#داستان_واقعی
زنی که مخالف مهمان بود
┄┅┅❁☘✨🌸✨☘❁┅┅┄
آورده اند که در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله شخصی بسیار #مهماندوست بود ، ولی زنی بسیار #خسیس داشت .
آن مرد از ترس اعتراض و فریاد برآوردن زن ، از پذیرش مهمان بسیار کراهت داشت. از این رو برای حل این مشکل روزی خدمت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله رفت و کیفیت احوال و ماجرا را تعریف کرد و از ایشان راه چاره خواست .
حضرت فرمود : به خانه برو و به آن زن بگو : وقتی مهمان می آید ، از لای در مهمان ها را مشاهده کن و هنگام بیرون رفتن مهمان به پشت سر ایشان نگاه کن.
آن مرد به خانه رفت و به زن خود گفت : امروز رسول خدا صلی الله علیه وآله را با دو سه نفر به مهمانی طلبیده ام . بنابراین توقع دارم کج خلقی نکنی و بخل را فرو گذاری . حضرت فرموده اند : در حال داخل شدن و بیرون رفتن مهمان ، آنها را نگاه کن.
مرد، همسر خود را با هزار عجز و التماس راضی کرد و اسباب ضیافت را تهیه نمود .
چون وقت داخل شدن مهمانان شد ، زن از لای در نگاه کرد و با تعجب دید در دامن مهمانان گوشت و میوه های بسیار است و آنان با این وضع داخل منزل شدند .
زن از دیدن این منظره بسیار خوشحال شد و چون وقت بیرون رفتن مهمانان شد ، باز از همان جا نگاه کرد . دید گزنده ها و مار و عقرب های بسیار ، در دامن ایشان آویخته ، از خانه بیرون می روند .
زن تعجب کنان نزد شوهر آمد و گفت : هنگام ورود و خروج مهمان ها چنین چیزی دیدم . تعبیر آن چیست ؟
مرد گفت : من دلیل آن را از رسول خدا صلی الله علیه وآله خواهم پرسید .
پس از این گفت وگو ، روز بعد مرد به خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله شرفیاب شد
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود : آن نعمت ها برکت هایی است که خداوند عالم به سبب #مهمانی و #میزبانی ارزانی فرموده و آن گزنده ها ، گناهان صاحبخانه است که بیرون می رود .
پس از آن ، زن چنان راغب #مهمان شد که تمام عمر در مهمانی دادن ، به شوهر خود سفارش می کرد .
#داستان_واقعی
@lml0000
#داستان_واقعی
زنی که مخالف مهمان بود
┄┅┅❁☘✨🌸✨☘❁┅┅┄
آورده اند که در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله شخصی بسیار #مهماندوست بود ، ولی زنی بسیار #خسیس داشت .
آن مرد از ترس اعتراض و فریاد برآوردن زن ، از پذیرش مهمان بسیار کراهت داشت. از این رو برای حل این مشکل روزی خدمت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله رفت و کیفیت احوال و ماجرا را تعریف کرد و از ایشان راه چاره خواست .
حضرت فرمود : به خانه برو و به آن زن بگو : وقتی مهمان می آید ، از لای در مهمان ها را مشاهده کن و هنگام بیرون رفتن مهمان به پشت سر ایشان نگاه کن.
آن مرد به خانه رفت و به زن خود گفت : امروز رسول خدا صلی الله علیه وآله را با دو سه نفر به مهمانی طلبیده ام . بنابراین توقع دارم کج خلقی نکنی و بخل را فرو گذاری . حضرت فرموده اند : در حال داخل شدن و بیرون رفتن مهمان ، آنها را نگاه کن.
مرد، همسر خود را با هزار عجز و التماس راضی کرد و اسباب ضیافت را تهیه نمود .
چون وقت داخل شدن مهمانان شد ، زن از لای در نگاه کرد و با تعجب دید در دامن مهمانان گوشت و میوه های بسیار است و آنان با این وضع داخل منزل شدند .
زن از دیدن این منظره بسیار خوشحال شد و چون وقت بیرون رفتن مهمانان شد ، باز از همان جا نگاه کرد . دید گزنده ها و مار و عقرب های بسیار ، در دامن ایشان آویخته ، از خانه بیرون می روند .
زن تعجب کنان نزد شوهر آمد و گفت : هنگام ورود و خروج مهمان ها چنین چیزی دیدم . تعبیر آن چیست ؟
مرد گفت : من دلیل آن را از رسول خدا صلی الله علیه وآله خواهم پرسید .
پس از این گفت وگو ، روز بعد مرد به خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله شرفیاب شد
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود : آن نعمت ها برکت هایی است که خداوند عالم به سبب #مهمانی و #میزبانی ارزانی فرموده و آن گزنده ها ، گناهان صاحبخانه است که بیرون می رود .
پس از آن ، زن چنان راغب #مهمان شد که تمام عمر در مهمانی دادن ، به شوهر خود سفارش می کرد .
🍃🌸
@lml0000