eitaa logo
LIBANIRAN
3.5هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
2 فایل
کانال رسمی کامل ترین پایگاه مستقل اطلاع رسانی پیرامون مسائل لبنان 🇱🇧 در این پایگاه به موضوعات مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تاریخی از جمله تحصیل و ازدواج در لبنان پرداخته شده است. برای تماس با ادمین به سایت مراجعه فرمایید. Libaniran.com
مشاهده در ایتا
دانلود
مردم دنیا می فهمند به استخری در روستا رفته بودم. صاحب وقتی فهمید هستم طبق معمول تحویل گرفت و دو کلام هم حرف زد. می گفت: « ۳۵ سال در بودم و آنجا پر از ایرانی بود و فارسی یاد گرفته بودم. الان وضع ایران چطور است؟ امان از دست ، زمان شاه، ژاندارم منطقه بود. همه این عربها جلویش خم می شدند جرأت نداشتند به شاه کوچکترین بی احترامی کنند. اما با آن همه قدرت شاه، رخ داد و همه محاسبات آمریکا را به هم ریخت. برای همین، الان اینهمه دشمنی می کند. » طرف یک سرمایه دار لبنانی است که سر پیری، استخر و رستورانی راه انداخته در روستای خودش تا سرش گرم باشد. اما چنان زیبا تحلیل می کند که استادان زیبا کلام و مشاوران نام آشنا را عقل بدانجا قد ندهد. متاسفم از اینکه حکومت و دولت کشورم، علنا به ارزشهای پشت کرده و اعلام می دارد ما به کمک نمی کنیم چون خیلی محاصره است! روزی بی اجازه کسی در یک قطره آب نمی‌خورد و الان هر روز بنی سعود شکر اضافه می خورند و ما نشسته ایم نگاه می کنیم. یمنی ها، ای همتباران ما، ای برادران دینی، ببخشید که چشمان آبی فرانسویان استعمارگر بیشتر خریدار دارد. ببخشید که نژادپرستانی که عار آریاییان هستند، وقتی به همتباران واقعی خود می رسند، نگاه می کنند آیا رنگ پوستشان سفید است، آیا شبیه اروپایی ها هست، آیا زیبا هست، اگر نبود از شعارهایشان دست می کشند. نه توان جسمانی رزم دارم نه توان رزمی نبرد، اما صدای مطلومیت شما را به دیگران می رسانم. شرمنده قطرات خون فرزندان شما هستم، شرمنده قطرات اشک مادری که فرزندش را از دست داده. شرمنده ام که بگویند شیعه علی بود ولی شیعه علی نبود. قول بدهید وقت ظهور، ما را به خاطر این خمودی و سستی، از لشکر آخرالزمانی یاران منجی موعود نرانید. پ.ن: امیر حاتمی وزیر دفاع در سفر به سوریه عنوان داشته اند متاسفانه نمی توانیم پشتیبانی نظامی از ملت یمن داشته باشیم چون شدیداً محاصره است! بازم پی نوشت: نه ضد انقلابم، نه ضد ایران، نه کم اطلاع و بی خبر و ... (خودتون چند تا برچسب معروف رو اینجا اضافه کنید) اما آرزو دارم در حقانیت خودمان قلدر باشیم. بتوانیم زور بگوییم، که بنی سعود جمع کن برو وگرنه فردا من میام جمعت میکنم. پ.ن: صلاح مملکت خویش خسروان دانند. دوستی فرمود به دستور رهبری مسئولیت یمن به دیگری سپرده شده است. اما به نظر بنده اینکه سر هر کاری، از ترس اینکه مبادا جنگ شود، از ارزشها کوتاه بیاییم، نابود می شویم. چند روز دیگر، باید قید ماهیگیری در خلیج فارس را هم بزنیم. instagram.com/p/Bm_vOgWHnKr
