eitaa logo
[اܩـاܩ زَܩــانـےـہا عـجـღ]
1.1هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
96 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج:) آقا جان! اگࢪ دیدم‌ونشناختم سلامٌ علیڪم(: کپی: با ذکر یک صلوات برای سلامتی امام زمان(عج) 🕊️
مشاهده در ایتا
دانلود
جواد:الهی قربون اشکات برم حیف نیست این اشکها برای کسی ریخته بشه که اصلا نسبتی با آقا نداره؟ حاج حیدر گفت اون وصیتی که دارن به همه مردم نشون میدن و بهش استناد میکنن فقط گزارش یک وصیت هست یعنی فقط یک روایت هست درحالی که وصیت معنای دیگه ای داره کلی هم روایت داریم در توضیح وصیت اما اینها صرفا الکی به تو فقط یک روایت نشون میدن....تازه میدونی همین روایت رو خود شیخ طوسی هم مضمونش رو نقد کرده و رد کرده ؟؟....در ضمن یمانی اصلا معصوم نیست تمام روایاتی که میگی براش جواب دارن...تو چرا نمیخوای حرف گوش بدی؟ چرا خودت رو زدی به خواب؟! _من خوابم یا شما؟؟ شمایی که چند ساله فقط دروغ دارن بهتون میگن ..شیخ طوسی اگه میخواست ردش کنه نمیاوردش که این همه مردم به شک بیافتن جواد: خب شیخ طوسی دلیل داشته که روایت کرده حاج حیدر به من کتاب شیخ طوسی رو نشون دادن ، ایشون اصلا این کتاب رو نوشته که جواب فرقه واقفیه که هفت امامی هستن رو بده و بگه از نظر شیعه و سنی امام ها بعد از پیامبر(ص) تنها و تنها ۱۲ نفر هستند نه ۷ امام...این روایت هم جز روایت های سنی هست که شیخ اورده صرفا برای استدلال به اون فقره که میگه بعد از پیامبر(ص) ۱۲ امام داریم و بس...این رو تا حالا بهت گفتن؟ یا صرفا بهت روایت رو گفتن؟؟ مریم عزیزم قربونت برم اینقدر روایتها رو بریده در اختیارت گذاشتن که حتی نمیخوای حرف راست رو قبول کنی بیا بریم پیش حاج حیدر،،خودت که حاج حیدرو میشناسی نزار زندگیمون از هم بپاشه ، مریم من تو رو دوست دارم.. .نمیخوام زندگی که هنوز باهم شروع نکردیم به خاطر یه اشتباه تموم شه. نزار زندگیمون از هم بپاشه. _من پیش حاج حیدر نمیام اونم می خواد حرفای تورو به من بزنه ، قبلا همتون رو خیلی قبول داشتم اما الان با این اوصاف هیچ کس رو تو نزدیکانم قبول ندارم .. حرفای تکراری تکراری تکراری خسته کنندست برام.. حرفامم همونایی که گفتم اگه واقعا دوستم داری باید دعوت یمانی موعود ع رو قبول کنی وگرنه من نمیتونم با آدمی که ناصبی هست زیر یک سقف برم بسه جواد نگه دار همینجا می خوام پیاده شم.. جواد: آروم باش میرسونمت _لازم نکرده خودم میرم ،گفتم نگه دار بعد از توقف ماشین پیاده شدم و مسیرمو تغییر دادم حالم خراب بود از حرفهایی که به جواد زده بودم ،از حرفهایی که شنیدم چه طور تونستم اینقدر راحت اسم جدایی رو بیارم ؟ ساعتها تو خیابون قدم زدم و به عشقی که بینمون بود فکر میکردم گوشیمو برداشتم و با فدایی احمد تماس گرفتم بعد از چند بوق جواب داد، اتفاقهایی که افتاده بود رو براش تعریف کردم از خستگی هام گفتم... از تنهایی هام گفتم... گفتم که به کمک نیاز دارم پیشنهادی داد که انگار دنیا بر سرم آوار شده بود ..‌.. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⭕️تمام شبهات مطرح شده در این پارت از داستان صرفا شبهه می باشد و پاسخ علمی دارد که در ادامه داستان روشن میشود. 🔰"مجموعه‌المنقذالعالمے،نجات‌بخش‌جهانے"
اینقدر حالم بد بود که نفهمیدم چه طوری خودم رو به خونه رسوندم .وقتی رسیدم خونه مامان روی مبل نشسته بود وگریه میکرد معصومه هم داشت آرومش میکرد داشتم به سمت اتاقم میرفتم که معصومه گفت: تو دین جدید شما ،سلام یادتون ندادن؟ حوصله بحث با معصومه رو نداشتم بدون اینکه پاسخش رو بدم وارد اتاقم شدم کلافه روی تخت نشستم و به حرفی که فدایی احمد گفته بود فکر میکردم معصومه وارد اتاق شد _بهت یاد ندادن بدون اجازه وارد اتاق کسی نشی؟ معصومه: تو چِت شده؟ چرا مثل دیونه ها رفتار میکنی ؟ میدونی با کارهای احمقانه ات چه بلایی سر مامان آوردی؟ اصلا حال روزشو میبینی ؟ _ اولا درست صحبت کن ،دوما من کارِ اشتباهی نکردم که بخوام برای تک تکتون توضیح بدم الانم برو بیرون حالم خوب نیست معصومه:تو خجالت نمیکشی ؟ مامان از دست کارهای تو مریض شده ، شب و روزش شده تو و آینده ای که معلوم نیست چی در انتظارته . _مگه من میگم نگرانم باشین ،چرا تنهام نمیزارین؟خسته ام کردین با این حرفهای تکراری معصومه: تو حتی زندگی خودت هم برات اهمیت نداره؟ به فکر جواد نیستی؟ _زندگی من دسته خودمه ،با جوادم دیگه کاری ندارم فردا هم میرم.... (عصبانی شدم و فریاد کشیدم)معصومه برو بیرون که تحمل دیدن هیچ کدومتونو ندارم معصومه سرشو به نشونه تاسف تکون داد و از اتاق خارج شد. با رفتنش بغضم شکست ..چادرمو جلوی دهانم گذاشتم تا کسی صدای گریه هامو نشنوه. بعد از اینکه کمی حالم بهتر شد گوشیمو برداشتم و به فدایی احمد پیام دادم ازش خواستم که پیشنهاد دیگه ای بهم بده چون واقعا توان همچین کاری رو نداشتم فکر میکردم با تهدید میتونستم جواد و به سمت خودم بکشونم ولی نمیدونستم که باید تهدیدمو عملی کنم فدای احمد هم گفت :تو چه بخوای چه نخوای نمیتونی با کسی که ناصبی هست زندگی کنی ،حالا اینکارو انجام بده شاید با دیدن احضاریه ای که براش فرستاده میشه نظرش تغییر کنه _خیلی سخته ،فراموش کردن کسی که عاشقانه دوستت داره و دوستش داری ..من بدون جواد نمیتونم زندگی کنم یه کاری کنید جواد هم این دعوت و قبول کنه ،برید پی ویش و باهاش صحبت کنید قانعش کنید که تا الان اشتباه زندگی کرده فدایی احمد: باشه آیدیش رو بفرست شب میرم باهاش صحبت میکنم ،اگه قانع نشد برو حتما تقاضا بده. _باشه آیدی جواد رو براش ارسال کردم امیدوار بودم لااقل جواد با حرفهای فدایی احمد کمی قانع بشه نزدیکهای افطار به آشپز خونه رفتمو مقداری غذا برداشتم و به اتاق برگشتم خیلی وقت بود که با خانواده غذا نمیخوردم نمیتونستم همسفره کسانی باشم که از نظر احمد الحسن ناصبی و نجس هستن ..اوایل با مامان همیشه سر این موضوع بحث میکردم ولی کم کم خسته شده بود از بحث کردن و چیزی نمیگفت مشغول افطار کردن بودم که صدای زنگ موبایلم رو شنیدم ،نگاه کردم فدایی احمد بود .