اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلاً وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلاً
قالَ عَليٌ عَلَیهِ السَّلامُ: اَلْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ اَلدَّهْرُ أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي اَلْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ
درود خدا بر او، فرمود: دانشمندان، تا دنيا برقرار است زندهاند، بدنهايشان گرچه در زمين پنهان امّا ياد آنان در دلها هميشه زنده است.
(نهج البلاغة، حکمت ۱۴۷)
حمد و سپاس خدایی را که حضورش دل را شیدا، حصولش عقل را بینا، تصورش خیال را طائر، تصدیقش فکرت را سرمست، تعریفش الفاظ را مغلوب و حجتش حکمت را تمام نمود؛
کسی که برانگیخت براهینش را تا پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) که نطقش وحی، منطقش نور، ثقلینش چراغ و خَلفش جز علی و اولاد پاک او (علیهم السلام) نیست؛
علی ای که قیاسش با غیر عقیم، نِسبَش شریف، غدیرش یقین، نَهْجَش مُنتِج و قیام مهدیش (علیه السلام) ضروری است؛
تا باطل را سلب، حق را ایجاب، جهل را زایل، علم را کامل، و عالم را روشن گرداند.
اللهم عجل لولیک الفرج
«آنالوطیقا» صفحهای ست در قلمروی علم #منطق که به آموزش، پژوهش، کاربرد و لوازم این علم می پردازد.
در باب آموزش، تدریس سیر قدیم منطق انتخاب شده که صوت، متن و جزوه هر جلسه در این صفحه قرار خواهد گرفت.
همچنین کتاب، پایاننامه، مقاله و دیگر نوشته های مرتبط با علم منطق آپلود می شود.
علاوه بر این، به موضوعاتی چون کتابشناسی و شخصیت شناسی منطقدانان توجه می شود.
https://eitaa.com/logical_analytica
آنالوطیقا
#الکبری_فی_المنطق جلسه: ۱ موضوع: تعریف قوه درّاکه تاریخ:
كتاب الكبرى فى المنطق
بدانكه آدمى را قوهئى است دراكه كه منقش گردد در وى صور اشياء چنانچه در آيينه لكن در آيينه حاصل نمىشود مگر صور محسوسات و در قوه مدركه انسانى حاصل شود صور محسوسات و معقولات و محسوس آنستكه به يكى از حواس پنجگانه كه آن باصره و سامعه و شامه و ذائقه و لامسه است مدرك شود و معقول آنستكه بيكى از اينها مدرك نشود.
آنالوطیقا
#الکبری_فی_المنطق جلسه: ۱ موضوع: تعریف قوه درّاکه تاریخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ۱
انسان از چند حیث مورد بررسی قرار می گیرد:
أ. شناختی یا ادراکی
ب. گرایشی: که شامل احساسات، غرایض، عواطف و انفعالات می شود.
اقسام ادراک انسان:
الف. حواس:
أ. ظاهری: باصره، سامعه، ذائقه، شامه، لامسه (بساوایی)
ب. باطنی:
أ. مشترک: انسان با این قوه، پنج حس ظاهری را یک جا درک می کند.
ب. خیال: محل ذخیره صور محسوسه است.
ت. واهمه: انسان با این قوه، معانی جزئیه ای که فاقد صورت محسوسه هستند را درک می کند. مانند: حب و بغض
ث. حافظه: محل نگهداری ادراکات قوه واهمه است.
ج. متصرفه: قوه ای است که انسان با آن به تجزیه و ترکیب صور و معانی جزئیه می پردازد.
نکته: چنانچه قوه متصرفه در خدمت عقل باشد، آن را متفکره و چنانچه در خدمت قوه واهمه باشد، متخیله می نامند.
نکته: بهمنیار: حیوانات دارای قوه متصرفه نمی باشد.
توجه: در بین این قوایی که ذکر گردید، قوه خیال، حافظه و متصرفه، مدرکه نمی باشند، بلکه خادم و معین ادراک هستند.
باء. عقل: انسان با کمک این قوه، استدلال می کند و صحیح را از فاسد تشخیص می دهد.
تاء. قلب: که در عرفان برای آن لطائف سبعه ای قائل هستند.
قلب مفاهیمی مانند: من، درد، خوشحالی و... را درک می کند؛ در این نوع از ادراک، به این خاطر که علم ما حضوری است، خطا راه ندارد.
نکته: شیء تنها به مادیات گفته نمی شود بلکه امور معنوی نیز نوعی «شیء» هستند؛ چرا که «لاشیء» به معنای عدم است.
دقت در واژگان:
از «که منقش گردد در وی.... »ادراک را تعریف می کند.
قوه ای: اشاره به قوای مدرکه مخصوص در ادراک معلومات حصولی است؛ لذا قلب که معلومات حضوری را می یابد خارج می شود.
منقش: از این کلمه بر می آید که نفس، نقش را می پذیرد یعنی نفس نسبت به صورت علمیه انفعال و اثر پذیری دارد، نه اینکه خود نقشی بسازد.
چنانچه: در صورتی که / به طوری که - قید است برای انتقاش
چنانکه: اگر
معقولات: آیا معقولات عطف بر محسوسات شده اند یا عطف بر صور محسوسات؟ جواب این است که معقولات عطف بر صور محسوسات شده اند نه فقط بر محسوسات، چراکه اگر بگوییم: معقولات عطف بر محسوسات شده اند، چنین برداشت می شود که معقولات دارای صور هستند و حال اینکه چنین نیست.
صور به چند معناست: یکی به معنای صور محسوسات و دیگری به معنای مفهوم که معنای مفهوم علاوه بر صور محسوسات، معنا را نیز در بر می گیرد.
نکته: آیا ادراک، انفعال است یا فعل؟ به دو دلیل، ادراک انفعال است:
أ. از کلمه «منقَّش» چنین بر می آید.
ب. حاشیه جرجانی بر شرح شمسیه، چنین مطلبی را می گویید.
مقایسه قوه مدرکه انسان با آیینه:
أ. در آیینه تنها صور محسوسات (آن هم تنها باصره) نقش می بندد، ولی در ذهن انسان، هم صور محسوسات و نیز معقولات نقش می بندد.
ب. آیینه نسبت به انتقاش، اثری نمی پذیرد (منفعل نمی شود)، اما ذهن انسان از ادارکاتش، اثر پذیری (انفعال) دارد.
ت. آیینه توانایی تجزیه و تحلیل نقش را ندارد، ولی ذهن انسان دارد.
#جزوه #جلسه۱
آنالوطیقا
#الکبری_فی_المنطق جلسه: ۲ موضوع: تعریف تصور و تصدیق تاریخ:
فصل [در تصور و تصديق]
هر صورت كه در قوه مدركه انسانى كه آنرا ذهن گويند حاصل شود يا تصور باشد يا تصديق زيرا كه آنصورت حاصله اگر صورت نسبت چيزى است به چيزى بايجاب چنانچه گوئى زيد كاتب است يا بسلب چنانكه گوئى زيد كاتب نيست آن صورت حاصله را تصديق خوانند و اگر آن صورت حاصله غير صورت نسبت مذكوره است آنرا تصور خوانند پس علم كه عبارت از ادراك است منحصر شد در تصور و تصديق.
فصل [در وجوه نسبت]
بعد از اين معلوم مىشود كه نسبت چيزى به چيزى خواه بايجاب و خواه به سلب بر سه وجه باشد يكى حملى چنانكه معلوم شد در مثال مذكور دوم اتصالى چنانكه گوئى اگر آفتاب بر آمده باشد روز موجود باشد يا گوئى نيست چنين كه اگر آفتاب بر آمده باشد شب موجود باشد سيم انفصالى چنانكه گوئى اين عدد يا زوج است يا فرد يا گوئى نيست چنين كه اين شخص يا انسان باشد يا حيوان پس ادراك نسبت حملى و اتصالى و انفصالى بايجاب و سلب تصديق باشد و او را حكم نيز خوانند و ادراك ماوراى اينها تصور باشد.
فصل [احتياج تصديق به سه تصور]
چون تصديق ادراك نسبت چيزى بچيزى است بايجاب يا بسلب ناچار باشد او را از سه تصور اول تصور منسوب اليه كه آنرا محكوم عليه خوانند دوم تصور منسوب به كه آنرا محكوم به خوانند سيم تصور نسبت بين بين كه آنرا نسبت حكميه خوانند مثلا در تصديق بانكه زيد قائم است ناچار باشد او را از سه تصور يكى تصور زيد كه محكوم عليه است دوم تصور قائم كه محكوم به است سيم تصور نسبت ميان زيد و قائم كه نسبت حكميه است تا بعد از آن ادراك آن نسبت بر وجه ايجاب يا سلب حاصل شود پس هر تصديق موقوف باشد بر تصور محكوم عليه و تصور محكوم به و تصور نسبت حكميه ليكن هيچكدام از اين تصورات ثلاثه در نزد اهل تحقيق جزء تصديق نيست بلكه شرط تصديق است.
آنالوطیقا
#الکبری_فی_المنطق جلسه: ۲ موضوع: تعریف تصور و تصدیق تاریخ:
جلسه ۲
هر صورتی که در ذهن انسان نقش می بندد یا تصور است یا تصدیق.
تعریف تصور: صورت ذهنی بدون حکم
تعریف تصدیق: تصوری که همراه حکم باشد، خواه حکم به ایجاب باشد یا سلب
نکته: برخی قائلند موضوع، محمول و نسبت حکمیه شرط تصدیق است و حکم، خود تصدیق
و برخی قائلند موضوع، محمول، نسبت حکمیه و حکم هر یک از این چهارتا به عنوان جزء (شطر) تصدیق است.
نکته: عده ای به اشتباه، رابط را نسبت حکمیه می دانند در حالی که رابط دلالت بر نسبت حکمیه می کند و دال غیر از مدلول است.
مثلا: زید کاتب است، این «است» را هم رابط و هم نسبت حکمیه می دانند.
پس:
رابط: آن چیزی است که دلالت بر نسبت حکمیه می کند.
نسبت حکمیه: نسبت و ارتباطی میان موضوع و محمول است که مورد تصدیق واقع می شود.
انواع تصدیق
أ. حملیه: چنانچه طرف اول مفرد باشد، قضیه «حملیه» خواهد بود، خواه طرف دیگری مفرد باشد یا مرکب
به بیان دیگر: اگر نسبت میان دو طرف، این همانی بود، قضیه حملیه است.
این همانی: یعنی موضوع تحت محمول مندرج است یا محمول شامل موضوع است.
مثال: زید کاتب است. / زید کاتب نیست.
ب. اتصالیه: تعلیق یک طرف بر دیگری
مثال: اگر آفتاب براید، روز موجود می شود. / چنین نیست که اگر آفتاب براید، شب موجود است.
ت. انفصالیه: تعاند و عناد بین دو یا چند چیز
مثال: عدد یا فرد است یا زوج / چنین نیست که یا خورشید در آسمان باشد یا ماه
#جزوه #جلسه۲
03.mp3
زمان:
حجم:
51.07M
#الکبری_فی_المنطق
جلسه: ۳
موضوع: مفهوم بدیهی و نظری
تاریخ: