eitaa logo
لنزِ سرگردان
273 دنبال‌کننده
374 عکس
76 ویدیو
12 فایل
عبدالحسین بدرلو اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می گویم که من یک عاشق درباری ام عکاس سلطانم @abdolhosseinbadrloo
مشاهده در ایتا
دانلود
درقصۀ فراق تو ما سال های سال با ناله می دریم گریبان صبر را باران حدیث کوچکی از گریه های ماست از چشم ما بپرس حکایات ابر را... سحر هشتم ؟
هوای تو هر شب به سرهای ما باد ویاد تو رزق سحرهای ما باد خبرهای خوب و خوشی از ظهورت به زودی اهم خبرهای ما باد تومی آیی وصبح برگشتن تو چراغان تمام گذرهای ما باد دعای الهی جوانم فدایت دعای تمام پدرهای ما باد.... سحر دهم ؟
تو بیایی تو ای اصالت عشق، همه باغ ها گل افشان است بی تو حتا بهار هم اینجا، بی تعارف خود زمستان است سر در خانه ها چراغانی، دست مردم گل است و شیرینی تو از آن جاده ای که می آیی، ازدحام است و راه بندان است این یکی دود می کند اسپند، آن یکی داد می زند از شوق بر بهار محمدی صلوات، روی لب خنده ها فراوان است سحر یازدهم ؟
قرن ها رفت و تازه فهمیدیم زندگی بی امام زندان است آه موعود، آخرین منجی... وقت پایان رنج انسان است زندگی میکنم تورا هر روز آرزو میکنم تو را هرشب قسمت می دهم که برگردی به دل عمه جانتان زینب می سرایم سحر تو را ای عشق دردل من به جز امید مباد عاقبت، عمر شاعرت ای کاش جز به پای شما شهید، مباد سحر سیزدهم ؟
یک گوشه دنج و اشک و چشمانی سرخ وقت سحر و نم نم بارانی سرخ دستور بده سبز بمانم ای دوست تا ختم شود عمر به پایانی سرخ سحر چهاردهم ؟
نور او قبل از حدوث دهر بوده از قدیم نام او تفسیر بسم الله رحمان رحیم می وزد عطر رسول الله همراه نسیم این سحرها هر چه می خواهی طلب کن از کریم گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست... سحر پانزدهم ؟
ای مژده ی بزرگ...خبرها..نویدها پایان سبز دلهره ها و امید ها عید است هر ورق ورقش در تمام سال در روزگار آمدنت سررسیدها از راه می رسی و در آن روز های خوب از راه می رسند یکایک شهیدها... سحر هفدهم ؟
امشب از هر شب دلم کرده هوایت بیشتر هستم آقا سخت محتاج دعایت بیشتر باز امشب بغض داری در دعای افتتاح در دعا انگار میلرزد صدایت بیشتر می وزد از کوفه باد سرد و کم کم می شود غصه هایت بیشتر دلشوره هایت بیشتر سحر نوزدهم ؟
نوای سوز نیستان حدیث ناله ماست فراق، شکوه و داغ هزار ساله ماست ببین که هر سحری عطر دوست می پیچد ببین که عکس رخ یار در پیاله ماست و گفته اند وزیران او عجم هستند چه مژده های بزرگی که در قباله ماست... سحر بیستم ؟
هم میرسد هوای نجف بر مشام ها هم می دمد زکوفه دم انتقام ها از پشت سر زدند که تیغی ز روبرو جرات نداشت سر بکشد از نیام ها... یا منتقم سحر بیست و یکم ؟
تو می آیی و دیگر چشم گریانی نمی ماند میان سینه ها اندوه پنهانی نمی ماند بهاری می شود هر چار فصل شهر از  بویت تو می آیی و بعد از تو زمستانی نمی ماند تو می آیی تبر بر دوش و راسخ مثل ابراهیم برای بت فروشان صحن و  دکانی نمی ماند پرستو های رفته بازمیگردند همراهت چه ایام قشنگی...حرف چندانی نمی ماند... سحر بیست و دوم ؟
شاید شب دوری تو آخرشده باشد دوران غم منتظران سر شده باشد شاید که خدا خواست و اینگونه رقم خورد امسال ظهور تو مقدر شده باشد @lenzesargardan
رو کند هر که هر چه را دارد چه کسی مثل یار ما دارد لحن گرم نگار ما عطر صبح اردیبهشت را دارد چه کسی عاشق شهادت بود؟ چه کسی شوق کربلا دارد؟ سحر بیست و چهارم ؟
هم وعده های آخر دنیا مبارک است هم مژده های رحمت فردا مبارک است هم انتظار کهنه مادربزرگ ها هم انتهای قصه شبها مبارک است این زخم های کهنه دهان باز کرده اند غربت،فراق، خون دل اما مبارک است با تو ردیف و قافیه جور است، درغزل بی تو ردیف و قافیه هم نامبارک است از راه می رسی و  زره می رسد بهار فردا مبارک است تماشا مبارک است... سحر بیست و پنجم ؟
سوژه هایم تویی و شعر ثواب آلودست بیت های غزلم با تو گلاب آلودست دست دادند بهم زلف تو و باد سحر بادهای سحر امروز شراب آلودست... سحر بیست و ششم ؟
ای آمده از عالم بالا دل برده ازین خاک به یغما ای رد شده از مرز محالات از آنسوی هستی چه خبرها؟ دیشب سر زلف تو سخن بود تا صبح کشیده به درازا سحر بیست و هفتم ؟
چه باغ ها که بدون شما خراب شده چه آب ها که زدوریتان سراب شده بهار...عطر بهشت...صبح جمعه...آبادی قدم گذار دراین عرصه خراب شده دراین کشاکش سبقت برای خدمت تو خوشا به حال رفیقان انتخاب شده به مژده وقت ظهورت ز شوق میگوییم دعای مادر سادات مستجاب شده... سحر بیست و نهم ؟
نیمه ی شب از عطرت تازه کن جهانم را آخرین سحر ساقی پر کن استکانم را... ان شاالله در همین جمعه های پیش رو صبح مستی طلوع خواهد کرد. حلال کنید. یاعلی سحر سی ام ؟