#معجزهعجیبِامامحسینبرایخانمدکتر
💢 تو فرودگاه در حال سر و سامان دادن به زائرین بودم، در همان اثـنا پروازهای دبی و ترکیه درحال مسافرگیری بودند.تفاوت پروازهای اونها با #کربلا قابل مقایسه نبود. درهمین حین آقا و خانومی با دختر جوانی که وضع مناسبی نداشتن، به سمتم اومدن و گفتن: کاروان اعزام به کربلا همینجاست؟ گفتم:بله، چطور؟ گفتند: ما هم زائر کربلا هستیم.کمی جا خوردم ولی چون زائربودن چیزی نگفتم. برحسب وظیفه تا نجف غیر مستقیم امربه معروف کردم،اما دختر با بی اعتنایی فهموند حرفام اثری نداره. تا اینکه واردکربلا شدیم صبح روز بعد تو لابی هتل این دختر اومد و درخواست عجیبی کردو....😱😭
http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1
#چهاتفاقیبرایاینخانمدکترافتاد😭👆
❌❌کپی حرام❌❌
enc_16585559454162878751592.mp3
1.64M
بغلم کن حسین
علیرضا دهقانی و مهدی حاجی
#استودیویی
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#کربلا
•┈┈••✾••┈┈•
@azizamhosen
👌 طبقه بالای حرم امام حسین (ع) رو باز کردند برای بچههایی که موقع امتحاناتشونه بیان درس بخونن!
❤️چه لذتی داره درس خوندن اینجا...😊
#اللهم_ارزقنا_کربلا😭🤲
#امام_حسین #امام_زمان #کربلا
🥀کانال کربلا🥀
🍃💔 @karbbala_ir 💔🍃
ایام اربعین چقدر اونجا استراحت کردیم😍
هدایت شده از امام زمان عج(بانک مداحی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به رقیه میگم از جا موندن
آخه جا موندن و درکش کرده
#محرم
#کربلا
بانــــک مداحی و سخنرانی👇
https://eitaa.com/joinchat/2309226788C3a3cea2140
naalband-esfehani.mp3
13.07M
آیت الله العظمی وحید خراسانی نقل می کنند:
نعلبندی در #اصفهان زندگی میکرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به #کربلا؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از #یزد #رفیق راه شد.
رفیق بین راه #مریض شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب #سیدالشهدا را بدهم؟
ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش.
#وصیت کرد #مرکب من و همهی اموالی که با من است مال تو، جنازهی مرا به کربلا برسان.
#مرد یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر #زمین، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، #اشک جاری شد. رو به قبر سیدالشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر #جنازه را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم.
در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه #آب زلال جوشید، خود اینها جنازهی این یزدی را #غسل دادند، #کفن کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه #نماز خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در #وادی_ایمن کربلا #دفن کن.
جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز #قافله رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حرفها را چرا میزنی؟ لب فرو بست.
شبی با اهل و عیالش در #خانه نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: #ولی_عصر #صاحب_الزمان تو را میخواهد....
https://eitaa.com/linkbank_ttej