ج2_فتح خون.mp3
7.89M
🔸 #صوت
🔸#فتح_خون
💠نقش اشک و نجات از قلب های منجمد
🔮استاد اصغر طاهرزاده
⏰جلسه2(99/6/3)
🌐http://lobolmizan.ir/sound/1315
کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
پیام رسان سروش
📱sapp.ir/lobolmizan
پیام رسان ایتا
📱eitaa.com/lobolmizan
آدرس اینستاگرام
🌐https://www.instagram.com/asghar_taherzadeh
ج3_فتح خون.mp3
9.24M
🔸 #صوت
🔸#فتح_خون
💠کربلا بستر حیرت عقل و جرات عشق
🔮استاد اصغر طاهرزاده
⏰جلسه3(99/6/4)
🌐http://lobolmizan.ir/sound/1315
کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
پیام رسان سروش
📱sapp.ir/lobolmizan
پیام رسان ایتا
📱eitaa.com/lobolmizan
آدرس اینستاگرام
🌐https://www.instagram.com/asghar_taherzadeh
◼️ اطلاعیه
✅مراسم ویژه تاسوعای حسینی
🔺قرائت زیارت عاشورا 7:30 صبح
🔺سخنرانی استاد طاهرزاده 8 صبح
🔸حسینیه گلزار شهداء دستجرد خیار
✅جلسه شنبه تفسیر قرآن،مسجد انبیاء مورخ 99/6/8 تعطیل است
کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
35.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ #فتح_خون
💎 استاد اصغر طاهرزاده
جلسه پنجم: ظاهرگرایی دینی و کفر و شرک پنهان
📆 ششم محرم الحرام ۱۴۴۲
🔰 ویدئوی این جلسه، از طریق صفحه آپارات تلوزیون اینترنتی سها قابل دریافت است.
https://aparat.com/v/yIYZx
کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره28839
🌹استاداصغرطاهرزاده
⁉️با عرض سلام خدمت استاد محترم:
بنده از دانشجویان ارشد رشته شیعه شناسی دانشگاه ادیان هستم. موضوع پایان نامه ام رابطه ی ایمان با مودت اهل بیت و رابطه ی عمل صالح با ولایت اهل بیت از منظر المیزان هست. میخواستم در این رابطه با شما مشورتی کنم و از نظرات و راهنمایی های شما استفاده کنم اگر امکان تماس تلفنی و یا پیام صوتی و تصویری از شما باشد که بهتر بتونم استفاده کنم. کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت شما رو خوندم خیلی استفاده کردم. ممنون میشم اگر در رابطه با موضوع بنده نکته ای به ذهنتان خورد بفرمایید.
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در رابطه با بحثهای پایاننامه اگر در سایت هم مطالب را دنبال بفرمایید؛ ملاحظه خواهید کرد که هیچوقت ورودی نداشتهام. موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/28839
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره28842
🌹استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام استاد: بنده در حال گذراندن فصوص با صوت های آیت الله رمضانی هستم. بنده نصوص قونوی و تمهید القواعد را با صوت های ایشان گذراندم. ایشان در خصوص اعیان ثابته نظری دارند تحت عنوان نظریه ذوات. ایشان یک اعیان بعد اسماء و یک اعیان قبل اسماء قائل اند. و معتقدند به اینکه اگر اعیان ثوابت در حضرت علمیه و تعین ثانی بدین نحو و به این شکل و چینش تکثر یافتند و تفصیل پیدا کردند زیر سر اعیان قبل اسماء ست، اعیان قبل اسماء را همان ذوات می دانند که یک چنین مشخصاتی برای آنها قائل هستند از جمله اینکه این اعیان قبل اسماء: نه موجودند و نه معدوم، مجعول نیستند، امکان محض اند، قابل تعقل هستند، قابلیت محضه اند و سپس بر این باورند که تمام آنچیزی که در عالم رخ میدهد همه زیر سر این اعیان ست و کراراً