيد. صرف گذشته مصدر فعل לָתֵת אני נָתַתָּ אתה נָתַתָּ...את נָתַתְּ הוא נָתַן...היא נָתְנָה אנחנו נָתַנּוּ אתם נְתַתֶּם...אתן נְתַתֶּן הם נָתְנוּ...הן נָתְנוּ صرف زمان آينده فعل נתן אני אֶתֵּן אַתה תִּתֵּן...את תִּתְּנִי הוא יִתֵּן...היא תִּתֵּן אנחנו נִתֵּן אתם תִּתְּנוּ...אתן תִּתֵּנָה הם יִתְּנוּ...הן תִּתֵּנָה 3️⃣در زبان عبري کلمه אֶרֶץ در سه معناي در سرزمين و زمين ، کشور ، سرزمين مقدس به کار مي رود . הָאָרֶץ...کشور ( چون معرفه است ה ) مي گيرد. בָאָרֶץ...در سرزمين לָאָרֶץ...ارض مقدس @learnhebrew313 🌳 🌳🌳 🌳🌳🌳
🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 درس بیست و هفتم (27) کتاب هیسود 1-لاماه شالَخ اَوراهام اِت اِلی عِزِر لِ اِرِتص اَرام؟ چرا ابراهیم از الی عزر خواست به سرزمین آرام برود؟ 2-مَه لاقَ اَخ ایتُ اِلی عِزِر؟ چه چیزی الی عذر با خودش برداشت 3-بیشویل می لاقَ اَخ اِلی عِزِر اِت هَمَ تانُت؟ الی عزر چه هدیه ای بر آنها برداشت برد. 4-لاماه هالَخ اِلی عِزِر اِل هَمَعِیان؟ چرا الی عزر رفت به سمت چشمه؟ 5-مَدوعَ خاشَو اِلی عِزِر شِهَنَعاراه تیهیه ایشاه طُوّاه لِ ایصخاق؟ چرا الی عزر فکر کرد که در چشمه زنی خوبی برای اسحاق خواهد یافت؟ ..................................................... @learnhebrew313 🌳 🌳🌳 🌳🌳🌳
targilim27.mp3
498.7K
تمرینات درس بیست و هفتم @Learnhebrew313
🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 درس بیست و هفتم (27) کتاب هیسود زبان آموزان عزیز این تمرینات را حل نمایید. جملات زیر را به عبری ترجمه کنید. 1️⃣اون نوجوان به آن زن زيبا هديه اي مي دهد . 2️⃣کدام کت را تو ( مونث ) براي ژانويه ميخواهي ؟ 3️⃣او (مونث) همه جواهرات خود را فروخت تا پولش را به فقرا بدهد. 4️⃣او (مذکر) به کشور خارجي آمد تا در آن زندگي کند. 5️⃣مامان تو چه به من خواهي داد اگر من يک پسر خوب بشوم . 6️⃣اون غلام يک چشمه در بيابان پيدا کرد. 7️⃣مدت زمان زیادی از روزی که ما در مدرسه با هم مطالعه کردیم گذشت. 8️⃣دختران با پارچ ها براي کشيدن آب از رودخانه می آیند. 9️⃣شترها مي توانند روزهاي زيادي بدون آب زندگي کنند. 🔟هنگامي که شب ها طولاني هستند روزها کوتاه هستند. 1️⃣1️⃣او (مذکر) زندگي کرد يک زندگي طولاني 2️⃣1️⃣من هرگز از والدينم پول نمي گيرم من ميخواهم در يک رستوران کار کنم . 3️⃣1️⃣ما همه کتاب ها را به کتابخانه شهر داديم . 4️⃣1️⃣خواهر من از انتخابش برای هديه والدین ما استفاده کرد. 5️⃣1️⃣او (مذکر) دوست دارد بگيرد اما ندهد . 6️⃣1️⃣من (مونث)ميدانم چطور بخوانم اما ما هنوز کند (آرام) مي خوانيم . @learnhebrew313 🌳 🌳🌳 🌳🌳🌳