لحن صداش سرشار از عصبانیت بود _اتفاقی افتاده؟ فدایی احمد : با نامزدت صحبت کردم ،فکر نمیکردم اینقدر جاهل باشه ..کلی براش سند و روایات ارسال کردم همه رو تکذیب کرد . عزیزم کسی خوابه رو میشه بیدارش کرد ولی کسی که خودشو به خواب بزنه رو نه .. تو هم نمیتونی با کسی که اینطوری به حجت خدا توهین میکنه زندگی کنی .. خداوند ان شاءالله هدایتش کنه _یعنی هیچ راهی نیست که من همچین کاری رو نکنم؟ نمیشه دوباره باهاش صحبت کنین ؟ فدایی احمد: چرا یه راهی هست ولی الان بهت نمیگم اول برو تقاضاتو بده اگه باز هم قبول نکرد بهت میگم چیکار کنی. آهی کشیدم و گفتم باشه نميدونستم چرا هرچیزی داره بهم ميگه چشم بسته قبول ميكنم انگار که فقط می تونستم حرف فدایی احمد رو قبول کنم حتي وقت هايی كه ميخواستم به حرف ها و جواب های جواد كه از حاج حيدر شنيده بود فكر كنم كل وجودم رو ترس ور ميداشت...حتی با شنیدن اسم حاج حيدر هم حالم بدمیشد و احساس تنفر داشتم حتی دوست نداشتم برم پيشش و حرفهاشو بشنوم اینقدر خوابهای آشفته ای دیده بودم که نمیدونم چطور شب رو به صبح رسوندم 🔰"مجموعه‌المنقذالعالمے،نجات‌بخش‌جهانے"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏵 آيا ماليدن كرم به دست و صورت، مانع وضو مى‏شود؟ 🔻 همه مراجع: اگر به حدى باشد كه مانع رسيدن آب به پوست نباشد، اشكال ندارد. 🔻 تبصره. تشخيص اين امر به عهده عرف است. 📚 پرسش و پاسخ دانشجویی؛ دفتر سی ام؛ پرسش ۶۸. 🕊@lmamaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫برای امام زمانم چه کنم؟💫 با گریه را نزدیک کن تو دیگه چرا؟ مگه مهدی چندتا مثله شمارو داره؟ @lmamaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
️صورتش سه تیغه بود و موهاش بلند! راننده تاکسی بود از این لاتای قدیمی... بهش گفتم ببخشید مخاطب این جمله کیه؟ با لحن لاتی گفت: «هر کی یه عشقی داره،یکی کفتربازی یکی چاقوکشی...مام عشقمون اربابمونه،اینو نوشتم که اگر یه شبی یا نصفه شبی سوار ماشین ما شد و ما نشناختیم حمل بر بی ادبی نشه»❤️ السلام علیک یا اباصالح المهدی😔 ┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁┄ @lmamaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ طلب حاجت بعد از نماز 🌹قال الصادق - عليه السلام -🌹 ان الله - عزوجل - فرض عليكم الصلوات في احب الاوقات اليه فاسئلوا الله حوائجكم عقيب فرائضكم 🌺به درستي كه خداوند نمازهاي واجب را در محبوبترين اوقات واجب كرد ، پس حاجات خود را بعد از نمازهايتان بخواهيد .🌹 📖 (بحارالانوار ، ج 85 ص 324) @lmamaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چه می‌شود که ما علاقه مند به دنیا می‌شویم و به آخرت توجه نمی‌کنیم؟! 🎙 @lmamaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 هشتم ربیع الاول سالروز آغاز ولایت و امامت و زعامت آخرین سحاب رحمت و یگانه ذریه ذخیره دودمان آل طاها،حضرت مهـدی مـوعـود (عج) بر منتظران و چشم انتظــاران ظهــورش تبریک و تهنیت باد. @lmamaj