فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در شب مراسم می تصمیم میگیرد، آنچه دلش میخواهد انجام دهد، در یک #سنت_شکنی بزرگ پاندایش را نگه میدارد.
خب قرار شد هرچه دلش میخواهد را انجام دهد، پس وقاحت را به اوج خود رسانده و در یک #تابو_شکنی در روی مادرش میایستد و به کنسرت میرود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا مادر می که نمیداند در کجای تربیت دخترش کمکاری کرده است. به یک پاندای بزرگ تبدیل میشود، تا به می بفهماند کت تن چهکسی است.
می هم محکم بهصورت مادر میکوبد و فریاد میزند: هرکاری دلم میخواهد را انجام خواهم داد، و هیچگاه یکی مثل تو نمیشوم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثر، ادامه داستان را در جهان موازی پانداها پی میگیرد. وقتی مادر می، در دوران نوجوانیش چقدر دوست داشته کارهایی که میخواسته انجام دهد، ولی مادرش محدودش کرده.
بعد آن همه اتفاق، می تصمیم میگیرد در یک #سنت_شکنی، پاندا را نگه دارد، و همه قبول میکنند، و خلاصه زندگی خودش است و به هیچکسی ربطی ندارد، دوست دارد هرکاری دلش میخواهد انجام دهد و کسی محدودش نکند.
سکانس عذرخواهی مادر از دختر هم که نباید از قلم بیافتد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آخر هم مادر عقایدش تغییر کرده و به تفکر اباحهگری می.می اقتدا میکند. این موضوع مخصوصا در گردنبد مادر نمایان است.
نکته جالب این است، در همه این آثار، آن چیزی که ابتدا والدین بعنوان خطر معرفی میکنند، در آخر جان خودشان را نجات میدهد. در دلیر، تیروکمان؛ در چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، اژدها؛ در هتل ترانسیلوانیا، آدمیزاد؛ و در قرمز شدن، گروه موسیقی.
هدف این یادداشتها نقد مفصل یک انیمیشن نیست، بلکه جریانشناسی یک موضوع در چندین انیمیشن است. اگر مایل بودید نقد مفصل انیمیشن قرمز شدن را اینجا بخوانید و اینجا ببینید.
🌕 جوجه تیغی؛ بدترین نسخه ی سینماییِ مانیفست خواهر مریم!
فیلم در ابعاد فرمی شعاری تر و کلیشه ای تر از آن است که ضرورتی برای نقد داشته باشد، مگر اینکه بگوییم فیلم بد ساختن را یاد بگیرید تا شما دیگر اینگونه فیلم نسازید!
ضعف های روایی زیاد، بازی های به شدت ضعیف، شوخی های مبتذل و تعلیق های جنسی به علاوه مجموعه ای از خرده روایت ها که وحدت رویه داستان و انسجام آن را از بین برده اند با همراهی پرداخت ضعیف داستان و بی پاسخ گذاشتن سوالات مخاطب مدعا را اثبات میکند و لزومی برای پرداختن مُفَصّل باقی نمی گذارد. بگذریم از اینکه فیلم با دراماتیزه بودن فاصله های نجومی دارد و قهرمان بجای اثبات لزوم مدعای خود فقط شعار می دهد.
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse3
🔦 اما امان از محتوا!
فیلم در ظاهر میخواهد با تقبیح فمنیسم افراطی؛ رویکردی معقول و منطقی از فمنیسم لیبرال مدنظر خود ارائه دهد اما در عین حال بشدت حاوی المان های فمنیسم رادیکال است!
تا آنجا که فیلم بدون درنظر گرفتن تفاوت های ذاتی و فطری زن و مرد به دنبال تساوی حقوق ایشان است؛ کوته نظرانه رویکرد فمنیسم لیبرال را دنبال می کند تا زن را هرچه بیشتر به مرد شبیه کند و از خود بیگانه.
اما در یکی از سکانس ها آداب معاشرت صحیح با بانوان چنین عنوان می شود: «یه آقای محترم هیچ وقت از یه خانم سوال نمیپرسه، فقط میگه چشم!» یا در سکانسی دیگرو وقتی دوستِ «ماهی»(کاندید ریاست جمهوری) از او می پرسد چرا اصلا باید مرد ها بخواهند شما رئیس جمهور شوید، در پاسخ میگوید: «باید بِخوان!»، همینقدر رادیکال و مردستیزانه!
