eitaa logo
🎒 مجله کوله پشتی🇮🇷 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
5 فایل
سلام. با آرزوی سلامتی، آرامش و شادي تلاش من این است که لحظات خوبی بدون #گناه را داشته باشید. @jahad4541 شرایط تبلیغ 👇 @sodedotarafe
مشاهده در ایتا
دانلود
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ... 🔰 پیامبر اکرم(ص): ان ابواب السماء تفتح فى اول لیلة من شهر رمضان و لا تغلق الى اخر لیلة منه 💠 درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد. 📚 بحار الانوار، ج ۹۳، ص ۳۴۴ 🌙 فرارسیدن ماه مبارک رمضان، ماه مهمانی و بندگی خدا، مبارک باد. @lml0000
‼️ اول من میپرسم ‼️ 👳🏻امام جماعت مسجدی در ونک (یکی از محله‌های تهران) از قبل انقلاب تعریف میکرد: 👱‍♀روزی خانمی نیمه برهنه و بی حجاب و آرایش کرده با دست و سینه باز نزد من آمد و مسأله ای درمورد ارث پرسید! 🗣گفتم خانم من هم می‌خواهم از شما مساله‌ای بپرسم؛ اگر جواب دادید من هم جوابتان را می‌دهم! 😳با تعجب پرسید: شما از من؟ 🔸گفتم: بله... 🔹گفت: بفرمایید! 💁🏻‍♂گفتم: شخصی در محلی مشغول خوردن غذاست؛ غذا هم بسیار خوشبو و مطبوع است! 😔از قضا گرسنه‌ای از کنار او می‌گذرد. از دیدن غذا و شنیدن بوی خوش آن پایش از حرکت می‌ایستد! جلوی او می‌نشیند تا شاید تعارفش کند ولی مرد هیچ اعتنایی نمی‌کند! 👨شخص گرسنه تقاضای یک لقمه می‌کند اما او می‌گوید: غذا مال خودم است و نمی‌دهم! هر چه او التماس می‌کند، این به خوردن ادامه می‌دهد! خانم؛ این چگونه آدمی است؟؟ 😠گفت: این شخص خیلی است! از شمر بدتر است! 💁🏻‍♂گفتم: گرسنه دو جور است: یکی ، یکی ! 🙋🏻‍♂ یک جوان گرسنه، وقتی یک خانم و زیبا را می بیند که همه نوع عطرها و آرایش های مطبوع و دلکِش را دارد! هرچه با او راه می‌رود تا شاید خانم یک توجهی به او کند و مقداری روی خوش نشان بدهد، آن خانم اعتنا نمی‌کند! 🙋🏻‍♂جوان اظهار علاقه می‌کند ولی زن محل نمی‌گذارد! بعد از هزاربار خواهش و تمنا، زن می‌گوید: من هرزه نیستم و حاضر نخواهم بود با تو صحبت کنم!😔 جوان با تمام وجود التماس می‌کند ولی زن ذره‌ای توجه نمی کند! ☝️به نظر شما این زن چگونه آدمی است؟؟ 🙆🏻آن خانم کمی که فکر کرد، بلند شد و رفت! 👮فردا درب منزل صدا کرد! رفتم در را باز کردم؛ دیدم سرهنگی ایستاده و اجازه ورود می‌خواهد؛ وقتی وارد اتاق شد گفت: من شوهر همان خانم دیروزی هستم! 🙎🏼‍♂وقتی که با او ازدواج کردم خواهش کردم باحجاب باشد اما هرچه خواهش و تهدید کردم زیر بار نرفت! 🌸دیروز ناگهان آمد و از من چادر خواست! نمی‌دانم شما دیروز به او چه گفتید!! ماجرا را برایش تعریف کردم؛ 🌼او هم بسیار تشکر کرد و رفت... 📚منبع: کتاب حیا و خودآرایی و نقش آنها در سلامت روان زن @lml0000
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠 شروع یک روز نورانی با ذکر سلام وعرض ادب به ائمه وصاحبان روز یکشنبه💫 السّلام علیکَ یا (ع) السّلام علیکِ یا (س)
🌱🍃🌱🍃 دعای روز اول ماه مبارک رمضان «اللهمَ اجْعلْ صِیامی فیه صِیام الصّائِمینَ و قیامی فیهِ قیامَ القائِمینَ و نَبّهْنی فیهِ عن نَومَةِ الغافِلینَ و هَبْ لی جُرمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ واعْفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجْرمینَ». «خدایا روزه مرا در این روز مانند روزه روزه‌داران حقیقی قرار داده و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعی مقرر فرما و مرا از خواب غافلان هوشیار ساز و هم در این روز جرم و گناهم را ببخش ای خدای عالمیان و از زشتی‌هایم عفو فرما ای عفو کننده از گناهکاران» @lml0000