زلال از پنجشنبه پیش، حجاج شروع به بازگشت نمودند. حج لبنانی ها برخلاف طولانی ها، زمان اندکی دارد. به دیدن دو جوان در دهکده رفته بودم. شراب بهشتی یعنی را در لیوان‌های کوچک زیبا ریخته بودند و برای به میهمان می دادند. همچنین آورده بودند که هم پذیرایی کردند و هم دادند. در لبنان هم حج رفتن، راحت نیست. باید اسم خود را به قسمت خاصی در سفارت عربستان بدهند و منتظر نوبت خود باشند. البته برخی افراد از سهمیه بزرگان استفاده می کنند. یعنی مثلا همانطور که قبلاً نوشتم، به حزب المستقبل چند هزار سهمیه می دهند و آنها بین دوستان و طرفداران خود تقسیم می کنند. حتی برخی سران مسیحی تعدادی حج دارند که به رفقا و همپالکی های مسلمان خود می دهند. در قانون حج ، زنان جوان بدون محرم نمی توانند به حج بروند. هر سال، لیست ثبت نامی ها را به ترتیب سن، نوبت می دهند. برای همین اول پیرها نوبتشان می شود و بسته به سهمیه آن سال کشور، و تعداد متقاضیان، ممکن است نوبت به جوانها برسد. در این میان بازار خرید ویزا هم داغ است و بین هزار و پانصد تا دو هزار دلار توسط خود سفارت به فروش می رسد. در لبنان هم مثل ایران جلوی منزل حاجی را ریسه می بندند و چراغانی می کنند و گاه پارچه نوشته ای نصب می کنند. اما عموما یک رول بلند آماده وجود دارد که روی آن نوشته حجتان قبول. هزینه کاروان حج بسته به خدمات و کیفیت هتل و غذا، از ۲۰۰۰ تا پانزده هزار است. instagram.com/p/BnPJSHBH-98t.me/libaniraneitaa.com/libaniransapp.ir/libaniranble.im/libaniran
مگه ایرانی خااار، ببخشید، برق داره؟ در لبنان برای ثبت سند نامه، باید برگه قرارداد و شروط را پر کرد و نزد شهرداری منطقه مهر و امضا و ثبت نمود. عموما خیلی ها ثبت نمی کنند و بعداً به مشکلاتی میخورند. برای ثبت، فرصت نداشتم روزها که شهرداری باز است بروم. تا به خودم می جنبیدم، عصر بود و بسته. ناچار سند را دادم به یکی از دوستانم تا ببرد ثبت کند. برگشت و گفت شهردار تا شنید یک در منطقه اش منزل اجاره کرده، تعجب کرد و گفت یک ایرانی؟! توی منطقه ما!؟ و گفته باید خودت بروی تو را ببیند. البته رفیق ما هم گفته بود مگه ایرانی چشه؟ هزار و پانصد تا ای الان توی منطقه شماست! مردم منطقه ما و منطقه، از طرفداران هستند و رابطه خوبی با ندارند. ایرانی برای آنها یعنی یا کسی که با در ارتباط است. خلاصه رفتیم گپ کوتاهی زدیم و کار را تمام کردیم. مدتی پیش رفتم تا ببینم می توان باز کرد یا نه. خب طبق معمول اول که از صحبت و لهجه نفهمید ایرانی هستم. وقتی گفت شناسنامه ات را بده، پاسپورت را دادم. مسئول باجه مرد میانسال خوش چهره ای بود با ریش های حنایی و چشمهای آبی که عین انگلیسی ها بود. چشمهایش به اندازه قابلمه گشاد شد و بلند شد از پشت شیشه حائل بین باجه اش و باجه مسئول بالاترش، آرم را نشانش داد و گفت ایرانی! کمی آرام پچ پچ کردند و در نهایت نشست و گفت امکانش نیست. اگر بخواهید باید تقاضا بفرستیم برای اداره مرکزی اگر قبول کردند می توانید حساب باز کنید. دست از پا درازتر دست بچه ام را گرفتم از بانک بیرون رفتم. @libaniran instagram.com/p/Bphw9dSndkl