🔦 مثل یوسف نباشید!
شخصیت یوسف در اغلب اوقات مجموعه ای از عقاید اسلامی، اما با بیانی تند و اغراق آمیز است. یوسف معتقد است مشکل فرهنگی است، اختلاط دختران و پسران حرام است.
در یک سکانس یوسف از اینکه دختران حجاب خوبی ندارند و پسران زیر ابرو بر می دارند و اختلاط بدی با هم دارند ناراحت است و با تندی و عصبانیت از مدیر بخاطر کم کاری اش مطالبه می کند. این وسط مدیر دانشگاه با روشنفکری خاصی می گوید «خب که چی؟»!
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse3
فیلم می گوید جامعه یعنی اختلاط زن و مرد؛ بله سَلَّمنا همینطور است و یوسف اشتباه می کند که کل اختلاط را زیرسوال می برد ولی واکنش فیلم به روابط نامشروع و دوستی های امروزی مثبت و تایید کننده است. (سکانس دعوای یوسف و مدیر دانشگاه)
این سکانسها روی هم با تصویرسازی منفی و خشن از دغدغه حجاب و روابط نامشروع و همچنین بولدکردن مسئله اختلاس در مقابل این مشکلات سعی در سفیدشویی ولنگاری و هرزگی و سیاهنمایی مطالبات فرهنگی برحق دارند و هر فردی زبان اعتراض به این نابهنجاری ها بگشاید با برچسب های ابوبکر البغدادی (در فیلم بارها خواهر یوسف چنین میگوید) تحقیر می شود.
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse3
🌕 خلاصه ای از شرح فضای بازی
🔦 فضای بازی به شکلی است که نقش اول داستان یعنی خود بازیکن، از یک جای خاص که اتاق خوابش بوده یا محل زندگی و استراحت وی می باشد؛ دوربین به دست مشغول فعالیت و یا فیلمبرداری از سوژه ای می شود (به قصد ثبت خاطرات یا اجرای مهارتی خاص). شخصیت اصلی تا حدی جلوتر می رود و فیلم ضبط میکند و ناگاه با سست شدن زیر پای خود، مستقیم سقوط میکند و به اصطلاح علمی علی الظاهر به درون زمین اما در واقع به بُعدی دیگر تِلِپورت میشود و این دقیقا نقطه شروع بازی است. بازی در حال حاضر پایانبندی ندارد چراکه با بروزرسانی های مکرر مراحل دیگری نیز اضافه میشوند. مراحل بازی بیش از حد و خسته کننده است و درصد کثیری از مراحل سختی زیادی دارند و بازیکن در آن به قصد تلاش برای بقا میجنگد.
🌕 شرح مراحل بازی
🔦 مرحله complex در سری گیم های backrooms از نقطه اول (0 level) شروع میشود. و گیمر و مخاطب باید به مراحل و مراتب بالاتر برسد.
🔦 مراحل تا بینهایت هم ادامه دارند؛ اما تا ده یا بیست مرحله به صورت اتفاقی بک رومز به حالت بازی منسجم انتشار یافته است که با گرافیک بالا در کامپیوتر (pc) نیز اجرا میشود.
🔦 گروه Acync و برخی یوتیوبر ها روی این پروژه ها و ترندینگ چنین بازیهایی کار می کنند. گاها نیز بازدیدهای میلیونی بدست میآورند.
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse2
🔆 @lighthouse3
🌕 پس زمینه تحقیقاتی بازی BackRooms
🔦 تحقیقاتی در دهه های ۸۰ تا ۹۰ میلادی روی پروژه تئوری های بکرومز انجام گرفته است، که وجود حیات در دیگر ابعاد دنیا را تئوریزه میکنند. تا حدی که محققان این امر ادعا دارند که این تئوری اثبات و تبدیل به نظریه شده است(اما این نتایج بیشتر مسائل شبه علمی است).
🔦 در آن برهه از زمان طبعاً تکنولوژی به چنین حدی از قدرت نرسیده بود، بنابراین آنان از طریق مطالعات محدود مهندسی_مجازی و فناوری (با امکانات محدود) قصد داشتند بیشتر به حقایق نادیدنیِ دنیای واقعی اطراف پی ببرند و این فرضیه را آزمایش کنند که آیا میان ورای ابعاد متعارف جهان؛ ابعاد دیگری نیز وجود دارد؟
🔦 تحقیقاتی که این گروه آغاز کردهاند بیشتر بررویِ مطالعهِ مبحث "مکانی بین واقعیت و مجاز اما در ماورای این دنیا " (dimension that exists between reality and non-reality, possibly linking to multiple realities and dimensions) بوده که در مرکز تحقیقات " ACYNCE " کلید خورده است.
🔦 این افراد با دستگاه و آلات خاصی شروع به جستجوی چنین مکان و کوریدور هایی میکنند و ادعا میکنند که زمان در چنین فضایی معنی ندارد و مکان ها مدام به طور تصادفی تغییر میکنند(loop).
🔦 نظریه اتاق های پشتی و یا بکرومز از تلفیق سه جزء اصلی تشکیل میشوند:
۱.مکان های شهودی و شعوری (liminal spaces) ۲.موجودات(Entities) ۳.تفکر(theory & thoughts)
🔦 بخش تفکر و تئوری خود شامل پارادیمهای مطالعاتی زیر است: ۱.علم فیزیک(فیزیک کوانتوم) و متافیزیک ۲.تجربه شهودی۳.علم روانشناسی
💡طبق الگوی فکری اتاق های پشتی: حیات در ماورای جهانی که در آن زندگی میکنیم، وجود دارد. حتی ممکن است پشت دیوار اتاقی که در آن زندگی می کنیم جهانی دیگر نهفته باشد. این گونه نظریات بیشتر پاسخی انحرافی به فطرت غیبجوی انسان است تا بافته های شبه علمیِ مدرن غرق شود و حقیقت را نبیند.
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse2
🔆 @lighthouse3
🌕 اجزاء اصلی سهگانهِ تشکیلدهنده بازی بکرومز خود با پارادایم های سهگانه مذکور در ارتباطند:
🔦 جزء اول مکان های شهودی و شعوری است که به نظریه دنیاهای موازی و دیگر دنیاها پرداخته بوده و بدنبال آن است که با کمک متافیزیک و فیزیک کوانتوم تصورات خویش را اثبات کند. در قسمتهای مختلف بازی که بنحوی مستندگونه نیز هستند، به نظریه نسبیت و سفر در زمان اشاراتی شده و سعی شده تا بدین نحو خود را علمی جلوه دهد.
🔦 مکان های شهودی_شعوری به مکان های ماورای این دنیا گفته میشود که گویا برگرفته و زاییده دنیای ماست اما فضایی کاملا متفاوت و به اصطلاح دینی " برزخ گونه" دارند!(البته برزخ نیست و صرفا شباهت هایی دارد)
🔦 در مکان های سابلیمینال و لیمینال (sublimimal or liminal)، موجودات متنوعتر و ماوراییتر ظاهر میشوند و جستجوگرها در مراحل backrooms وارد این ابعاد میشوند. این مکان ها خود نیز شامل مراحل کودکی ، نوستالژی و خاطرات و بنوعی یاد آور اعمال ما و ترس های ماست.
🔦 شاید عده ای تصور کنند که نوعی تئوریزه و علمی کردن اصل معاد در چنین آثاری وجود دارد اما چنین نیست. بلکه تولید کنندگان این بازی ها، بخاطر نفع و سود شخصی و اشاعه تفکرات ناقص و باطل خویش از طریق تشبث به شبه علم و تحقیقات ناقص و غیرِروشمند چند دهه گذشته قصد ابراز وجود دارند تا میل و فطرت غیبخواهی را با چنین سرابهایی سیراب کنند تا خداجویی و غیبجویی در کانال هایی ادامه پیدا کند که آنان می خواهند.