🌿🌿🌿 🌿🌿 🌿 درس بيست و شش (26) کتاب هیسود 1️⃣ אני אישן מחר עד צהרים כי אני לא ישנתי טוב אתמול. 2️⃣ אם אתם לא לומדים דקדוק אתם מעולם לא תדעו עברית. 3️⃣ אחרי כן אני אשב בגן ואני אקרה העתון. 4️⃣ אני מעולם לא מה גדול (הוא)האהבה שלה לתורה הקדושה. 5️⃣ הרועה ירד עם בצאן אל לנהר. 6️⃣ היא ענתה ישלי רק בקשה אחת אני רוצה בן ללדת. 7️⃣ הם יבנו בית על הר עח-יד הים. 8️⃣ לפני שבוע זר בא ונתן לי את המכתב שלךְ. 9️⃣ אנחנו לא יכולים למצא מנוחה במָלון הזה . 🔟 היא צריכה לנוח כי היא כלכך עיף. 1️⃣1️⃣ אני אקנח מנורה לסבה שלי כי היא שברה אותה. 2️⃣1️⃣ הוא חלש מאד ולא תיהיה לא כח ללכת כל כך רחוח. 3️⃣1️⃣ אני רוצה לדעת מהיא אקרה אם אני לא אענה על כל שאלה ישאל. 4️⃣1️⃣ איך שום דבר חדש בעולם הזה. 5️⃣1️⃣ אנחנו כבר למדנו את העבר והוה של מן פעמים השלמים. 6️⃣1️⃣ כמה טוב להיות בריא ושלם. @learnhebrew313 🌿 🌿🌿 🌿🌿🌿
درس بیست و هشتم (28) @Learnhebrew313 ⭕️❌⭕️❌⭕️❌
🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 درس بیست و هشتم (28) کتاب هیسود اُهِل...خیمه-چادر اُهالیم...خیمه ها-چادرها اِلوهیم...خدا(مجموع قدرت های خدا) بارا...آفرید لیورُ...آفریدن(مصدر) باروخ...متبرک شده(مذکر) باروخاه...متبرک شده (مونث) هِنا...اینجا طواه...خوبی-لطف طووُت...خوبی ها-لطف ها لِ اَط لِ اَط...آهسته آهسته ساوَل...تحمل کرد لیسبُل...تحمل کردن(مصدر) سالَخ...بخشید ........................................................................................ @learnhebrew313 🌼 🌼🌼 🌼🌼🌼
🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 درس بیست و هشتم (28) کتاب هیسود لیس لُ اَخ لِ...بخشیدن (مصدر) سِعووداه...وعده غذایی پاناه...چرخید-روکرد لیفنُت...رو کردن(مصدر) پانیم...چهره-صورت(جمع) صَدیق...صادق صَدیقیم...صداقت ها-راستی ها راخَص...شست و شو لیرخُص...شستن(مصدر) شوو...دوباره شاعاه...ساعت شاعُت...ساعت ها هالَخ لُ...رفت برای خودش ........................................................................................ @learnhebrew313 🌼 🌼🌼 🌼🌼🌼
loghat28.mp3
764.2K
لغات درس بیست و هشتم @Learnhebrew313
🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 درس بیست و هشتم (28) کتاب هیسود דע מאין באת, ולאן אתה הולך دَع مِعَیین باتا، وولِ آن اَتاه هُلِخ بدان از کجا آمده ای و به کجا میروی برگرفته از: پیرقِی آووت رساله پدران .................................................... @Learnhebrew313 🌼 🌼🌼 🌼🌼🌼
Mazhabi28.mp3
688K
پیام دینی مذهبی فلسفی درس بیست و هشتم @Learnhebrew313
🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 درس بیست و هشتم (28) کتاب هیسود اَوراهام وِهَزاقِن ابراهیم و پیرمرد اَوراهام هاعیوری هایاه ایش صِدّیق. ابراهیم عبرانی مردی صادق و راستگو بود. ها اُهِل شِل اَوراهام عامَد عَل-یَد هَدِرِخ. چادر ابراهیم در راه کنار جاده قرار داشت. ها اُهِل شِلُّ هایاه تامید پاتواَخ لِ اُرخیم. چادر اون همیشه برای مهمان ها باز و گشوده بود. اَوراهام هایاه نُتِن اُخِل اومَییم لِکُل ایش زار شِهایاه عُوِر بَدِرِخ. ابراهیم میداد خوراکی و آب به هر فرد غریبه ای که عبور می کردند از کنار جاده. هو لُ هایاه شُعِل اِت ها اُرِاَخ مِعَیین هو با وولِ آن ه. هُلِخ. او از مهمان ها نمی پرسید که از کجا امده و به کجا می روید. کَعَشِر ها اورِاَخ هایاه نُتِن لُ توداه اَوراهام هایاه اُمِر: هنگامی که مهمان از او تشکر می کرد، ابراهیم به او میگفت: اَل تیتِن توداه لی. از من تشکر نکن. تِن توداه لَه. خدا به من خوبی داده. هِ (یَهُوَه ) بارا اِت هاآرتص وِاِت کُل اَشِر باه. خدا آفریده سرزمین را و هر چه که در آن هست. بِیُم خَم اِخاد عاوَر ایش زاقِن وِخَلّاش عَل-یَد ها اُهِل شِل اَوراهام. در یک روز گرم پیرمرد ضعیفی از کنار چادر ابراهیم عبور کرد. هَبِگادیم شِلُّ هایو مِلِ ایم خُل لاوان، وِهو هالَخ لِ اَط لِ اَط. لباس های او پر از شن سفید بودن و او آرام آرام میرفت. اَوراهام پاناه اِل هَزاقِن، وِآمَرلُ: ابراهیم رو کرد به پیرمرد و به اون گفت: .................................................... @learnhebrew313 🌼 🌼🌼 🌼🌼🌼
🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 درس بیست و هشتم (28) کتاب هیسود بِوَقاشاه، اَل تَعَوُر می پُه. لطفا از اینجا نگذر. بُ لا اُهِل شِلّی، رِخَتص اِت هارَگلَییم وِنواَخ مِعَط. هَزاقِن هایاه عایِف مِ اُد وِلُ هایاه لُ کُاَخ لالِخِت هالآه. پیرمرد بسیار خسته بود و قدرت راه رفتن بیشتر را نداشت. هو هالَخ بِسیمخاه رَبّاه اِل ها اُهِل. او با شادی زیادی به سمت چادر رفت. اَوراهام شااَو مَییم مین هَمَع یان وِ ناتَن لَزاقِن لیرخُتص اِت هَپایم وِاِت ها رَگلَییم. ابراهیم آب از چشمه کشید و برای شستن پاها و صورت به پیرمرد داد. اَخَرِی شِهَزاقِن راخَتص اِت هَپانیم وِاِت هارَگلَییم، آمَر لُ اَوراهام: بعد از آنکه او صورت و پاهایش را شست ابراهیم به او گفت: عَخشاو شِو، اِخُل ووشتِه میکُل مَه شِه ناتَن لی. حالا بنشین و بخور و بنوش از هر چه که خدا به من داده است. هَزاقِن آمَر لُ تُداه وِ یاشَو لِ اِخُل آز آمَر اَوراهام لَزاقِن: آن پیرمرد از او تشکر کرد و برای خوردن نشست. آنگاه ابراهیم به آن پیرمرد گفت: اَل تیتِن تُداه لی. از من تشکر نکن. تِن تُداه لَه، کی هو بارا اِت ها اُخِل هَزِّه شِ اَتاه اُخِل. از او (خداوند ) تشکر کن، زیرا این خوراکی را که تو داری میخوری او ( خداوند ) آفریده است. هَزاقِن صاخَق وِآمَر: پیرمرد خندید و گفت: .................................................... @learnhebrew313 🌼 🌼🌼 🌼🌼🌼