eitaa logo
قرارگاه تبلیغی منتظران ظهور
282 دنبال‌کننده
547 عکس
434 ویدیو
3 فایل
❤️ منتظران ظهور❤️ قرارگاه تبلیغی فرهنگی منتظران ظهور محلی برای گزارش و اطلاع رسانی کارگروه تبلیغی منتظران ظهور ادمین کانال @M_shkh ما را دنبال کنید https://eitaa.com/lifestyleIslam
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز به فرزندان و خانواده شهید قنبری چه گذشت؟ @lifestyleIslam
💠 همیشه محبتهای ابتکاری به همسر، روح تازه‌ای به زندگی می‌دمد و باعث لذت و آرامش جدیدی می‌شود. 🔸 گاه درب ماشین یا خانه را با زبان محبت برای همسرتان باز کنید.🚗 🔸 کفش‌هایش را برایش جفت کنید.👠 🔸گاه موقع تنهایی به احترامش جلوی پایش بلند شوید. 🔸سر سفره صبر کنید و بگویید بدون تو غذا از گلویم پایین نمی‌رود.😋 🔸ناخنهای او را بگیرید. 🖐 🔸دستهایش را بعد از شستن ظرف و کار در خانه ماساژ دهید و بگویید چون خسته شدی بگذار خستگی را از دستانت بیرون کنم😇 @lifestyleIslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله: دعای پدر برای فرزندش همانند دعای پیامبر برای امتش است👨‍🦳؛ دعای مادر از موانع اجابت دعا می‌گذرد🧕 @lifestyleIslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥«بهترین فرمول برای یاری امام زمان عج» ✅خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لِأَهْلِهِ وَ أَنَا خَیْرُکُمْ لِأَهْلِی: بهترین شما، بهترینتان نسبت به خانواده‏اش است، و من بهترین شما نسبت به خانواده هستم. @lifestyleIslam
🔴 💠 آیت الله احمدی میانجی مي‌فرمودند در اطراف آذربایجان شخصی به نام شیخ محمد طاها زندگی می‌کرد. آدم فوق‌العاده‌ای بود. آیت الله محل بود خانمی هم داشت که به او محبت و خدمت می‌کرد. شیخ محمد طاها معمولاً مشغول درس و بحث و عبادت و کارهای دیگر بود. یک روز مشکلی در خانه پیش آمد. سابق معمولاً از چاه آب می‌کشیدند. خانم شیخ محمد طاها از دست آقا ناراحت شده بود و دلو و ریسمان را مخفی کرده بود. شیخ محمد طاها سحر برای نماز شب بلند شد. همیشه آفتابه پر از آب برای او آماده بود ولی آن شب می‌بیند نه از آفتابه‌ی آب خبری است نه از دلو و ریسمان. اطراف را می‌گردد و دلو ریسمان را پیدا می‌کند. دلو را در چاه مي‌اندازد و می‌بیند خیلی مشکل است. پیرمرد است و توان ندارد از چاه آب بکشد. به‌سختی دلو آب را از چاه بالا می‌کشد ولی از دستش مي‌افتد. زار زار شروع می‌کند گریه کردن. خانم دلش به حالش مي‌سوزد می‌گوید این‌که گریه ندارد من برایت آب می‌کشم. می‌گوید من برای آب گریه نمی‌کنم؛ گریه من برای این است که تو چهل سال برای من آب كشيدي و من قدر تو را نمي‌دانستم و اصلاً توجهی به این کارت نداشتم. 📙محبت به زنان و کودکان در سیره پیامبر اکرم، حجت‌الاسلام فرحزاد،‌ص ۹۲ @lifestyleIslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام در همه چیز سفت و محکم بودند، اما به خانواده که می‌رسیدند نرم بودند. بارها میشد عصای ایشان را می‌بردم و با آن بازی می‌کردم. بعد مادرم با اعتراض می‌گفت ایشان خسته‌اند. امام می‌فرمودند: «نه، بگذار بازی کند. بچه اگر بازی نکند مریض است.🤒 بچه باید شیطونی کند.» منبع: پا به پای آفتاب، ج ۱، ص ۲۳۱ @lifestyleIslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا