eitaa logo
لب المیزان
5.8هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
32 ویدیو
170 فایل
🔸 گروه فرهنگی المیزان 🔸استاد اصغر طاهرزاده 💎ارتباط با مدیر کانال @modir_lobolmizan 🔹سروش: Sapp.ir/lobolmizan 🔹ایتا:Eitaa.com/lobolmizan 🌐www.lobolmizan.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 💠سوال شماره23118 💠غفلت بنی‌اسرائیل در همراهی‌نکردنِ حضرت موسی«علیه‌السلام» 🔰استاد اصغر طاهرزاده ⁉سلام علیکم و رحمه الله:  در این شرایط چگونه راه را تشخیص دهیم؟ در باره عجل و جسد و خوار از محضرتان سوالی شد که به زیبایی پاسخ دادید: «حقیقتاً خداوند ملت‌ها را بعد از به‌ظهورآوردنِ حقیقت آزمایش می‌کند و در فتنه می‌اندازد تا معلوم شود آیا بر عهد گذشته هنوز باقی‌اند و فرعونی فکر می‌کنند، چون فرعون بت‌پرست بود، یا الهی فکر می‌نمایند؟ خوار آن گوساله، صدایی بود کاملاً شبیه یک موجود زنده و امتحانِ سختی بود. وعده‌ی رفاه می‌دهند در حالی‌که حقیقت ندارد. رفاه را باید در بستر رحمت واسعه‌ی الهی پیدا کرد و نه در بستر گوساله‌ای مثل فرهنگ غرب.» اینجا سوال دیگری مطرح است فضای فکری و سوال خود را می نویسم مواردی که لازم به اصلاح هست را نیز بفرمایید  البته مهمترین چیز پاسخ سواله ۱. برای شخصی که بینش صحیح توحیدی دارد قبل از فتنه گوساله مشخص است که چه افرادی در نبود حضرت موسی (ع) گوساله پرست می شوند و چه افرادی در راه حق باقی خواهند ماند سوال این است که گمراهان چه مواجهه غلطی با حضرت موسی (ع) داشتند که به چنین سرانجامی دچار شدند اشتباه کارشان کجا بود؟ متناسب با این سوال دو تا سوال مطرح میشه که دونستن جواب اینها هم برام مهمه: الف ) فرض بگیریم شخصی هستیم که ایمان نصفه نیمه ای داریم و در معرض فتنه و دو راهی انتخاب هارون علیه السلام و یا گوساله سامری قرار گرفتیم آن چشم روشن را هم نداریم که بسادگی نور و حقانیت حضرت هارون (ع) را ببینیم در این دو راهی باید چه کار کنیم که حق را تشخیص دهیم؟ جواب احتمالی: شاید عملی، دعایی چیزی که از خدا بخواهیم و نتیجه آن برای ما حجت باشد. ب) فرض کنیم به هر دلیل اشتباهی در فتنه فرو رفتیم و گمان کردیم گوساله پرستی حق است در این شرایط در اواسط کار به حقانیت خود در گوساله پرستی شک کردیم خواستیم از کار خود مطمئن یا منصرف شویم در این شرایط دومی باید چکار کنیم که حق را تشخیص دهیم عملی که نتیجه آن برای ما حجیت داشته باشد.  دوباره مثل قبل عملی دعایی چیزی در مورد سوال اول بنظرم می رسه شخص باید از پیامبر الهی برای روشن شدن عقل خود و چشم دل خود کمک می گرفت ولی این کار رو نکرد و همه جا حضرت موسی (ع) بجای او دید و بلکه با ولایت خود او را بسمت خیر سوق داد و از بدی باز داشت حال با وجود ظاهر الصلاح بودن با حذف حضرت موسی (ع) از شخصیت چنین فردی این شخص به ذلت خواهد افتاد، این مورد همه جا دیده میشه شخصی که تحت ولایت استادی هست و از وضعیت حال خودش برای خود خیالاتی داره ولی بعد از حذف استادش ولایت الهی از دستش میره و معلومه جایگزینش چه چیزی خواهد بود، و یا زمانی که از خداوند یک گشایش عمومی در کار همه بوجود میاره در پرتو اون گشایش بسیاری به راه حق می رن ولی بعد مدتی اون گشایش عمومی برچیده می شه و اون حالی که اون موقع داشتی هرگز بدست نمیاریم. (در این مورد فضای فکر خود را بیان کردم تا مواردی که ازشون غفلت شده و خطا ها و اشتباهات رو بیان کنید) ✅باسمه تعالی: سلام علیکم:غفلت بنی‌اسرائیل در همراهی‌نکردنِ حضرت موسی «علیه‌السلام» به جهت آن بود که جایگاه زعامتِ قدسی و الهی آن حضرت را برای هدایتِ تاریخی آن قوم در نیافتند. حال اگر هم در هر موقعیتی به خود می‌آمدند، در صورتی سر به سلامت می‌بردند که به جایگاهِ هدایت الهی آن حضرت نظر می‌انداختند وگرنه به جهت خلاف‌کاری‌های اطرافیان جناب عثمان به علی «علیه‌السلام» برگشتن، ولی نه از آن جهت که آن حضرت مظهر هدایت الهی است، نتیجه نخواهد داد. باید همواره به زعیمِ الهی تاریخی خود فکر می‌کردند و «توبه» هم یعنی برگشت به زعیم از آن جهت که او مسیر هدایت الهی است. موفق باشید. 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23118 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23119 🔰استاد اصغر طاهرزاده ⁉سلام علیکم: ببخشید مزاحم وقتتون میشم. می خواستم نظرتون رو در مورد کتاب تاریخ تمدن و ملک مهدوی دکتر محمد هادی همایون بدونم. اگر هم کتابی بهتر هست ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید؟ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور را نمی‌شناسم. ذهن من بیشتر متوجه‌ی تاریخ تمدن ویل دورانت است. فکر می‌کنم کتاب‌های بهتری هم آمده باشد ولی من اطلاع ندارم. موفق باشید. 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23119 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23121 💠در هر حال حوزه‌ی حضور اجنّه، عالَم خیال است 🔰استاد اصغر طاهرزاده ⁉بسم الله الرحمن الرحیم خدمت استاد بزرگوار سلام: قیصری در مقدمه بر فصوص فصل 7 می گوید: اجنه می توانند کارهایی که از مظاهر علم است مثل اخباراتی راجع به آینده و همینطور کارهایی که از مظاهر قدرت است مثل طی الارض را انجام دهند. سوال اینکه: آیا توانایی بر این امور، بخاطر توانایی خاص اجنه است و همه آنها می توانند انجام دهند حتی اجنه ی کافر و شیاطین یا فقط مخصوص اجنه ی اهل سلوک و مومن است است و علت این توانائی سلوک آنهاست؟ همچنین می گوید: اجنه قادر به اطلاع از باطن و ضمیر انسانها نیستند. آیا قادر به اطلاع از خیال و فکر انسان هم نیستند؟ اگر چه می دانیم قادرند به فکر و خیال انسان القائات و وساوسی داشته باشد. از پاسخگوئی شما متشکرم. اجرکم علی الله ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال حوزه‌ی حضور اجنّه، عالَم خیال است و دانایی آن‌ها نیز نسبت به آینده‌ای است که در عالم ماده قبل از وقوع آن واقع می‌شود، نه آن‌که بتوانند به حقایق دسترسی داشته باشند، مگر اجنّه‌ی اهل ایمان. اطلاع از باطن افراد هم در حدّ باطن خیالیِ افراد است و نه بالاتر از آن. موفق باشید. 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23121 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23122 💠انسان متوفی به محل بدن خود توجه خاص دارد 🔰استاد اصغر طاهرزاده ⁉سلام: ۱. اگر از راه دور برای میت مثلا هفت مرتبه سوره قدر بخوانیم آیا به او می رسد و نفعی برای مرده دارد؟ و چه فرقی می کند که از راه دور بخوانیم یا سر قبر وی؟ ۲. چرا امام معصوم به زائر قبرش نظر ویژه دارد؟ امام در همه جا بطور کامل حاضر است چرا بین کسی که از داخل منزل سعی می کند با امام ارتباط پیدا کند و کسی که زائر است امام فرق می گذارد؟ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان متوفی چون به محل بدن خود توجه خاص دارد، ذکر و دعا و قرآن در کنار قبورشان برایشان مؤثرتر خواهد بود. البته در هر صورت اگر قصد رساندن برکتی به آن‌ها داشته باشید تأثیر خود را دارد. ائمه «علیهم‌السلام» و ملائکة اللّه به محلِ دفن بدن مبارک‌شان نظر خاص دارند و در آن‌جا حجابِ بین انسان و حضرت حق بهتر مرتفع می‌شود، وگرنه در هر جایی می‌توان به اولیاء معصوم توسل جست. موفق باشید. 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23122 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23123 🔰استاد اصغر طاهرزاده ⁉سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید. شما مثل پدر دلسوز و مهربانی هستین برای ما، خدا حفظتون کنه، استاد بعضی وقتا خیلی احساس دلتنگی می کنم برای خدا، تا از عشق و محبت از خدا هم صحبت میشه اشکم در میاد، انگار آتشی توی دلم روشنه، انگار حتی با قرآن و دعا و توسل هم این آتیش خاموش نمیشه و دوس دارم همه اش گریه کنم اونم بلند بلند، نمیدونم چه جوری آروم شم، میگم خدا میدونم از رگ گردن به من نزدیکتری اما بازم دلتنگتم، استاد چیکار باید کرد؟ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱.  مگر بد است که دل‌تان دائم هوای خدا را بکند؟! سعی کنید در بین بقیه‌ی افراد بلند گریه نکنید ۲.  بدن‌تان را تقویت کنید، زیرا در چنین شرایطی اگر بدن ضعیف شود، واهمه غلبه می‌کند. خوردن عسل و ورزش خوب است. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23123 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23126 🔰استاد اصغر طاهرزاده ⁉با سلام و احترام: در کتاب «ادب عقل و قلب و خیال» شما می فرمایید انسان سه بعد داره، و همین سه قوه را نام می برید، پس جایگاه واهمه چی میشه؟ استاد اگه بخواهیم انسان را موجودی دو بعدی تعریف کنیم بعد ملکی و ملکوتی، خیال شامل کدام بعد انسان میشه؟ ملکی یا ملکوتی؟ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: در تقسیم اولی، واهمه به یک معنا در حوزه‌ی خیال قرار می‌گیرد و در تقسیم دومی، خیال جزو ملکوت محسوب می‌گردد به اعتبار این‌که وجهِ متعالی‌تر از وجهِ مادی انسان می‌باشد. موفق باشید. 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23126 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23135 💠چه کنیم تا قابیل نباشیم؟ 🔰استاد اصغر طاهرزاده ⁉با سلام: اگر ممکن است متنی را که در رابطه با آیات مربوط به جناب هابیل و قابیل در جلسه خواندید را برای بنده ارسال فرمایید. با تشکر ✅بسمه تعالی سلام علیکم  متن درخواستی تقدیم می شود . موفق باشید چه کنیم تا قابیل نباشیم؟ باسمه تعالی «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ. لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمينَ. إِنِّي أُريدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمينَ».(مائده/ آیات 27 تا 29) و داستان دو فرزند آدم را به حقّ بر آن‌ها بخوان: هنگامى كه هر كدام، كارى براى تقرّب (به پروردگار) انجام دادند؛ امّا از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد؛ (برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت!» (برادر ديگر) گفت: «(من چه گناهى دارم؟ زيرا) خدا، تنها از پرهيزگاران مى پذيرد! (27) اگر تو براى كشتن من، دست دراز كنى، من هرگز به قتل تو دست نمى گشايم، چون از پروردگار جهانيان مى ترسم! (28) من مى خواهم تو با گناه من و خودت (از اين عمل) بازگردى (و بار هر دو گناه را به دوش كشى)؛ و از دوزخيان گردى. و همين است سزاى ستمكاران! (29) ۱. قهرمانیِ هابیل، قهرمانیِ مرد جنگجو نیست، بلکه حماسه‌ی یک شهید است تا در راهِ مقصود هرگز ایمان را ویران نکند. ۲. بالاترین نیرو در عین تواضع و فروتنی و نه فرومایگی، ظهور می‌کند. در این حالت آن‌چه خدایی است پیش می‌آید. ۳. هابیل قهرمانی است که از خون و حرصِ فرومایه که به قدرت حرص دارد، پاک است. قهرمانی است خالی از خشونت، برای آن‌که شعله‌ی مقدس ایمان همواره روشن بماند. ۴. در کربلا عطشِ شهیدشدن در میان بود. هابیل می‌داند با این نحوه شهادت چه جبهه‌ای را می‌گشاید. دفاع در عین انتخاب شهادت. زیرا اگرپیش‌دستی نکنی و او را نکشی، شهیدت می‌کنند و لذا امام پیشنهاد زُهیربن‌قین را برای پیش‌دستی و شکست سپاه حرّ نپذیرفتند تا شروع‌کننده‌ی جنگ نباشند. این یعنی باید فراسوی مرگ فکر کرد. ۵. با قدرت‌نمایی قابیل آن‌چه می‌ماند نیست‌انگاری است، ولی با برخورد جناب هابیل آن‌چه می‌ماند کرامت است و بزرگواری، بدون آن‌که ذلت و خواری در میان آید و این‌کار از جابه‌جاکردنِ کوه‌های بلند سخت‌تر است که چگونه اخلاق را در هویتی کریمانه پایدار نگه داشت و نه اخلاقِ ترسوها و ذلیل‌ها. تاریخ کریمانه‌ای که حضرت روح اللّه خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این دنیای قابیلی به میان آورد تا ریشه‌ی هرگونه نیست‌انگاری کنده شود. ۶. هم ریشه‌ی نیست‌انگاریِ اراده‌ی معطوف به قدرت و هم ریشه‌ی نیست‌انگاریِ انفعالیِ ظلم‌پذیر که جریان غرب‌گرای ما بدان مبتلا است، خواستارِ نیستی ما می‌باشد و ریشه در فرهنگ قابیلی دارد. ۷. جریان نیست‌انگاریِ انفعالی به‌زعمِ خود می‌خواهد نه قابیل باشد و نه هابیل، و این یعنی فرار از هر مخاطره‌ای که قابیلیان منشاء آن هستند، و این یعنی فروافتادن در برهوتِ بی‌ارزش‌شدن برترین ارزش‌های فراحسّی و ماندن در حوزه‌ی نفی و انکارِ هر امر مقدس. این یعنی ندیدنِ جایگاه هابیل که محل ظهور تقواست و ندیدن امام حسین «علیه‌السلام» که محل تقابل با یزید است و ندیدنِ نظام اسلامی که نظام استکباری آن را نادیده می‌گیرد. این یعنی هنوز هابیل و هنوز قابیل، و هنوز این قابیل است که در اوج بی‌خردی، کارِ زشت خود یعنی تجاوز به یمن را با هزار رسانه و ثروت نمی‌تواند پنهان کند و هر روز خوار و خوارتر می‌شود؛ «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ». ۸. تواناییِ بشری تنها در حوزه‌ی إعمالِ قدرت قابیلی نیست که امروز عَمالقه به میدان آورده‌اند و شما بنی‌اسرائیلیان از ترس آن‌ها به زعیم خود یعنی حضرت موسی«علیه‌السلام» می‌گویید: ما هرگز وارد آن شهر نمی‌شویم تا زمانی که آن‌ها در آن شهر قرار دارند «إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فيها»(مائده/24). ۹) استمرار إعمال قدرت قابیلی ناپایدارترین نحوه‌ی بودن است و همواره نحوه‌ای از ندامت را به دنبال دارد از آن جهت که به آن‌چه می‌خواستند هرگز نمی‌رسند، چه آن قابیل، یزید باشد و چه شاه و چه صدام و چه آل سعود و چه آمریکا؛ و به همین جهت به فریب‌کاری دست می‌زنند زیرا کار خود را باید پنهان کنند و در این کار، فریب‌کاری برایشان ضرورت می‌یابد و سقوط‌شان نیز از همین‌جا شروع می‌شود.   ۱۰) چه کنیم که با نظر به سیره‌ی خاصّ حضرت هابیل، قابیل نباشیم؟ ۱۱) همه می‌خواهند هابیل باشند، ولی هابیل‌شدن راه و رسم خاصّی دارد که
در آیات 28 و 29 سوره‌ی مبارکه‌ی مائده متذکر آن است. ۱۲) قابیل پشیمان شد ولی نه از آن کاری که کرده بود، بلکه از آن‌که نتوانست به جای آن کلاغ، خودش جسد برادر را پنهان کند، «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ (31) زیرا کار زشت او نسبت به برادرش روی دستانش مانده بود. و خداوند بالاخره ورود می‌کند و در این موارد هم نیز جهان را در اختیار زشت‌کاریِ زشت‌کاران قرار نمی‌دهد. ۱۳) قابیل به نهایتی می‌اندیشید که نهایت نبود و پشیمانی او از آن جهت برایش پیش آمد که متوجه شد حساب همه‌جا را نکرده بود، نه آن‌که چرا به چنین کاری دست زد. ۱۴. وای اگر هابیل که معنیِ زندگی است در همه‌ی ابعادِ آن، به معلمی تبدیل شود که تنها به ما توصیه‌های اخلاقی می‌نماید. معلمی که آینده‌نگری در او کاسته شده است. فضیلت‌های هابیل برای ساختنِ یک آینده‌ی متعالی است و لذا متوجه است بنا نیست به اسم توصیه های ساده‌ی اخلاقی، صمیمیت بمیرد. او می‌خواهد بنیان‌گذارِ صمیمیت برای همه‌ی بشریت باشد و لذا علی «علیه‌السلام» دوسال در جبهه‌ی صفین کار را به درازا می‌کشند که شاید جنگی صورت نگیرد. ۱۵. سخنان هابیل این آغازین انسان، صدای انسانی است که می‌خواهد زندگی را به درستی شروع کند و به همین جهت می‌گوید: «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني‏ ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمينَ» (28). و قابیل چیزی جز یک انسانِ ضد زندگی نیست. از سخنان جناب هابیل، نوری از زندگی به درخشش آمده است و این، احتیاط‌کاری نیست، این، استحکامِ شخصیتی است که زندگی را می‌شناسد و می‌تواند از زهر، پادزهر بسازد و در مقابل خصومتی آن‌چنان سهمگین و بی‌دلیل، راهی ماورای آن خصومت به میان آورد. دفاع در مقابل تجاوز، حاشیه‌ی این هماوردی است. حسین «علیه‌السلام» خواست کربلایی بسازد تا معنای زندگی گم نشود. آری! مسلّم آن‌جایی که باید از خود دفاع می‌کرد، فروگذار نکرد. ۱۶. قابیل به «قدرت» می‌آویزد و آل سعود به قابیل، و هابیل به «حقیقت» نظر دارد و حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به حسین«علیه‌السلام».   ۱۷. مگر می‌توانند به خودیِ خود این شهدای ما را با حیله‌ها و رسانه‌های خود پنهان کنند؟ مگر آن خدا که سنگر دیگری برای حضور شهدای ما در فکه و شلمچه و طلائیه گشوده است، به قابیلیان فرصت می‌دهد که از سرِ خود هرکاری بخواهند انجام دهند؟ آن غراب مأمور خدا است تا به قابیلیان بفهماند از شما هیچ کاری ساخته نیست، حتی در پنهان‌کردنِ جنایتی که انجام داده‌اید. ۱۸. آری! قابیل پشیمان است اما نه از کاری که کرده؛ پشیمان است از آن‌که نتوانست به نتیجه‌ای که می‌خواهد برسد. تا سر حدّ مرگ، زخم خورد زیرا خواست تنها با خشم و تحقیر کارِ خود را جلو ببرد و حال در حالِ شکستن است، «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ». زیرا می‌داند بالاخره دور، دورِ هابیل خواهد شد و کسی سراغ قابیل را نمی‌گیرد. و این است که گفت: «يا وَيْلَتىَ‏ أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخي‏» وای بر من! آیا من از این‌که همچون این کلاغ باشم و بتوانم این سند رسوایی را پنهان کنم عاجزم؟ ۱۹. این ناله‌های فروخورده از رنجی درونی، قصّه‌ی هرکسی است که قابیلی عمل کند و چون خشایارشاه، دریا را تازیانه زند تا از غمی که احاطه‌اش کرده است، رهایی یابد ولی هیچ پاسخی درنیابد. پوچی گلویش را می‌فشارد، زیرا خواست به خدا اعتراض کند چرا قربانی‌اش قبول نشد. با قتلِ هابیل، خواست همه‌ی محراب‌ها را خراب کند تا دیگر قربانگاهی در میان نباشد. چقدر زود سرود پیروزیِ او، مارشِ شکست را به صدا در آورد! «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ».  ۲۰. رقصی بر فرازِ زوال، قصّه‌ی قابیلی است که امروز ترامپ نام گرفته است تا هابیلیان، استحکام خود را بر فراز رقصِ شمشیر ترامپ با آل سعود را نشان دهند و نماینده‌ی صلح و دوستی برای انسانیتِ از دست‌رفته باشد. ۲۱. باز می‌پرسم چه کنیم که قابیل نباشیم؟ نه با «لنین‌» شدن در شوروی و نه با «جمال‌عبدالناصر» شدن در مصر و نه با «احمدبن ‌بِلا» شدن در الجزایر و نه با «چگوارا» و «فیدل‌کاسترو» شدن در کوبا، هابیل نخواهیم شد زیرا باز در گردونه‌ی اراده‌ی معطوف به قدرت قدم گذاشته‌ایم و این غیر منطق هابیل است که گفت: «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني‏ ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ». باید به راهی قدم گذاشت که حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این زمانه در مقابل بشر امروز گشود و به جناب هابیل اقتدا کرد، وگرنه باز از طریق FITF و برجام، رقصی در فراز پرتگاه به میان می‌آید و باز فریاد در خلأ و قرنی در حالِ زوال و در حال کوری معنوی و تکرارِ سرگردانی بنی‌اسرائیل در سرزمینِ تیه. 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23135 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23128 💠به عنوان مجاهده با نفس، همین دروس رسمی را دنبال فرمایید 🔰استاد اصغر طاهرزاده ⁉سلام علیکم استاد عزیز: دستمان به دامنتان که در چنگ قوانین آموزشی حوزه گیر افتاده ایم، به ما اجازه نمی دهند کمتر از چهار درس (که سه تای آن دروس اصلی است) برداریم، کلاس های پشت سر هم و خستگی در فهم کلاس های دیگر، عدم رعایت شرایط و استعدادها و هدف هر فرد، عجله در درس دادن و حذف تدریس بعضی قسمت ها، و ذبح مطالب به خاطر رساندن محدوده تا زمان امتحان، تغییر متون درسی و به روزرسانی ضعیف، مدرک گرایی و نمره محوری از مشکلاتیست که هر روز با آن دست و پنجه نرم می کنیم و خدا می داند وزن آموخته های شخصی مان در تعطیلاتی مثل تابستان چقدر بالاتر از سرهم بندی های این سیستم دانشگاه زده هست! کاش می شد همینطور ادامه دهیم اما مساله این است که چهار ساعت در روز نشستن سر کلاس انقدر وقتگیر هست که تمام توان ما را می گیرد و عمر می رود و حسرت گذشت زمان و کم بهره بردن با ما می ماند! واقعا چه کنیم؟  ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم باید مدتی همه‌ی کارهای فرعی خود را تعطیل کنید و با جدیت کامل به عنوان مجاهده با نفس، همین دروس رسمی را دنبال فرمایید، بعداً برای شخصیت علمی شما لازم و مفید است. موفق باشید. 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23128 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23129 💠دغدغه‌های سید جمال‌الدین اسدآبادی 🔰استاد اصغر طاهرزاده ⁉بسم الله الرحمن الرحیم «سیدجمال الدین اسدآبادی» «امام خمینی(ره) در مصاحبه با ریچارد کاتم» ریچارد کاتم در پایان دیدار خود با امام خمینی گفت: سؤالی درباره شخصیت سید جمال الدین اسدآبادى دارم؛ آیا شما او را شخصیت برجسته اى مى دانید؟ امام خمینی در پاسخ وی فرمود: «سید جمال الدین مرد لایقى بوده است، لکن نقاط ضعفى هم داشته است؛ و چون پایگاه ملى و مذهبى در بین مردم نداشته، از آن جهت زحمات او با همه کوششها، به نتیجه نرسید؛ و دلیل بر اینکه پایگاه مذهبى نداشته است، اینکه شاه وقت، او را گرفت و با وضع فجیع، تبعید کرد؛ عکس العملى نشان داده نشد؛ و زحمات او، چون این پایگاه را فاقد بود، به نتیجه نرسید». پس از پایان گفتگو، امام مجدداً کاتم را تشویق کرد که مطالعات خود را در مورد جنبش اسلامى ایران ادامه دهد و حقایق را منتشر سازد. منبع: صحیفه امام ، ج5 ، ص286 مقام معظم رهبری در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه جمهوری اسلامی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در مورد سید جمال الدین اسدآبادی فرمودند: «سید جمال کسی بود که برای اولین بار بازگشت به اسلام را مطرح کرد کسی بود که مسئله حاکمیت را و خیزش و بعثت جدید اسلام را اولین بار در فضای عالم به وجود آورد. او مطرح کننده، به وجود آورنده و آغازگر بازگشت به حاکمیت اسلام و نظام اسلام است. این را نمی‌شود دست کم گرفت و سید جمال را نمی‌شود با کس دیگری مقایسه کرد. در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد قبل از سید جمال چیزی به نام سلطه استعماری برای مردم مسلمان حتی شناخته‌ شده نبود. او کسی بود که در ایران، در مصر، در ترکیه، در هند، در اروپا کلاً در خاورمیانه در آسیا و در آفریقا سلطه سیاسی مغرب زمین را مطرح کرد و معنا کرد و مردم را به این فکر انداخت که چنین واقعیتی وجود دارد و شما می‌دانید آن زمان، آغاز عمر استعمار بود چون استعمار در اول نشرش در این منطقه اصلاً شناخته‌شده نبود و سید جمال اولین کسی بود که آن را شناساند. این‌ها را نمی‌شود دست کم گرفت. مبارزات سیاسی سید جمال چیزی است که قابل‌مقایسه با هیچ یک از مبارزات سیاسی افرادی که حول‌وحوش کار سید جمال حرکت کردند نیست.» مقام معظم رهبری در سخنرانی خود در ۳ خرداد سال ۱۳۶۹ در خصوص سید جمال‌الدین اسدآبادی چنین فرمودند: «مصلحان اسلامی و متفکرانی که در ۱۵۰ سال گذشته، تحت تأثیر عوامل گوناگون قیام کرده و پرچم دعوت اسلامی و احیا و تفکر اسلامی را بر دوش گرفتند؛ از قبیل سید جمال‌الدین و محمد اقبال و دیگران. با همهٔ خدمات ارجمند و گران‌بهایشان، همگی این نقص بزرگ را در کار خود داشتند که به جای برپا کردن یک انقلاب اسلامی، به یک دعوت اسلامی اکتفا کردند و اصلاح جوامع مسلمان را نه با قوت و قدرت انقلاب که با تلاش روشنفکرانه و فقط با ابزار قلم و زبان جست‌وجو کردند. این شیوه، البته ممدوح و مأجور بوده و هست؛ اما هرگز از آن، توقع نتایجی همچون نتیجهٔ عمل پیامبران اولوالعزم را کـه سازندگان مقاطع اصلی تاریخ بوده‌اند نبایـد داشت. کـار آنان، در صورت صحت و مبرا ماندن از عیوب سیاسی و نفسانی، تنها می‌توانست زمینه‌ساز یک حرکت انقلابی باشد و نه بیشتر؛ و لذا مشاهده می‌شود که سعی و تلاش بی‌حد و حصر مخلصان این گروه، هرگز نتوانسته حرکت معکوس و روبه انحطاط ملل مسلمان را متوقف کند، یا عزت و عظمتی را که آنان از آن نام می‌آورده و در آرزویش آه و اشک می‌افشانده‌اند، به مسلمانان برگرداند و یا حتی اعتقاد و باور اسلامی را در توده‌های مردم مسلمان تقویت کرده و نیروی آنان را در خدمت آن به کار گیرد و یا دامنهٔ جغرافیایی اسلام را گسترش دهد؛ و این، به کلی از روش پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) جدا است و این بر هر کس که اندکی تاریخ بعثت و هجرت رسول معظم (ص) را بداند، آشکار است.» مقام معظم رهبری در خطبه دوم نماز جمعه 15 بهمن 89 نیز به نقش بزرگ سید اشاره کردند و فرمودند: «سيد جمال‌الدين بزرگ، آن مرد اسلام‌خواه، شجاع، مبارز، بزرگ، بهترين جائى را که براى مبارزات خود توانست پيدا کند، مصر بود؛ بعد هم شاگردان او، محمد عبده و ديگران و ديگران. حرکات اسلام‌خواهى در مصر يک چنين سابقه‌اى دارد.» شهید مطهری نیز درباره سید در کتاب بررسی نهضت های اسلامی در صد ساله ی اخیر می فرمایند: «بدون تردید سلسله جنبان نهضت های اصلاحی صد ساله ی اخیر، سید جمال الدین اسد آبادی معروف به افغانی است. او بود که بیدار سازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقع بینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چاره جویی را نشان داد. نهضت سید جمال، هم فکری بود و هم اجتماعی. او می خواست رستاخیزی هم در اندیشه ی مسلمانان به وجود آورد و هم در نظامات زندگی آنها. سید جمال در نتیجه ی تحرک و پویایی، هم زمان و جهان
خود را شناخت و هم به دردهای کشورهای اسلامی – که داعیه ی علاج آنها را داشت دقیقا آشنا شد. سید جمال مهمترین و مزمن ترین درد جامعه ی اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو به شدت مبارزه کرد. آخر کار هم جان خود را در همین راه از دست داد. او برای مبارزه با این دو عامل فلج کننده، آگاهی سیاسی و شرکت فعالانه ی مسلمانان را در سیاست واجب و لازم شمرد و برای تحصیل مجدد عظمت از دست رفته ی مسلمانان و به دست آوردن مقامی در جهان که شایسته ی آن هستند، بازگشت به اسلام نخستین و در حقیقت حلول مجدد روح اسلام واقعی را در کالبد نیمه مرده ی مسلمانان، فوری و حیاتی می دانست. بدعت زدایی و خرافه شویی را شرط آن بازگشت می شمرد، اتحاد اسلام را تبلیغ می کرد و دست های مرئی و نامرئی استعمارگران را در نفاق افکنی های مذهبی و غیر مذهبی می دید و رو می کرد.» {پنج شنبه یک تیر 91) در حسینیه سیدالشهدای خیابان ملک الشعرای بهار تهران مراسم شب هفت مرحوم حاج احمد قدیریان} علیرضا پناهیان : «.....یه آدم ندید بدید هم مثل سید جمال الدین اسدآبادی پیدا میشه میگه من تو غرب اسلام دیدم مسلمون ندیدم تو شرق مسلمون دیدم اسلام ندیدم....» چون سید جمال را یک فرد غرب زده می دانم رسالت خود می دانم که به او توهین کنم!!  چندی پیش دکتر فیاض استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران در برنامه زنده تلویزیونی «زاویه» که از شبکه 4 پخش می شود در خصوص این جمله چنین گفت: این بدترین نوع تعبیر غرب گرایی است که یک نفر «سید جمال اسد آبادی» می تواند داشته باشد _______________________________________ ⁉️سلام علیکم.استاد جآن؛ سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی در اسدآباد همدان سال ۱۳۹۰"دیده بانی در شهر کوران" که مفصل است و بیان کردن تمام آن خارج از حوصله است می فرمایند:{سیدجمال الدین حسینی اسد آبادی پدر بیداری اسلامی است و به نحوی بر تمام جنبش های اصلی اسلامی تاثیر گذاشته اند} بنظر استاد عزیزم، این کلام صحیح است؟ به نحوی که ایشان بیان می دارند حتی امام (ره) از ایشان تاثیر پذیرفته اند! خداوند خیرتان بدهد بخاطر این حوصله و صبر. و ان شاءالله روز افزون گردد. التماس دعا ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال حضرت امام و مقام معظم رهبری نظر به جایگاه تاریخی جناب سیدجمال‌الدین اسدآبادی دارند، چیزی که جناب آقای دکتر مهدی امامی‌جمعه در سلسله بحث‌های «تفکر معاصر در ایران» به نحو شایسته‌ای به آن پرداخته‌اند. لذا اگر در این نگاه به آن سخنِ مشهور جناب سیدجمال‌الدین نظر کنیم، معنای آن با آن‌چه عزیزانی مثل آقای پناهیان در نظر گرفته‌اند، متفاوت خواهد شد. زیرا سید در آن جمله می‌خواهد جهان اسلام را متذکر کند که چه نشسته‌اید که سختْ خطرِ عقب‌افتادن از غرب شما را تهدید می‌کند و به هیچ‌وجه نمی‌خواهد ارزش‌های غربی را اصالت دهد، بلکه می‌خواهد ما با عقلِ غربی و عقل تکنیکی در حوزه‌ی اسلامی خودمان به امورات خود بپردازیم و اهداف متعالی خود را شکل دهیم. این‌جا است که می‌بینید ما همواره نیاز داریم که هر سخنی و هر حرکتی را در جایگاه تاریخی آن در نظر بگیریم. موفق باشید. 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23129 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23132 ⁉️بسمه تعالی سلام استاد: جواب سوال ۲۳۱۱۰ رو دریافت نکردم به نظرم ایمیلم خرابه اگه میشه جواب رو روی سایت قرار بدید. التماس دعا ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: 23110- باسمه تعالی: سلام علیکم: واللّه اعلم. بالاخره نظر مقام معظم رهبری آن است که دولت تا آخر فرصت قانونی‌اش بر سر کار باشد.  موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23132 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23133 💠وحدت تشکیکیِ وجود در مظاهر قابل قبول است. ⁉️سلام: استاد لطفا با توضیح بیان بفرمائید که آیا نظریه وحدت تشکیکیه وجود منافی با نظریه وحدت شخصیه است یا خیر؟ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: وحدت تشکیکیِ وجود در مظاهر قابل قبول است. یعنی حقیقت وجود بر اساس ظرفیت و آمادگی ما برای ما ظهور می‌کند. ولی وجود نسبت به خودش یک حقیقت بیش نیست و در ذات خود نمی‌تواند تشکیکی باشد که البته بحث آن مفصل است. موفق باشید. 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23133 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23134 💠قوه‌ی خوب واهمه ⁉️سلام: استاد سوالی در زمینه مباحث معرفت النفس دارم، علت وجود برخی ترس های مشترک بین انسان ها چیست؟ مثلا چرا اکثر خانم ها از موش یا سوسک می ترسند یا بیشتر افراد حتی از تصور تنها ماندن با یک جسد وحشت دارند، چنین ترس هایی دلیل منطقی و مشخصی ندارند و در این موارد خطر خاصی شخص را تهدید نمی کند، مطابق با مبانی معرفت النفس در حکمت متعالیه آیا برای این مسئله توجیهی وجود دارد؟ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها با قوه‌ی واهمه از صورت‌ها معنایی را کسب می‌کنند. بعضاً در ایجاد معنا شدت به خرج می‌دهند و معنایی که مطابق واقع نیست را در ذهن خود می‌آورند. از این جهت بعضی‌ها از صورت‌هایی مثل موش یا سوسک، معناهایی در ذهن خود می‌آورند که سختْ آزاردهنده است که البته با تقویت وجهِ عقلانی، قدرت آن صورت‌های ذهنی که واهمه ایجاد کرده است، ضعیف می‌گردد وگرنه بسیاری از انکشافات عرفا در إزاء همین قوه‌ی خوب واهمه است. موفق باشید  🌐http://lobolmizan.ir/quest/23134 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
هدایت شده از لب المیزان
💠استاد اصغر طاهرزاده 🌸ارسال پرسش http://lobolmizan.ir/quest/aid/5 🌸مشاهده کلیه پرسش ها وپاسخ ها http://lobolmizan.ir/quest/aid/1 🔻کانال لب المیزان(حاوی جدیدترین پرسش هاوپاسخ ها،اطلاع رسانی جدیدترین آثار استاد اعم از صوت،کتاب،یادداشت ویژه وجزوه) 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان(حاوی سخنرانی های استاد طاهرزاده) 📱 @sound_lobolmizan 🌹پیام رسان سروش 🔻کانال لب المیزان 📱sapp.ir/lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱sapp.ir/sound_lobolmizan 🌹پیام رسان ایتا 🔻کانال لب المیزان 📱eitaa.com/lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱eitaa.com/sound_lobolmizan
🌺شرح 🌺 💠جناب حافظ وعشق گمشده 💎استاد اصغرطاهرزاده 🌐http://lobolmizan.ir/hafez/1596 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌺 🌺 ✅بسم الله الرحمن الرحیم 💠جناب حافظ و عشق گمشده 🔺بنال بلبل اگر با من‌ات سرِ یاری است 🔺 که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاری‌ست 🔺در آن زمین که نسیمی وَزد ز طُره‌ی دوست 🔺چه جای دم‌زدنِ نافه‌های تاتاری‌ست 🔺بیار باده که رنگین کنیم جامه‌ی زرق 🔺 که مست جام غروریم و نام هشیاری‌ست 🔺خیال زلف تو پختن نه کار هر خامی ست 🔺 که زیر سلسله‌رفتن طریقِ عیّاری‌ست 🔺لطیفه‌ای است نهانی که عشق از او خیزد 🔺 که نام آن نه لبِ لعل و خطّ زنگاری‌ست 🔺جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال 🔺 هزار نکته در این کار و بار دلداری‌ست 🔺قلندران حقیقت به نیم جو نخرند 🔺قبای اطلس آن کس که از هنر عاری‌ست 🔺بر آستان تو مشکل توان رسید، آری 🔺عروج بر فلکِ سروری به دشواری‌ست 🔺سحر کرشمه‌ی چشم‌ات به خواب می‌دیدم 🔺 زهی مراتب خوابی که بِهْ ز بیداری‌ست 🔺دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ 🔺که رستگاری جاوید در کم آزاری‌ست 🌐http://lobolmizan.ir/hafez/1596 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌺شرح 🌺 💠جناب حافظ وعشق گمشده 💎استاد اصغرطاهرزاده 🌸 بنال بلبل اگر با من‌ات سرِ یاری است 🌸 که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاری‌ست 🔺در همنواییِ با عشق، جناب حافظ خطاب به بلبل می‌کند که همواره با معشوقه‌ی خود یعنی گل، رازها می‌گشاید. می‌گوید: ای بلبل! اگر تو نیز مثل من ارزش عشق و محبّت را یافته‌ای و در به‌دست‌آوردنِ آن می‌سوزی و گوهر عشق و محبت را سخت بزرگ می‌داری، پس بنال و ناله سر بده، زیرا ما هر دو ارزش عشق را حسّ می‌کنیم و به رازهای پنهان آن پی برده‌ایم و راهی جز زاری نداریم، پس بیا آن‌چه می‌توانیم در إزای پاس‌داشت آن عشق سر دهیم، یعنی زاری کنیم. 🌸در آن زمین که نسیمی وَزد ز طُره‌ی دوست 🌸چه جای دم‌زدنِ نافه‌های تاتاری‌ست 🔺در آن زمین و زمینه‌ای که از طُره‌ی دوست و از آن انوار لطیف معنوی او، نسیمی می‌وزد و بوی خوشِ محبوب به جان ما فرو می‌آید، در آن حالت چه جایِ سخن‌گفتن و دم‌زدن از نافه‌ی تاتاری و بوی خوش زمینی آن است که به هیچ‌وجه قابل مقایسه با نسیمی نیست که انسان را در مسیر محبّت و عشق در بر می‌گیرد. 🌸بیار باده که رنگین کنیم جامه‌ی زرق 🌸 که مست جام غروریم و نام هشیاری‌ست 🔺در چنین شرایطی که محبّت باید در میان باشد از باده‌ی رنگین که ما را مست عالم محبّت می‌کند، سر بر متاب، باده‌ی رنگینی که جامه‌ی ما را رنگین می‌کند و در نتیجه ظاهرمان را چندان‌ به حساب نمی‌آورند. زیرا ما مست جام غرور هستیم و می‌دانیم به کجا دل بسته‌ایم، هرچند به ظاهر ما را هوشیار می‌نامند و جایگاه‌مان را نمی‌شناسند. باده رنگین هر چه هست آن حالتی است که به ظاهر افراد را هوشیار و و صاحب دقت در امور نشان می دهد ولی در باطن انسان را مست غنا و بی نیازی از خلق می‌کند. 🌸خیال زلف تو پختن نه کار هر خامی ست 🌸 که زیر سلسله‌رفتن طریقِ عیّاری‌ست 🔺با نظر به حضور انسان در عالم خیال و رسیدن به حقیقت، در جایگاهی که حقایق را در صورتی خاص به نظاره می‌توان نشست، جناب حافظ آن‌چنان نظر به عظمت محبوب خود و راه و روش محبّت‌ورزیدن دارد که می‌گوید: خیال زلف تو را هرکسی نمی‌تواند در خود بیابد و آن حقیقت را در موطن خیال به صورت در آورد. زیرا به سلسله‌ی زلف یار رفتن کار عیّاران است ، آن‌هایی که دریچه‌ی قلب‌شان به روی غیب گشوده است و می‌توانند در متن این کثرات، صورتی از حقیقت را در عین یگانگی بنگرند. 🔺جناب حافظ در این بیت به نکته‌ی مهمی اشاره می‌کند که چگونه عارفان توان آن دارند تا حقیقت را در صورت خیال بیابند، و این همان حالتی است که برای انسان در برزخ پیش می‌آید تحت عنوان جسمانی‌بودن معاد و به صورت‌درآمدنِ نماز و حج و سایر اعمال عبادی. این هنر بزرگی است که نفس ناطقه‌ی عارف می‌تواند محبوب ازلی خود را در صورت خیال بنگرد، که البته به گفته‌ی جناب حافظ این کار، کارِ هر کسی نیست. 🌸لطیفه‌ای است نهانی که عشق از او خیزد 🌸 که نام آن نه لبِ لعل و خطّ زنگاری‌ست 🔺منشاء عشق و محبّت، لطیفه‌ای است نهانی و این‌طور نیست که از هر لب لعل و خط چشم زیبا برخیزد. این‌ ظواهر زیبا بهانه است تا عشق از نهان‌خانه‌ی خود سر برآورد. پس معلوم است عشق، معلول این امور ظاهری نیست، بلکه منشاء غیبی دارد و امری است ازلی، و به همین جهت هم نمی‌توان عشق را توصیف کرد. هرچه هست دل عاشق به دریچه‌ای از دریچه‌های عالم غیب متصل می‌گردد و قلب، آن را در خود احساس می‌کند و دل به مظاهری می‌بندد که بهانه‌ی زنده‌بودنِ آن عشق است، بهانه‌هایی که حکایت از آن اُنس ازلی را به میان می‌آورند. به همین جهت در ادامه می‌فرماید: 🌸جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال 🌸 هزار نکته در این کار و بار دلداری‌ست 🔺پس جمال که در اشاره به معشوق گفته می‌شود، چشم و زلف و عارض و خال نیست. هزار نکته در این کار و بار هست که آن دلداری و دل‌سپردن است . راز عشق در این دل‌سپردن‌ها نهفته است. هرچه هست دل‌سپردنی به میان می‌آید و کار خود را می‌کند و هنر عشق‌ورزیدن سر بر می‌آورد. عشق، این گوهرین عامل جهت معنابخشیدن به زندگی از آن جهت که زندگی تنها با محبت معنا می‌یابد و لا غیر. 🌸قلندران حقیقت به نیم جو نخرند 🌸قبای اطلس آن کس که از هنر عاری‌ست 🔺قلندران و ره‌روانِ راه حقیقت، قبای اطلس هیچ مدعیِ عرفان و صوفی‌گری را به نیم جو نخرند اگر صاحب آن قبا از هنر عشق‌ورزیدن و محبّت خالی باشد. زیرا تنها در عشق و محبّت است که حقیقت در مقابل انسان گشوده می‌شود و سالک می‌تواند طیّ طریق کند و سایرین را دستگیری نماید. اساساً «در سینه‌ی پر کینه، اسرار نمی‌گنجد». 🌸بر آستان تو مشکل توان رسید، آری 🌸عروج بر فلکِ سروری به دشواری‌ست
🔺ای معشوقی که ترنم عشق و دل‌سپردن را عطا می‌کنی، می‌دانی که رسیدن به آستان تو کار مشکلی است به همان معنایی که عروج و معراج بر فلکِ سروری و قدم‌گذاردن در وادی ولایتِ کلّی کار آسانی نیست. این است که ما می‌مانیم و سوز حرمان و ماندن در انتظارِ پیش‌آمدی که در اثر آن ، عشق و محبّت ما را فرا گیرد و از این دنیای تنگ و سیاه رهایمان کند. آیا آن وادی که در پی آن هستیم را می‌یابیم؟ ما به سختی محتاج رسیدن به آستانه‌ی عشق و محبت می‌باشیم، هرچند می‌دانیم در این ظلمات دسترسی به آن سخت است و باید با نوعی دل‌آگاهی در آستانه‌ی آن قرار گیریم. 🌸سحر کرشمه‌ی چشم‌ات به خواب می‌دیدم 🌸زهی مراتب خوابی که بِهْ ز بیداری‌ست 🔺در سحرگاهان که از حجاب بدن آزاد شدم و توانستم در عالم بیکرانِ خیال سیری نمایم، با توجهی بس کوتاه و نگاهی سخت محدود از تو روبه‌رو شدم، آن‌قدر همان نگاه کوتاه زندگی‌بخش بود که از هزار بیداری بیشتر معنابخشی می‌کرد و بهتر مرا در وادی محبت وارد نمود. 🌸 دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ 🌸که رستگاری جاوید در کم آزاری‌ست 🔺جناب حافظ در همان فضای محبّت و عشق‌ورزیدن به خود خطاب می‌کند طرفِ مقابل تو هرکسی که هست، هر نوعی و صنفی که می‌خواهد باشد، تو دل او را با ناله‌سردادن از مشکلات، آزرده مکن و بهانه مگیر. پس گله را ختم کن که رستگاری جاوید در کم‌آزاری و محبّت‌کردن است و به عشقِ عشق، همه را دوست‌داشتن. 🔺بیرون از ساحت محبّت، همه‌چیز بی‌روح و بی‌معنا است. ما به محبّت‌کردن زنده‌ایم بیش از آن‌که به مورد محبت قرارگرفتن خوش باشیم. لطیفه‌ی نهانیِ عشق در مسیر محبت به هرکس و ناکس، به سراغ انسان می‌آید. ناکسان بیشتر به محبت نیاز دارند زیرا اینان زخم‌خورده‌ی بی‌محبّتی‌ها هستند. در این مسیر است که حضرت محبوب سراغ انسان می آید و کرشمه‌ی چشمی از او نصیب ما می‌شود که از هزار بیداری برتر است. «پس دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ» آزردن را تمام کن، فغان و ناله بس است، رستگاری در کم‌آزاری است. کار آسانی نیست ولی راهی نیست که همواره بسته بماند. باید در محبّت‌کردن تمرین کرد تا دل‌سپردن به خدا و خلق خدا نصیب‌مان شود. قیافه‌ی عرفان و سلوک و ظاهر ایمانی به خودگرفتن ولی کینه‌ی خلق به دل داشتن و بر مردم تکبّرورزیدن، به نیم جو نمی‌ارزد. به شرایطی باید فکر کرد که از طرّه‌ی دوست نسیمی بوزد وگرنه با این ظاهرسازی‌ها دم‌زدن از نافه‌های تاتاری‌ است. گفت: «مشک را بر تن مزن بر دل بمال/ مشک چه بْوَد نام پاک ذوالجلال. آن منافق مشک بر تن می‌نهد/ روح را در قعر گلخن می‌نهد بزن». 🔺بنال بلبل اگر سر یاری با من داری تا هر دو از عشقی که گم شده است زار، زار اشک بریزیم. جناب حافظ خیلی زود متوجه شد ما مسلمانان با گم‌شدن عشقی که باید در دینداری به میان آید، در ظلمات گام برمی‌داریم و چون مردگان هیچ نصیبی از ملکوت نداریم و لذا خیلی زود به فکر چاره افتاد تا بگوید باید شرایط برگشتن عشق و محبّت را فراهم کرد. والسلام 🌐http://lobolmizan.ir/hafez/1596 📱 sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan
🔸 #گوش_سپردن_به_ندای_بی_صدای_انقلاب_اسلامی ⏱تاریخ:97/9/11 🌸جلسه: بیست ونهم 🔮استاداصغرطاهرزاده 🌐http://lobolmizan.ir/sound/1226 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
ج29_گوش سپردن به ندایِ بی صدایِ انقلاب اسلامی.mp3
7.37M
🔸 #گوش_سپردن_به_ندای_بی_صدای_انقلاب_اسلامی ⏱تاریخ:97/9/11 🌸جلسه:بیست ونهم 🔮استاداصغرطاهرزاده 📱 sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23136 ⁉️ سلام: در سایت دنبال جزوه «قرآن هرگز تحریف نشده است» گشتم نبود. و یا آن دو جزوه دیگر که چرا نام حضرت علی (ع) در قرآن نیامده است. ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه جزوه‌ی «قرآن هرگز تحریف نشده» است بر روی سایت نیست ولی احتمالاً متن جزوه را می‌توانید از جناب حاج آقای نظری تهیه نمایید. در مورد آن‌که نام حضرت علی «علیه‌السلام» چرا در قرآن نیامده است؛ عرض شد به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید. اصل کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23136 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23139 💠عدالت موجب ایجاد شرایطی می‌شود تا انسان‌ها آن‌چنان دغدغه‌ی مایحتاج زندگی‌شان بر آن‌ها غلبه نکند ⁉️ سلام خدمت استاد عزیزم: ۱. دقیق و عمیق بفرمایید، که چرا تحقق «عدالت اجتماعی» هدف متوسط حکومت اسلامی است، در واقع مقدمه ی «قرب الهی» است؟ عدالت چه زمینه ی را برای مردم جهت قرب فراهم می کند؟ ۲. مقصود از آن همه فضیلت و عظمت علم در کلام معصوم (علیهم سلام)، آیا معارف اسلامی و الهی است یا شامل تمام علوم می گردد؟ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عدالت موجب ایجاد شرایطی می‌شود تا انسان‌ها آن‌چنان دغدغه‌ی مایحتاج زندگی‌شان بر آن‌ها غلبه نکند و از سایر کمالاتی که باید کسب کنند، غافل بمانند. ۲. در متون دینی عموماً وقتی بحث «علم» می‌شود منظور علمِ به مبداء و معاد و معرفت نفس است و سایر علوم را تحت عنوان «فضل» نام می‌برند. موفق باشید. 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23139 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره23140 ⁉️ سلام استاد خدا قوت: استاد سوالی داشتم. بنده باید تحقیقی آماده کنم درباره نکات آموزنده و نکات کلیدی و مهم زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یعنی زندگینامه نباشه. قسمت های مهم زندگی پیامبر باشه. استاد شما کتابی مدنظرتون هست که به بنده معرفی کنید؟ و اینکه گفتن حتما باید مستند داشته باشه یعنی هر چیزی که می نویسم باید مستندش هم بنویسم. اگر شما کتابی مد نظر دارید به بنده بفرمایید لطف بزرگی می کنید. خیلی تشکر. ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب «سنن النبّی» از علامه طباطبایی جوابگو باشد. در ضمن قسمت دوم کتاب «صلوات» که بر روی سایت هست نکاتی در رابطه با سیره‌ی پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» متذکر شده است. موفق باشید. 🌐http://lobolmizan.ir/quest/23140 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan
هدایت شده از لب المیزان
💠استاد اصغر طاهرزاده 🌸ارسال پرسش http://lobolmizan.ir/quest/aid/5 🌸مشاهده کلیه پرسش ها وپاسخ ها http://lobolmizan.ir/quest/aid/1 🔻کانال لب المیزان(حاوی جدیدترین پرسش هاوپاسخ ها،اطلاع رسانی جدیدترین آثار استاد اعم از صوت،کتاب،یادداشت ویژه وجزوه) 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان(حاوی سخنرانی های استاد طاهرزاده) 📱 @sound_lobolmizan 🌹پیام رسان سروش 🔻کانال لب المیزان 📱sapp.ir/lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱sapp.ir/sound_lobolmizan 🌹پیام رسان ایتا 🔻کانال لب المیزان 📱eitaa.com/lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱eitaa.com/sound_lobolmizan