می فرمایند که اگر امورعالم این گونه میشود به پای خدا نیندازید خدا فقط به این امور وجود میدهند این امور همان گونه که هستند محقق میشود و یا به قول معروف اعیان و امور همان گونه که هستند، هستند، می باشند و خواهند بود. البته بحث جبر رخ نمیدهد چون بحث جبر را هم حل میکنند. این جنس حرف را هم استاد امینی نژاد در کتاب حکمت عرفانی بیان میکند و میگوید شما تصور کنید که وارد یک اتاق تاریک میشود همه ی وسائل در سر جای خودشان چیده شده ست و شما فقط کلید را میزنید و نور وجود به اینها میدهید و از عالم نهان و پنهان به عالم عیان و آشکار می آورید. این توضیحاتی بود برای سوال ام: اگر این امور و ذوات مجعول نیستند، مسبوق به عدم نیستند و همه چیز زیر سر خود اعیان بوده ست و خداوند تنها کاری که میکند به این اعیان و ذوات وجود میدهد، بحث توکل، رضا، حسن ظنّ به خداوند و... خیلی از مقولات این جنسی که در عرفان عملی نسبت به خداوند مطرح میشود چگونه حل میشود؟ ما تا قبل از این مسبب الاسباب و علت العلل تمام افعال هستی را خداوند میدانستیم و جز او همه چیز را وهم و خیال و هیچ و پوچ میدانستیم و بر همین منوال روزگار میگذراندیم و با خدا عاشقانه خلوت میکردیم و زندگی میکردیم، اما با مطرح شدن این قضیه ی ذوات متوجه شدیم خداوند متناسب با همین اعیان و قوابل ست که به صحنه می آید و به اعیان متناسب با خواسته ی ازلی شان وجود میدهد و لازمه ی این حرف ها این ست که سبب و علت تمام امور خود ما هستیم (منظور از لفظ خود عین ثابت و تقاضاهای ازلی مان ست نه خود عرفی و عوامانه)، پس توکل و رضا و ...را چه کنیم؟ حقیقتا بنده پس از پیگیری نظریه ذوات و اعیان در این گونه امور عرفان عملی ام دچار مشکل شده ام. بنده شاید نزدیک یک سال ست که پیرامون این نظریه تحقیق و فکر میکنم. اما نمیدانم چطور خداوند را همان طور زیبا و عاشق دوباره مثل قبل در دل ام بگنجانم، مدتی ست که نسبت به خداوند غریبی میکنم. با تشکر
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! امکانِ هر شیئ، ذاتیِ آن شیئ است و خداوند وجود یا خلقت آن شیئ را به آن شیئ می دهد. ۲. انسان از آن جهت که دارای ابعاد مختلفی در امکانِ وجودیاش هست، اختیار او ذاتی اوست و لذا با توسل به خداوند میتواند وجهِ امکانی خود را به طرف بُعدِ سعادتمندیاش بکشاند. عرایضی داشتهام که ذیلاً متن آن عرایض را خدمتتان ارسال میدارم: موفق باشید
پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها
باسمه تعالی
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللَّهِ
ما از رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» سخن میگوئیم ولی به حکم «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» سخنانمان در مورد همه پیامبران است.
۱. اصلیترین کار رسولان خدا توجه بشریت است به آغازِ آغازها، یعنی آغازِ هستیِ موجودات که همان حضرت حق است و آغاز انسان که وجه امکانی او یا عین ثابتهی او میباشد. زیرا از این طریق، تفکر اصیل به بشر عطا خواهد شد.
۲. پیامبران خدا متذکر شدند که خداوند خالق همهی عالم است یعنی «وجود» و «بودن»ِ هر موجودی را او داده است و در نتیجه خداوند، بودنِ محض و هستی مطلق میباشد و این اولین قدم در راستای تفکر است از آن جهت که تفکر مربوط به «وجود» است و آغازِ آغازها.
۳. پیامبران در مورد مخلوقات بهخصوص انسانها فرمودند خداوند با نظر به امکانِ بودن مخلوقات، آنها را خلق کرد و لذا حضرت موسی«علیهالسلام» در تفسیر جایگاهِ نبوت خویش و برادرشان دو نکته را در میان آوردند که: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»(طه/50) یعنی اولاً: پروردگار ما خلقتِ هر موجودی را به آن موجود عطا میکند. ثانیاً: او را هدایت مینماید و در راستای هدایت خداوند است که پیامبران را میفرستد. ولی در نکتهیاول، معرفتی بسآغازین را متذکرشدند از آن جهتکه میفرمایند خلقت هرمخلوقی را خداوند بهآن مخلوق میدهد. یعنی ازیک جهت خلقت آن مخلوق، مربوط بهخودش
است وخداوند یعنیآنبودنِ محض، مطابقِ آنخلقت، آن موجودرا «وجود» میبخشد.
۴. در راستای معرفتِ آغازین برای هر مخلوق، در قرآن داریم: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (یس/82) وقتی خداوند خواست موجودی را بهوجود آورد در خطاب به آن میگوید: «بشو» و آن موجود میپذیرد که «بشود». یعنی قبل از آنکه آن موجود، موجود شود؛ در علمِ خداوند امکانِ بودنش هست و خداوند مطابق آن امکان به آن موجود، وجود میدهد.
۵. راستی! اگر خداوند آغازکنندهی امکانِ هر موجودی بود، آن مخلوق حق نداشت از خداوند سؤال کند که چرا آن را آنچنان خلق کرده است؟ در حالیکه: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ» (انعام/149) برای خداوند حجت بالغه هست و آنچنان نیست که کسی بتواند حجتی در نفیِ حجت بالغهی الهی داشته باشد.
6. حال با توجه به مباحث فوق، به این فکر کنید که اگر کسی نحوهی بودن خود را درست درک کند و متوجه باشد حضرت حق در راستای نحوهی بودنِ او به او «وجود» میدهد؛ مییابد که تنها از طریق وجود خود با پروردگارش میتواند مرتبط شود و معنی روایت مشهور: «الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق» میرساند که راهِ هرکس به سوی پروردگارش، همان نحوهی «بودن»ِ اوست، و مأوایِ حقیقی هرکس، بهسربردن در این نحوه بودن است.
۷. مشکل بشر از آن جا پیدا شد که به جای مأواگزیدن در نحوهی بودن خود و از آن طریق با پروردگار عالم، مرتبطشدن؛ دلْ در بودنهای دیگران انداخت و به مقایسهها گرفتار شد و از بهترین مأوا و «بود» محروم گشت. در حالیکه پیامبران خدا و بهخصوص آخرین پیامبر به ما متذکر شدند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ ۖ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ» (مائده/۱۰۵) ای مؤمنان! متوجهی خودتان باشید که در آن صورت، انحرافِ بقیه وقتی شما در مسیر هدایت باشید، به شما ضرر نمیرساند.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
🌐http://lobolmizan.ir/quest/28842
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره28843
🌹استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام علیکم:
ببخشید استاد من پیش از این در خصوص آیهء «کونوا مع الصادقین» از شما سوالاتی کردم. علت این پرسش این بود که در تفاسیر به نتیجهء واحدی دست پیدا نکردم؛ البته نه تنها حقیر, بلکه استادانی هم که در جلسه حضور داشتند دربارهء این آیه به نتیجهء نهایی نرسیدند. علامه طباطبایی فقط به چند روایت استناد کرده بودند و آیت الله جوادی به قطع فرموده بودند منظور از صادقین فقط معصوم نیست؛ اما فخر رازی و آقای مکارم با استناد به سخن فخر و تکمیل آن گفته اند منظور فقط معصوم است. دایرهء صادقین که بر اساس یافته های حقیر گسترده است.
مشکل در عبارت «کونوا مع» است. آیا امر به «کونوا مع» امر به تبعیت مطلق است که لازمهء آن عصمت باشد؟ آیا خود واژهء صادقین می تواند شرط و قید تبعیت باشد؟
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال وجهِ تامّ صادقین که شأن آنها طبق آیهی مذکور، تبعیتِ محض است جز معصوم نمیتواند باشد. موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/28843
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره28844
🌹استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام علیکم:
فرزند دختر ۱۲ ساله ای دارم که در بلوغ هست و قلبا و عقلا خدا را قبول دارد ولی چند روزی است نسبت به نماز و دستورات دینی بی انگیزه شده و میلی به انجام آن ندارد و سوالاتی دارد که در ذیل دو مورد آنرا بیان میکنم حضرت استاد لطفا پاسخ شما به این سوالات چیست؟
«چگونه اطمینان پیدا کنم که آنچه در قرآن آمده است از سوی خدا میباشد؟ و اینکه چگونه مطمئن شوم که دستورات دینی از قبیل نماز از سوی خدا میباشد؟
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد اعجاز قرآن، خوب است که به بحث «دریچههای اعجاز قرآن» رجوع شود که ذیلاً ارسال میگردد. ۲. حال که متوجه شدیم قرآن سخن خدا است وقتی قرآن بفرماید: «اقم الصلواة» پس این خداوند است که به ما دستور داده است نماز بخوانیم و وقتی میفرماید: «اطیعوا الرّسول» یعنی در جزئیات موضوع، رسول را اطاعت کنید. موفق باشید
🔸دريچههاي اعجاز قرآن
قرآن ميفرمايد: «وَ اِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه»[1] اگر در معجزهبودن آنچه بر بندهي ما نازل شده شك داريد، سورهاي مانند آن بياوريد. مبناي برهان اين است كه او يا بهواقع پيامبر است و اين آيات از طرف خدا بر او نازل شده و يا پيامبر نيست و با استعدادهاي بشرياش اين آيات را تنظيم کرده است. در حالت دوم این میشود که از آن جهت كه بشر است اين آيات را آورده، پس شما هم كه بشر هستيد، مسلم اگر همهي شما جمع شويد ميتوانيد يك سوره مثل سورههاي اين قرآن بياوريد و اگر نميتوانيد، معلوم ميشود كه او از جنبهي بشرياش به چنين توانايي نرسيده، پس او پيامبر خدا است.
در رابطه با معجزهبودن قرآن نمونههايي مورد اشاره قرار ميگيرد:
۱. از نظر فصاحت و بلاغت: قرآن از نظر هندسهي كلمات و نظم خاصي که کلمات دارند، نه سابقه دارد و نه لاحقه، به طوريکه نه تا آن زمان بشريت با اين ترکيب و نظم سخن گفته و نه بعد از آن انسانها توانستهاند از آن تقليد کنند و با آن نظم و هندسه سخن بگويند. قرآن داراي آهنگ خاصي است که در عين دارا بودن مفاهيم معنوي، بدون تكلّف و تصنّع، عاليترين معاني را در عاليترين قالبهاي لفظي اظهار ميکند به طوريکه معلوم نيست الفاظ تابع معانياند و يا معاني تابع الفاظ.
قرآن در زماني به صحنه آمـد و مبـارز طلبيـد كه اوج تكامـل فصاحت عرب بود. از آن عجيبتر بعد از آمدن قرآن نيز سخن رسول خدا(ص)و حضرت علي(ع) در عين فصاحت زيادي که دارد، اصلاً شكل و هندسهي قرآن را ندارد. و لذا اين مبارزه طلبي هنوز هم به قوت خود باقي است که اگر میتوانید یک سوره مثل سورههای قرآن بیاورید. مضافاً اينکه تا حال كسي نيامده بگويد قبل از قرآن چنين كلماتي به اين شكل در فلان كتاب بوده است. همچنانكه كسي نيامده بگويد من مثل آن را آوردهام و اتفاقاً هر قدر انسان فصيحتر باشد بيشتر متوجه ميشود كه فصاحت قرآن از نوع فصاحت بشر نيست. همچنانكه جادوگران متوجه شدند كار حضرتموسي(ع) از نوع سحر نيست.
۲. از نظر عُلوّ معني و محتوي: بيگمان مطمئنترين راه براي شناخت حقيقت قرآن، رجوع به متن قرآن و تأمل در توصيفها و تعبيرهاي آن در بارهي خود ميباشد، توصيفهايي از قبيل «هُديً للنّاس»، «هُديً للمتّقين»، «تبياناً لكلّ شَيئ»، «حكيم» و «فرقان» که همه حکايت از آن دارد که وقتي ميفرمايد: اگر ميتوانيد مثل آن را بياوريد، يعني آن چيزی که میآورید مثل قرآن از حيث هدايتگري و آوردن معارفِ هدايتگر و از حيث مطالب حكمتآميز، همسنگ دانشهاي قرآن باشد و از اين زاويه بشر را به آوردن چنين انديشههايي در حد قرآن دعوت ميكند.
جامعيت و كمال قرآن بدين معني است كه قرآن مجيد تمامي مواد و مصالح علمي جهت رسيدن انسان به سعادت فردي و اجتماعي را دارا است و با معارف خود رابطهي انسان با «خدا»، «خود»، «انسانهاي ديگر» و با «جهان» را تبيين ميكند و همهي اين معارف داراي سطوح و لايههاي متكثر هستند و در آن براي هرموضوعي بطنها وجود دارد. در پايينترين سطح با مردم عادي صحبت ميكند و هرچه مخاطب خود را دقيق بيابد، بطني از بطون خود را براي او ميگشايد و آوردن سورههايي با اين حدّ از علوِّ در معاني به هيچوجه در حدّ بشر نيست.
انساني که قرآن طرح ميکند وسعتي از قبل از تولد تا بعد از مرگ دارد و دستورات قرآن همهي ابعاد اين انسان را با همهي دقايق روحياش فرا گرفته است، در حالي كه انسان معرفي شده از راه حس و انديشهي بشري در ميان دو پرانتز (تولد) تا (مرگ) قرار دارد.
در قرآن همهي اصولِ معارف قرآن از توحيد استنتاج شده و سپس گسترش يافته و به صورت اخلاق و عقايد و احكام در آمده به اين معني که هر حكمِ فرعيِ آن اگر تحليل شود به «توحيد» باز ميگردد و توحيد نيز اگر تفريع و باز شود، همان احكام و مقررات فرعي را تشكيل مي دهد. ميفرمايد: «كِتابٌ اُحْ
كِمَتْ اياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبير»[2] قرآن كتابي است با آيات محكم که سپس به صورت تفصيل درآمده، يعني اين كتاب با آيات متعدد داراي غرض واحدي است كه وقتي به تفصيل در آيد، در يك مورد به صورت «اصول دين» و در مورد ديگر به صورت موضوعات «اخلاقي» در ميآيد و در جاي خود به صورت احکام شرعي ظاهر ميشود، به اين معني که هرچه نزول كند و از اصل به فرع برسد از آن غرض اصلي خارج نميشود و از مسير توحيدي خود عدول نميکند. به عنوان مثال: توحيدِ خدا در مقام اعتقاد عبارت است از اثبات «اسماء حسني» و «صفات عليايِ» الهي و در مقام اخلاق عبارت است از دارا شدن اخلاق كريمه مثل رضا، شجاعت و دوري از رذايل و همان توحيد در مقام اعمال عبارت است از به جاآوردن اعمال شايسته و پرهيز از محرمات و رعايت حلال و حرام. همهي اينها به توحيد برميگردد و انسان را به توحيد ميرساند زيرا آيات قرآن يك جهت وحدت دارند و يك جهت كثرت، از جهت صدور از طرف خدا به سوي بشر، سيري از وحدت به سوي كثرت را دارا ميباشند ولي از جهت سير از طرف انسان به سوي خدا، سير از كثرت به وحدت را دارا هستند.
قرآن كتاب انسان شناسي است، اما آنگونه كه خدا انسان را آفريده و در همان راستا انسان را تفسير ميكند تا انسان از خود بيگانه نشود، به طوريکه در تمام فرهنگ بشر– و نه در فرهنگ انبياء – انسان در حدّ سورهي العصر هم مطرح نيست، یعنی انديشهي بشر نسبت به انسان به اندازهي تبييني که يك سورهي كوچك قرآن در مورد انسان دارد گسترش ندارد.
قرآن پيوند با خدا را در همهي شئون زندگي جريان مي دهد و انسان را در حد يك باور تئوريك متوقف نمي كند، بلكه خداي حاضر و محبوب را معرفي مينمايد كه ميتوان به او نزديك شد و با او انس گرفت. مرز ايمان و شرک در آن است که انسانِ موحّد توانسته است حقيقت وَحداني عالم را در هر مخلوقي بيابد و انسان مشرک پديدههاي عالم را مستقل از حقيقت وحداني مينگرد.
۳. اعجاز قرآن از جهت نبودن اختلاف در آن: قرآن در طول 23 سال بر پيامبر خدا(ص) نازل شد، آن هم در شرايط اجتماعي و روحي متفاوتي که براي رسول خدا(ص) پيش ميآمد، بدون آن که رسول خدا(ص) پيشنويسي داشته باشد و يا پس از نزول آن به حكّ و اصلاح آن بپردازند با اين همه هيچگونه تناقض و اختلافي در ميان مطالب آن نيست. هرگز كسي نديد كه مثلاً پيامبر(ص) يادداشتي داشته باشند و مطابق آن يادداشت آيات را قرائت كنند و يا طوري آيات را بخوانند كه بعداً معلوم شود يك كلمه را اشتباه گفته و بخواهند آن را تصحيح کنند، آن هم آياتي كه قبلاً هيچكس چنين كلماتي در هيچ كتابي نگفته بود و بعداً هم كسي نيامد ادعا کند شبيه آن كلمات در كتابهاي روميها و يا ايرانيهاي متمدن آن زمان ديده شده است.
قرآن طوري است که آيهاي مفسّر آيهاي ديگر و مجموعهي آن شاهد بر مجموع آن است و در عين تنوع - حتي در يك موضوع – وحدت نگاه کاملاً درآن حاكم است. مثلاً در مورد عبادت و يا تقوا هزاران نكتهي متنوع دارد ولي همه با يك بينش و يك جهت و يک نگاه.
خودِ قرآن ميفرمايد: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً»[3] آيا اين منكران قرآن در قرآن تدبّر و تفكر نميكنند تا متوجه شوند اگر از طرف غيرخداوند صادر شده بود، حتماً در آن اختلاف و تضاد مييافتند؟ زيرا: اولاً : فكر انسان دستخوش تحول و تكامل است ، و در آخر عمر عموماً اشتباهات اول را ندارد. ثانياً: افکار انسان در طول زندگي تحت تأثير حالات متفاوت روحياش قرار دارد و سخنانش هماهنگ آن حالات، و گاهی متفاوت و بعضاً متضاد خواهد بود. ثالثاً: كسي كه كارش بر دروغ باشد در طول عمر حتماً به تناقض و اختلاف ميافتد، در حاليكه هيچكدام از موارد بالا در قرآن نيست و يگانگي و وحدت کاملي بر آن حاکم است.
۴. اعجاز قرآن از نظر جاذبه: قرآن در معرفي معني حيات و آزادشدن از اسارت نفس و خرافات آنچنان سخن ميراند كه انسان به هيچوجه آن را از جان خود جدا نميبيند و بهخوبي جذب آن ميشود. قرآن انسان را بر عقدههاي درونياش پيروز ميكند، مرگ را برايش معني مينمايد، او را دعوت به تدبر در آياتش ميكند، ميگويد: «اَفَلا يَتَدَبَّروُنَ الْقُرانَ اَمْ عَلي قُلُوبٍ اَقْفالُها» آيا تدبّر در قرآن نميكنند و يا بر قلبهاشان قفل زده شده است كه حقايق آن را نميفهمند؟ به همين جهت عقل انسان در حين تدبّر در قرآن از عمق جان، حقانيت آن را تصديق مي كند و خودِ قرآن شرط تشخيص حقانيت خود را تدبّر در خودش قرار داده است. آيا تا حال ديدهشده كسي در قرآن تدبّرِ لازم را كرده باشد و براي او در حقانيت آن ذرهاي شك باقي بماند؟ و يا بيشتر كساني گرفتار شك نسبت به قرآن هستند كه از دور و بدون تدبّر در آن نظر ميدهند؟
۵. اعجاز قرآن از نظر اخبار غيبي: مثل آن واقعههايي كه در حين نزول قرآن با فكر بشري درستي و نادرستي
آن معلوم نبوده و در قرآن مطرح شده به طوريکه بشر پس از سالها به درستي آن پيبرده است مثل: پيشبيني غلبهي روم بر ايران در شرايطي كه در آن زمان چنين غلبهاي به ذهنها هم خطور نميكرد.[4] و یا مثل حفريات باستانشناسان، كه پس از سالها داستان حضرت يوسف و طوفان حضرت نوح و قوم سبأ را تأييد كرد. و يا اينكه قرآن براي فلك، مدار قائل است، برعكسِ پيشينيان كه فلك را جسم مدوري مي دانستند كه ستارگان در آن ميخكوب شدهاند ولي بعدها معلوم شد که ستارهها داراي مدار هستند و در مدار خود در گردشاند.
۶. اعجاز قرآن از نظر وسعت معارف و پهناوري مطلب: از طريق كسي كه برتري فوق العادهاي از نظر اطلاعات نسبت به ديگران نداشت و در محيطي آنچنان محدود زندگي ميکرد که از نظر عقب ماندگی مثال زدني است و از آن طرف آن شخص ثلث آخر عمرش تماماً مشغول جنگ با دشمنان دين بود، چنين قرآني با اين وسعتِ علمي و دقت روحي مطرح شود حکايت از آن دارد که از طرف خداي حکيم و عليم بر او نازل شده است.
دكتر واگليري، استاد دانشگاه ناپل ميگويد:
«كتاب آسماني اسلام نمونه اي از اعجاز است... قرآن كتابي است كه نميتوان از آن تقليد كرد... چطور ممكن است اين كتابِ اعجاز آميز كار محمد باشد؟ در صورتي كه او يك نفر عرب درس ناخوانده بوده است... ما در اين كتاب مخزنها و ذخايري از دانش ميبينيم كه مافوق استعداد و ظرفيت با هوشترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قويترين رجال سياست است».[5]
[1] - سورهي بقره، آيهي ۲۳.
[2] - سورهي هود، آيهي 1.
[3] - سورهي نساء، آيهي 82.
[4] - در سال 617 ميلادي يعني هفتمين سال بعثت پيامبر اکرم(ص) ايران بر روم پيروز شد و تا نزديک پايتخت روم پيشروي کرد، در همان سال قرآن پيشبيني پيروزي روم را در کمتر از ده سال نمود.(به آيات اوليهي سورهي روم رجوع شود).
[5]-كتاب «پيشرفت سريع اسلام »، ترجمهي سعيدي، ص 49.
🌐http://lobolmizan.ir/quest/28844
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
🌸 #پرسش_و_پاسخ
💠سوال شماره28845
🌹استاداصغرطاهرزاده
⁉️سلام استاد: ببخشید چطوری دایره ی لغاتمون رو برای نوشتن متون معرفتی و تربیتی گسترده کنیم؟
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تخصص خاصی ندارم. موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/28845
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan