~•°|📲💕|°•~
#داستانڪ_آموزندھ📜
#پـسـرجـوان💡
پسرجوانےڪه بےنمازبود از دنیا رفت، و یڪی از صمیمیترین دوستانش او را در خواب دید، به او گفت: مرا در صف مؤمنین قرار دادند؛ و با اینڪه من در دنیا به حلال وحرام و رعایتاخلاق تا حد ممڪن پایبند بودم ولی برای نماز تنبلی میڪردم و مادرم همیشه بخاطر بینمازی من ناراحت بود و از آخرتمـن مےترسید.
روزۍمادرمبخاطربےنمازۍمن اشڪ ریخت. طاقت اشڪ چشم او را نیاوردم و قول دادممنبعدنمازم رابخوانم.
وازآنروزهروقتمادرم رامےدیدم فقط برای شادی او و رضایتاشنماز مےخواندمونمازمظاهرۍبود.
بعدازمرگممرادر صف نمازگزارن وارد ڪردند، سوال ڪردممنڪه نمازخوان نبودم؟ گفتند: توهرچندنمازخوان نبودی، ولےبراۍڪسبرضایتوشادۍمادرت به نماز میایستادی، خشنودی مادر پیرت خشنودی ما بود و ما نام تو را امروزدرصفنمازگزارانواقعےثبت ڪردیم.
#اللّٰھُمعـجللولیڪالفࢪج•|📚🔍|•