لھْـفـٰان
-
-
ستوندرستونبغضِحیدرشکست
تلافــیشـدآندرکـــهخـیبرشکســـت ..
-
خودَشمشقمظلومیتشرااینگونهکرده :
پـس صبـر كردم
در حـالى كـه گـويا خـار در چشـم ،
و استخـوان در گـلوى مـن مانـده بـود ...
﴿خطبهشقشقیه﴾
لھْـفـٰان
-
من که جز نشستن رو به رو تمثالت
و باهات حرف زدن
موقع هایی که دلم میگیره ؛
کـار دیـگه ای از دستـم برنمیـاد که زندگـیم !