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse2
🔆 @lighthouse3
🌕جمع بندی و نتیجه گیری
🔦 تصاویر و تعلیقات ترسناک و صداگذاری وحشتناک این بازی بر ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه بازیکن تاثیرات بسیار سوءی خواهد داشت و با آلوده شدن قوه خیال مکان ها و مفاهیم خاصی به صورت شرطی برای بازیکن ترسناک خواهند شد.
🔦 اما سوای آثار روانشناختی چنین بازیهایی حس کنجکاوی و تحقیق و نیاز و میل به کشف و ارتزاق روحی و فکری از غیب عالم و جهانهای نادیدنی و رسیدن به توحید به سمت سیر در افکار وهمانه تکرار در لوپ های بازی و کشف ابعاد دیگری از جهان خواهد شد؛ بطوریکه مخاطب (نوجوان) بجای انجام اعمال درست و سیر و سلوک بوسیله جسم مادی و روح الهی، در دام وهمیات این چنینی بیفتد و زمان گراهنبهایش یا صرف چنین بازی های پوچی شود و دنبال حقایق این جهانی نیز نرود چون صرفا از بکرومز یاد گرفته که چنین دنیاهایی به این شکل وجود دارند.
💡و این حقیقت در دل و عقل کمرنگ میشود که انسان صاحبی دارد و مسیر صحیح رسیدن به حقیقت کل از یگانه راه بندگی خداوند است.
💡در عین حال میشود گفت که هنر و تفکر حاصل از تمدن غرب سوایِ تحقیقات علمی و پی بردن به اپسیلونی از حقایق اطراف خود، "حقیقت کامل معنا" را درک نکرده و "معنا" را از دست داده و اساسا به سمت گیجی ، پوچی و نهایتا سردرگمی و "وهمیات" پیش میرود.
💡ریشه چنین انحرافی در تفکر غربی اساسا آنجاست که درک حقایق را تمام و کمال محدود به عقلجزء نگر و مغز کوچک مادی کرده و هیچ چیز جز تجربه و حس را برنمیتابد.
💡این اکتفا به عقلِ جزءنگرِ محدود اتصال انسان با منبع بی نهایت هستی و حقیقت را قطع کرد و در مقام مثال می گوییم سرنوشت نوزادی که بند ناف خود را از مادر خویش ببرد، چیست؟ جز تباهی و سقوط؟
💡غرب در تلاش است با پارادایم های فکری ناقص و به اصطلاح چُلاق پا در راه شناخت حقیقت و ماورا و غیب کند! راهی که حتی برخی عرفا فلسفه صحیح را هم در رسیدن به کُنه آن ناتوان میدانند چه رسد به اینکه بشود با تجربه و تکنولوژی و دم و دستگاه بازی به کنه این حقایق رسید!
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse2
🔆 @lighthouse3
🌕 تصاويری از فضای بازی
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse2
🔆 @lighthouse3
🌕 نقد فیلم قطار یخشکن(2013 snow piercer)؛ مبارزه با سرمایهداری، رادیکال و اخلاقمدار.
💡 نگاهی به فرم
🔦 بعد از فیلم قطار یخ شکن ژانر جدیدی از فضای آخرالزمانی با نگاه انتقادی به سرمایهداری ایجاد شد که فیلمهایی مثل پلتفرم دنبالهروی این اثر بودند. فیلمنامه نقاط قوت خوبی دارد؛ پرداخت شخصیت ها و همچنین ریتم و ضربآهنگ خوب فیلم همراه با غافلگیرانه هایی که کارگردان دارد باعث می شود از فیلم خسته نشوید. رنگ پردازی سیاه و قهوه ای سوخته و زرد چرک همراه با تصویر برداری لرزانِ مختص قطار حس ناامنی و خفقان را تداعی میکنند.
🔦 کارگردان گاها به زیبایی از تکنیک تغییر فوکوس دوربین برای انتقال مفاهیم استفاده میکند. صحنه نبرد در قطار با فیلمبرداری خوب خود نقطه قوت اثر است. ساختار دراماتیک فیلم باعث شده اثر شعارزده نباشد و دیالوگ های استعاری دقیقا وجه روایی و معنایی را با هم حفظ کنند.
#نقد_فیلم
📌 لایتهَاوس || نقد فیلم و سریال
🔆 @lighthouse2