eitaa logo
مطالب ادبی و طنز سياسی
294 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
صدایت نیست تصویرت را ندارم اما خیالت درون شعرهایم موج می زند تماشایت درون چشم هایم مشغول حکمرانی است و من بنده بی چون و چرای عشقی هستم که قلبم را به تپش وا می دارد تا بیش از پیش دوستت بدارم
مرا از خودت سرشار کن مرا از مهرت لبریز نما مرا با بودنت سرشار کن از عشق جام لبانم را از شراب بوسه هایت سرشار ساز و بگذار غرق در اقیانوس آغوشت به فراموشی بسپارم دلتنگی هایی را که در نبودت بدان دچارم
تو را آری تو را با قلبم دوست دارم مهرت چونان خون در رگ هایم جاریست حرم نگاهت قبله گاه حاجاتم است و کعبه چشمانت زیارتگاه دیدگانم دل سپرده ام به تو دل بسته ام به خواستنت بی حضورت به بغض دچارم دور از تماشایت بیمارم این حال خوشایند نامش عشق است
تماشای چشم های دلربای تو تماشای بهار سبز است درون قاب زیبای طبیعت کافیست با شهد لبخند درون آسمان خیالم تصویر شود نگاهت صبح متولد می شود درون اینه اقبالم صبحی که هر ثانیه اش‌ با دوست داشتنت عجین است روزی از جنس عشق در خاطرم رقم می خورد و من دست در دست تو به پیشواز زیباترین صبح جهان می روم
طلوع تو آغاز خورشید عشق است بر دقایقی که نور را نچشیده اند کافیست نگاهم کنی صبحی از جنس تمام احساسم را در بر می گیرد و یک روز ناب در آرزوهایم می گردد
زیبا.. تو شبیه دریا به هنگام غروبی بوی امنیت می دهد پر است از طعم آرامش و من عاشق انم... از میوه سرخ پیاله ای نوش نمایم تا شاید خاطرم مست شود و دلتنگی نبودنت از خاطرم رخت بربندد زیبا... تو شبیه خورشیدی به هنگام سحر چشم هایت پر از اعجاز است و درون نگاهت زندگی موج می زند من عاشق با تو بودنم... دلم در خیابان نگاهت را می خواهد دوست دادم همسفر لحظه های تنهاییم شوی دلم می خواهد باشم و و خیابانی که هیچ وقت به پایان نرسد تو را ... آری تو را به رسم در آغوش بفشارم همانند وامق دست در دستت بگذارم و چونان با لبخند بگویم دوستت دارم....
بمان تا نور پنهان در عمق نگاهت روشنایی بخشد به دقایقی که به نداشتنت دچارم بمان تا شوم لبریز شوم از شعر بمان تا از شوق تماشای تو یک ریز ببارم من که دور از تماشای تو بیمارم بمان و یادت باشد تو تنها که برای زیستن دارم ...
تو را کم دارم و شاید برای همین است آسمان هایم‌ ،، ابریست آخر به دوست داشتنت دچارم ،، و دلم لمس خورشید نگاهت را می خواهد ...!! 🤍🤍
مرداد داغ ترین فصل سال است فصل عشق های اتشین فصل دخترانی با موهای ابریشمین فصل خورشید داغ و میوه های نوبرانه و اب دار فصل ادم هایی صاف و یک رنگ با قلب هایی فراخ و سینه هایی مالامال از عشق مرداد فصل گشایش عشق است در سینه هایی که با دوست داشتن بیگانه اند مرداد را دوست دارم چرا که ادم هایش پر از رنگ های تازه و ادا و اطوارهای جدیدند...! ❤️
تو را نمی دانم اما من چونان طفلی خرد که به مادر دل می سپارد چونان آفتاب که تشنه تماشای خورشید است به تو به دوست داشتنت دل باخته ام شبیه بهار به رنگ سبز در آورده ای سرزمین احساسم را و با نسیم معطر گیسوان رنگ رنگت بهشت را پیش رویم تداعی کرده ای تووووو شاه ماهی دریای خیال منی چشمانت طعنه به ماه می زنند و قامتت بلندای سرو را زیر سوال می برد چهار فصل را در خود پنهان داری نگاهت بهار است و گرمای آغوشت مطبوع چونان مرداد دلچسب رنگ گیسوانت چونان پاییز رنگارنگ است اما رنگ سپید گونه هایت زیبا چونان برف زمستان قشنگ تووووو همان حال خوشایندی که روی لبم بذر لبخند کاشته ای تووووو با امدنت مرا به عاشقی واداشته ای و خوشبختی چیزی جز این نیست این که تو را دارم و به غایت جان دوستت دارم
شبیه نفس می مانی وابسته ام به تو محتاجم به استشمام عطر آغوشت حیاتم وابسته است به خواستنت به داشتنت به تماشاکردنت بغل بگشا به رویم آن هم عاشقانه و غرقم کن در دریای بیکران آغوشت تا مرهم حضورت قلبم را از غم بتکاند و عشقت تا همیشه درون آسمان قلبم بدرخشد و باقی بماند
درگیرت شده ام می دانی یعنی چه؟؟ یعنی در تمام تار و پودم خانه کرده ای یعنی درون قلبم منزل گزیده ای خدای احساسم گشته ای خلوت آغوشم را تصاحب کرده ای یعنی جانم شده ای و بی تو نیمه جانم یعنی من بی نه نه نمی توانم