4_5947249804705793178.mp3
4.13M
(تندخوانی) جزء اول قرآن کریم 🎙 استاد معتز آقایی ⏱ 33دقیقه 🌸 🍃 @lml0000
اعمال‌ روز اول‌ ماه‌ مبارک رمضـان☺️ @lml0000
🌙 🌙 🌙 🌙 🌙 🌺رمضان ماهى است كه 🌸ابتدايش رحمت و 🌺ميانه ‏اش مغفرت و 🌸پايانش 🌺اجابت است 🌸بهار قرآن مبارک باد 🌸آغاز یک ماه بندگی 🌺یک ماه دلدادگی 🌸یک ماه نور و روشنایی 🌺یک ماه صفا و برڪت 🌸بـر همگان مـبارک بـاد @lml0000
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤ 💠شروع یک روز نورانی با ذکر و عرض سلام و ارادت به پیشوایان منتسب به روز دوشنبه🌟 ✅ السلام علیکما یا شباب اهل الجنة السّلام علیکَ یا (ع) السّلام علیکَ یا (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‌دعاى‌روزدوم‌ماه‌مبارك‌رمضان 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌸اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الى مَرْضاتِكَ 🌸وجَنّبْنی فیهِ من سَخَطِك 🌸ونَقماتِكَ ووفّقْنی فیهِ لقراءةِ آیاتِكَ 🌸 برحْمَتِكَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین. 🌸خدایا نزدیك كن 🌸مرا در این ماه به سوى خوشنودیت 🌸وبركنارم دار در آن از 🌸خشم وانتقامت وتوفیق ده مرا 🌸در آن براى خواندن آیات قرآن 🌸به رحمت خودت اى مهربانترین مهربانان @lml0000
🦋 ‌ یک‌عمل‌خوب‌ ازیک‌نیت‌خوب‌سرچشمه میگیره! نیت‌های خوب میتونن تمام قفل‌های‌زندگی رو باز کنن @lml0000
🦋 ‌•.•• +•خودت را که به خدا سپردی دیگر نگران هیچ طوفانی نباش...🌪👌🏼!' کشتی نوح را یک غیرحرفه ای ساخت... و کشتی تایتانیک را یک حرفه ای ....!!... @lml0000
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خسارت به نمایشگاه ماشین و ماشین ها در هند. فقط اونی که جفت گوشاشو گرفت😂 من که اصلا دلم نمیخواد جای اون باشم 😰😰 🎒 مجله کوله پشتی 🎒 @lml0000
اگه دیدید پسری در جمع خانواده : آخر تماس تلفنیش میخنده و اصرار داره قطع کنه و فقط از کلماتی چون : شما لطف دارید ...... منم همینطور..... همچنین...... استفاده میکنه فکر نکنید با کلاسه نه.......!!! داره از رفقا فحش میخوره نمیتونه جبران کنه 😂😂 به جان خودم عین واقعیته😂😂😂 🎒 مجله کوله پشتی 🎒 @lml0000
Joze02.mp3
4.22M
جزء دوم (تندخوانی)جزء دوم 🎙 معتز آقایی ⏱٣٣دقیقه @lml0000
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا جاپارکی خواهم یافت یا جاپارکی خواهم ساخت😳😳😳 😂👌😂👌 🎒 مجله کوله پشتی 🎒 @lml0000
. 🔴سجده شکر چیست و طرز بجا آوردن آن چگونه است⁉️ ❣امام زمان ارواحنافداه می فرمایند: «سجده شکر از واجب ترین و الزامی ترین مستحبات الهی است»‌ بهترین اوقات برای بجا آوردن سجده شکر بعد از نمازهای پنجگانه است. ⭕️حضرت آیت الله کشمیری استاد اخلاق و عرفان بعد از نماز سر را به سجده می‌گذاشتند و می‌گفتند: «الحمدلله» ،سپس گونه ی راست را بر مُهر می‌گذاشتند و سه مرتبه می گفتند: «شکرا للّه» و سپس گونه ی چپ را بر مُهر می گذاشتند و سه مرتبه می گفتند: «استغفرالله» 🔻از وی سؤال شد این چه سجده ای است⁉️ پاسخ دادند:«حضرت ابراهیم به یاری این سجده خلیل اللّه شد.» 📚روح و ریحان ص۱۷۰ 🌸 🍃 @lml0000
"مـــ🌙ـــاهِ‌عسل☺️ ماه رمضان، قطعه‌ای از بهشت است که خدا، وسط این جهنمی که برای خودمان ساخته‌ایم واردش می‌کند. و به ما فرصت می‌دهد خودمان را بهـــشـت کنیم. @lml0000
! 🌷عده‌ای از رزمندگان كربلای ۴ مظلومانه مجروح، شهيد و اسير شدند. بر حسب تكليفی كه داشتند، وارد عمليات شدند. من آيه «اطيعوالله و اطيعو الرسول و اولی الامر منكم» را به عينه مشاهده كردم. بچه‌ها به آيه عمل كردند. همه چيز در آنجا اطاعت از فرمانده و ولايت‌پذيری نيروها بود. ما وارد نهر خين شديم، نهر با عراقی‌ها ۲۵ متر فاصله داشت. عراقی‌ها در نهر، مين كار گذاشته بودند، بچه‌ها‌ی تخريب مين‌ها را پاك‌سازی كردند و فرمانده از من خواست در جلو حركت كنم. 🌷من اطاعت كردن را از رزمنده‌های ايرانی ياد گرفته بودم. ديگر به اين فكر نمی‌كردم كشته می‌شوم يا مجروح يا اسير، رفتم برای شهادت. به پشت حركت كردم. تنها بودم. يكی از سنگر‌های عراقی تير‌اندازی می‌كرد و برای خاموش كردنش شروع به تيراندازی كردم. خدا را شكر عراقی را به هلاكت رساندم. ناگهان يكی ديگر از آنها تيراندازی كرد كه از ناحيه صورت مجروح و به عقب پرت شدم. ابتدا فكر می‌كردم تير به سرم خورده و به زودی شهيد می‌شوم. شهادتين را گفتم و شروع به خواندن ذكر كردم.... 🌷بچه‌ها فكر كردند كه شهيد شده‌ام. در همين هنگام بود كه يك تير به كتف و تيری ديگر به پايم خورد. تا صبح بيهوش آنجا افتاده بودم. بچه‌ها هم رفته بودند. صبح كه عراقی‌ها آمدند به ناچار به خاطر جراحت اسير شدم. عراقی‌ها كه اسير بچه‌های ما می‌شدند شروع می‌كردند به التماس كردن، ولی ما اسارتمان نيز قهرمانانه بود. رزمندگانی كه در عمليات كربلای ۴ اسير شدند، اكثراً مجروح بودند. عراقی‌ای كه من را اسير گرفته بود، به خاطره سن كم و چهره ظاهری‌ام، فكر می‌كرد ژاپنی هستم. خيلي تعجب كرده بودند. 🌷به فرماند‌هانشان بی‌سيم زدند كه ما يك ژاپنی را اسير گرفته‌ايم. من را به عقب بردند، آنقدر حالم بد بود كه می‌خواستند تير خلاص بزنند اما اين كار را نكردند. خيلی مسرور بودند و هلهله می‌كردند كه ما اسير ژاپنی در نيروهای ايرانی دستگير كرده‌ايم. آنها بارها مرا مورد شكنجه قرار دادند كه از من اعتراف بگيرند كه ژاپنی هستم. در مدت چهار سال اسارت، عراقی‌ها متوجه نشدند كه من افغانی هستم بچه‌هايی هم كه می‌دانستند لو ندادند. اگر می‌فهميدند خدا می‌دانست چه بر سرم می‌آمد. 🌷شكنجه‌هايشان خيلي وحشتناك بود. همه آنها را به خاطر خدا تحمل كرديم. كنار من شهيد محمدرضا شفيعی بود. او انسان وارسته‌ای بود. به من می‌گفت من فرار می‌كنم. عراق‌ها لياقت ندارند كه ما دست اينها اسير باشيم. عكس صدام كه در اتاق بود پايين آورد و شكست. با بعثی‌ها بحث می‌كرد. بعثی‌ها می‌خواستند كه ما به رهبر توهين كنيم. شفيعی اصلاً اين كار را نمی‌كرد. يك‌بار به من گفت كه تو بر می‌گردی و من شهيد می‌شوم، تو به خانواده‌ام بگو كه من چطور شهيد شدم. با خودم گفتم خدايا او كجا و ما كجا... اينها همه معجزات سربازان خمينی (ره) بود. 🌷بعد از شكنجه‌های زياد محمدرضا شهيد شد و بعد از ۱۶ سال پيكر مطهرش به رغم تلاش رژيم بعث برای از بين بردن او، سالم به آغوش گرم خانواده‌اش بازگشت. اين حقانيت نظام جمهوری اسلامی و رشادت بچه‌های خمينی را می‌رساند و از معجزات انقلاب اسلامی ايران است. بچه‌ها در دوران اسارت همه سختی‌ها و مشكلات را با افتخار تحمل كردند و خم به ابرو نياوردند. عراقی‌ها بار‌ها خودشان اعتراف می‌كردند كه شما اسير ما نيستيد، بلكه ما اسير شماييم. آنها در مقابل توان و ايمان بچه‌های ما كم آورده بودند. زمانَ كه اسارتمان بعد از چهار سال تمام شد و قرار شد به كشور باز گرديم، گريه‌ام گرفت گفتم خدايا سفره اسارت نيز جمع شد. راوی: آزاده جانباز محسن ميرزائی از رزمندگان قهرمان افغانستانی @lml0000
کوتاه 📚🖌📖 موضوع : اجتماعی، طنز انتخابات! روزی یک سیاستمدار معروف، درست هنگامی که از محل کارش خارج شد، با یک اتومبیل تصادف کرد و در دم کشته شد. روح او در بالا به دروازه های بهشت رسید و یک فرشته از او استقبال کرد. فرشته گفت:«خیلی خوش آمدید. این خیلی جالبه. چون ما به ندرت سیاستمداران بلند پایه و مقامات رو دم دروازه های بهشت ملاقات می کنیم. به هر حال شما هم درک می کنید که راه دادن شما به بهشت تصمیم ساده ای نیست» سیاستمدار گفت: «مشکلی نیست. شما من را راه بده، من خودم بقیه اش رو حل می کنم» فرشته گفت: «اما در نامهء اعمال شما دستور دیگری ثبت شده،شما بایستی ابتدا یک روز در جهنم و سپس یک روز در بهشت زندگی کنید. آنگاه خودتان بین بهشت و جهنم یکی را انتخاب کنید» سیاستمدار گفت:«اشکال نداره. من همین الان تصمیمم را گرفته ام. میخواهم به بهشت بروم» فرشته گفت:«می فهمم. به هر حال ما دستور داریم. ماموریم و معذور» و سپس او را سوار آسانسور کرد و به پایین رفتند. پایین ... پایین... پایین... تا اینکه به جهنم رسیدند. در آسانسور که باز شد، سیاستمدار با منظرهء جالبی روبرو شد. زمین چمن بسیار سرسبزی که وسط آن یک زمین بازی گلف بود و در کنار آن یک ساختمان بسیار بزرگ و مجلل. در کنار ساختمان هم بسیاری ازدوستان قدیمی سناتور منتظر او بودند و برای استفبال به سوی او دویدند. آنها او را دوره کردند و با شادی و خنده فراوان از خاطرات روزهای زندگی قبلی تعریف کردند. سپس برای بازی بسیار مهیجی به زمین گلف رفتند وحسابی سرگرم شدند. همزمان با غروب آفتاب هم همگی به کافهء کنار زمین گلف رفتند وشام بسیار مجللی از اردک و بره کباب شده و نوشیدنی های گرانبها صرف کردند. شیطان هم در جمع آنها حاضر شد وشب لذت بخشی داشتند. به سیاستمدار آنقدر خوش گذشت که واقعاً نفهمید یک روز او چطور گذشت. راس بیست و چهار ساعت، فرشته به دنبال او آمد و او را تا بهشت اسکورت کرد.در بهشت هم سیاستمدار با جمعی از افراد خوش خلق و خونگرم آشنا شد،به کنسرت های موسیقی رفتند و دیدارهای زیادی هم داشتند.سناتور آنقدر خوش گذرانده بود که واقعا نفهمید که روز دوم هم چگونه گذشت،گرچه به خوبی روز اول نبود. بعد از پایان روز دوم، فرشته به دنبال او آمد و از او پرسید که آیا تصمیمش را گرفته؟ سیاستمدار گفت: «خوب راستش من در این مورد خیلی فکر کردم.. حالا که فکر می کنم می بینم بین بهشت و جهنم من جهنم را ترجیح می دهم» بدون هیچ کلامی، فرشته او را سوار آسانسور کرد و آن پایین تحویل شیطان داد. وقتی وارد جهنم شدند، اینبار سیاستمدار بیابانی خشک و بی آب و علف را دید، پر از آتش و سختی های فراوان. دوستانی که دیروز از او استقبال کردند هم عبوس و خشک، در لباس های بسیار مندرس و کثیف بودند. سیاستمدار با تعجب از شیطان پرسید: «انگار آن روز من اینجا منظرهء دیگری دیدم؟ آن سرسبزی ها کو؟ ما شام بسیار خوشمزه ای خوردیم؟ زمین گلف؟ ...» شیطان با خنده جواب داد: «آن روز، روز انتخابات بود... امروز انتخابات تمام شده» @lml0000