eitaa logo
📚لجنه علمی فقه و اصول آیة الله خویی ره
1.3هزار دنبال‌کننده
209 عکس
113 ویدیو
95 فایل
(پیشرو در راستای احیاء حوزه سنتی) https://eitaa.com/lojneesol کانال تلگرام: https://t.me/Lojnesol
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 عدم ابتناء نزاع در بحث تعلق حکم بالطبائع او الأفراد بر بحث از امکان یا امتناع وجود کلی طبیعی در خارج ⬅️ مرحوم اصفهانی در بحث تعلق احکام بالطبائع او الأفراد فرموده است: منشأ نزاع در اینکه آیا اوامر به طبائع تعلق می گیرند یا به افراد؟ بر می گردد بر بحث از اینکه آیا کلی طبیعی در خارج موجود می شود یا خیر؟ جماعتی از اصولیون و هم چنین ما قائل به امتناع تحقق کلی طبیعی در خارج هستیم چرا که وجود، فرع بر تشخص و جزئیت بوده و تشخص با کلیت سازگاری ندارد و لذا این دسته باید قائل شوند به اینکه اوامر به افراد تعلق می گیرد چون لازمه ی قول به تعلق احکام به طبائع عدم قدرت عبد بر امتثال است زیرا طبیعت بنابر این قول قابل ایجاد در خارج نیست اما در مقابل جماعت دیگر از اصولیون مانند مرحوم آقای خوئی که می گویند: الحق ان الکلی الطبیعی موجود فی الخارج بوجود افراده می توانند قائل به تعلق اوامر به طبائع شوند چرا که بنابر این قول، ایجاد طبیعت در خارج محذوری ندارد 👈 اما ابتناء نزاع در بحث تعلق احکام بالطبائع او الافراد بر بحث از امکان تحقق کلی طبیعی و یا استحاله تحقق آن در خارج غلط است زیرا ممکن است در عین اینکه ما قائل به وجود کلی طبیعی در خارج هستیم اما مع ذلک قائل شویم به تعلق امر بالفرد لغایه ایجاده فی الخارج پس از همینجا روشن است که قول به وجود کلی در خارج ملازمه ندارد با قول به تعلق حکم به طبیعت همانگونه که ممکن است ما در عین انکار وجود کلی طبیعی در خارج بگوئیم امر تعلق گرفته است به طبیعت چون ما دلیل نداریم که متعلق حکم حتما باید امکان وقوع داشته باشد چرا که شارع می تواند امر به طبیعی کند اما از آنجا که عبد می داند طبیعی امکان تحقق در خارج را ندارد فرد آن را می آورد پس قول به انکار وجود کلی طبیعی در خارج ملازمه ندارد با قول به تعلق حکم بالفرد. @lojneesol
💠 تقریب قول محقق عراقی در باب تعلق احکام به طبائع و جواب از اشکال بر آن: ⬅️ محقق عراقی فرموده است: متعلق احکام، صورت ذهنیه ای است که از خلال آن، ماهیت موجود در خارج دیده می شود چرا که ما قطعا نمی توانیم متعلق حکم را وجود ذهنی طبیعت بما هو هو بدانیم زیرا اگر مولا طلب بکند ایجاد وجود ذهنی طبیعت را امر او قابل امتثال در عالم خارج نخواهد بود و اگر مولا طلب شیئ موجود در خارج را بکند مشکل تحصیل حاصل لازم آمده چرا که خارج، ظرف سقوط تکلیف است نه ظرف ثبوت آن بنابراین متعلق تکلیف، عبارت از آن صورت ذهنیه ای است که مولا از خلال آن ماهیت موجود در خارج را می بیند و به بیان دیگر: مولا هنگام انشاء حکم نظر به صورت ذهنیه ی خویش کرده اما نظر او به این صورت ذهنیه، نظر مرآتی و آلی بوده چرا که از خلال نظر به این صورت، ماهیت خارجی دیده شده و حکم مولا، متعلق به همان ماهیت خواهد بود عینا همانند کسی که مقابل آئینه ایستاده و از خلال نظر به عکس خود در آئینه گویا خود را می بیند و همینطور مولا از نظر به صورت ذهنیه ی خود، ماهیت خارجیه را دیده و حکم را روی همان می برد. با توجه به این توضیح روشن شد که مراد محقق عراقی از تعلق احکام به صور ذهنیه خارج دیده چیست؟ و البته طبق مبنای ایشان صورت ذهنیه، حاکی از همان ماهیت من حیث هی لیست الا هی می باشد زیرا ماهیت منتزعه از فردِ موجود در خارج که از خلال نظر به آن صورت ذهنیه دیده می شود غیر از ماهیت من حیث هی چیزی نیست و البته همین مطلب منشأ اشکال جماعتی بر کلام محقق عراقی شده چرا که گفته اند: چگونه متعلق حکم، ماهیت من حیث هی است و حال آنکه ماهیت من حیث هی اصلا حامل ملاک نیست تا بخواهد متعلق امر مولا قرار بگیرد و حال آنکه ضرورت مذهب عدلیه قائم بر این است که متعلقات تکالیف باید واجد ملاک باشند اما این اشکال صحیح نیست زیرا ضرورت مذهب عدلیه قائم بر این است که مولا باید عبد را بفرستد به دنبال انجام فعلی که آن فعل واجد مصلحت باشد و از آنجا که با تعلق امر مولا به ماهیت، عبد با آوردن فرد آن در خارج استیفاء ملاک کرده و غرض مولا حاصل می شود در نتیجه: تعلق امر به ماهیت هیچ محذور ثبوتی در پی نخواهد داشت بنابراین ما دلیلی نداریم بر اینکه نفس متعلق تکلیف باید ذو ملاک باشد و من هنا یظهر الاشکال فیما افاده الآخوند چون ایشان تکلیف را متعلق به ایجاد الطبیعة دانسته به این جهت که ماهیت از حیث اینکه واجد ملاک نیست نمی تواند متعلق تکلیف قرار بگیرد. @lojneesol
💠 مختار نهائی استاد در مورد متعلق تکالیف: نه محقق عراقی برهان عقلی بر قول خویش دارد و نه محقق نائینی و آخوند برهان عقلی بر قول خویش دارند گر چه هیچ کدام از این دو قول، محذور ثبوتی و عقلی نیز ندارد منتها کلام مرحوم آخوند و نائینی که قائل به تعلق احکام به وجودات خارجیه هستند اقرب الی الارتکاز است. @lojneesol
💠 تفاوت مبنای محقق عراقی با مرحوم نائينى و آخوند در مورد متعلقات احكام: ⬅️ برخی ممکن است تصور کنند فرقى بين مبنای محقق عراقى و مرحوم نائينى در بحث از متعلقات احکام و تکالیف نبوده و مبنای این دو محقق یکی است و این توهم از آنجاست که در عبارت مرحوم عراقی آمده که متعلق احکام، صورت ذهنیه ی خارج دیده است و شبیه این کلام در فرمایشات محقق نائینی نیز دیده می شود و حال آنکه چنین برداشتی از کلام این دو محقق بزرگوار صحیح نبوده چرا که ما یک وجود خارجی داریم و یک وجود ذهنی و یک ماهیتی که گاهی در ذهن موجود می شود و گاهی در خارج و طبق رأى محقق عراقی، متعلق حكم صورت ذهنیه است و لکن لا بما هی موجود في الذهن بل بما هی مرآة إلى الخارج و فانیا فیه و البته مراد از خارج، ذات طبیعت و ماهیت است نه وجود خارجی و به عبارت دیگر: طبق مبنای مرحوم عراقی مفنیٌّ فیه، همان ماهیت من حیث هی می باشد و اما در دیدگاه مرحوم نائینی متعلق حکم، وجود خارجی است و لذا مولا در مقام انشاء حکم صورت ذهنیه را مرآةً الى الخارج و فانيا فيه لحاظ كرده است بنابراین: طبق مسلک مرحوم عراقی متعلق تکلیف ذات طبیعت و ماهیتی است که مولا آن را از خلال نظر به وجود ذهنی طبیعت دیده و حکم را روی آن میبرد و لکن طبق نظر مرحوم نائینی متعلق تکلیف وجود خارجی است که مولا آن را از خلال نظر به وجود ذهنی طبیعت می بیند. ⬅️ بیان اشکال بر کلام نائینی و جواب استاد از آن: برخی در مقام اشکال به مرحوم نائینی گفته اند: تعلق حکم به خارج ممکن نبوده چرا که خارج، ظرف سقوط تکلیف است نه ظرف ثبوت آن و لکن این اشکال صحیح نیست زیرا مولا می تواند با تصور وجود خارجی در ذهن، امر خود را متوجه به آن کند و اینگونه نیست که برای حصول و تحقق اراده و طلب وجود فعلی مراد در خارج شرط باشد تا شما در مقام اشکال بگوئید: چگونه اراده و طلب به امری تعلق گرفته است که خارجا موجود نیست؟ زیرا اگر چه اراده، عرض است و معروض نیز باید در ظرف تحقق عرض، موجود باشد و لکن معروضِ اراده نفس مرید بوده و اراده نیز از امور ذات اضافه است و مضاف الیه می خواهد اما ما دلیل نداریم بر اینکه لازم است مضاف إليه در ظرف تحقق مضاف، محقق و موجود باشد و از همین رو اراده می تواند به امری تعلق بگیرد که وجود فعلی نداشته بلکه در آینده موجود می شود و به بیان روشن تر: همانطور که حصول علم در نفس متوقف بر وجود فعلی معلوم در خارج نیست مثل علم ما به روز قیامت هم چنین انقداح اراده در نفس متوقف بر وجود فعلی مراد در خارج نیست و این کلام فلاسفه که می گویند: اراده تکوینیه به صور ذهنیه تعلق گرفته در نتیجه: آنچه مراد بالذات است همان صور ذهنیه است و اما آنچه که در خارج موجود می شود مراد بالعرض است و اضافه اراده به مراد از قبیل اضافه اشراقیه است نه اضافه مشهوریه کلام صحیحی نیست زیرا برای انقداح اراده در افق نفس، وجود فعلی مراد شرط نیست تا ما مجبور شویم به التزام به اینکه صور ذهنیه که وجود فعلی دارد متعلق اراده است بلکه می توان گفت: اراده به همان خارج تعلق می گیرد و این کلام فلاسفه که می گویند لازمه ی تعلق اراده و یا علم و شوق و ... که از امور نفسانیه است به خارج این است که نفس به خارج بیاید یا خارج به نفس، اول الکلام بوده و مجرد ادعاست و عجیب این است که فلاسفه با اینکه کلامشان ادعای محض بوده و مستند به هیچ دلیل و برهانی نیست از طرف مقابل که قائل به تعلق امور نفسانیه به خارج است دلیل و برهان می خواهند با اینکه خودشان هیچ برهانی بر مدعای خویش اقامه نکرده اند بلکه کلماتشان سراسر ادعاء است و البته ما نیز برای این کلام که امور نفسانیه به خارج تعلق می گیرد برهان عقلی نداریم اما در عین حال آنچه که وجدان و بداهت مساعد آن است تعلق امور نفسانیه همچون اراده به خارج است زیرا ما بالوجدان و بالبداهة، شرب الماء خارجی را اراده می کنیم نه صورت شرب الماء که منقش در نفس است و یا وجود خارجی امیر المؤمنين (علیه السلام) محبوب بالذات ماست نه اینکه محبوب بالذات ما صورت ذهنیه ای از امیر المؤمنین (علیه السلام) باشد که در نفس وجود دارد و بدیهی است که انکار این امر، چیزی نیست غیر از مکابره با وجدان و البته به طور کلی تحلیل اموری که معلوم به علم حضوری بوده و از امور نفسانیه محسوب می شود کار بسیار صعب و مشکلی است و لعل مراد از این شعر منظومه که می گوید: مفهومه من أعرف الأشياء و كنهه في غاية الخفاء همین کلامِ ما باشد چرا که تحلیل امور نفسانی و پی بردن به کنه آن از حیطه ی عقول بشر خارج بوده و کار معصومین (علیهم السلام) می باشد. @lojneesol
💠 پاسخ از اشکال مرحوم آقای خوئی به اراده تشریعیه ⬅️ مرحوم آقای خوئی فرمایش آخوند مبنی بر اینکه مراد از فعلیت حکم، تعلق اراده مولا به فعل عبد است را نفی کرده و فرموده است: ما چیزی به نام اراده تشریعیه تصویر نمی کنیم چرا که تعلق اراده خداوند به فعل عبد از دو حال خارج نیست: يا اراده او بما أنه خالق و قادر علی کل شيئ به أفعال عباد تعلق می گیرد که در این تقدير تعلق اراده به فعل عبد مستلزم جبر است و یا اینکه اراده خداوند به فعل عبد بما أنه مولی من الموالي تعلق گرفته که در این فرض تعلق اراده به فعل عبد مستلزم این است که اراده به فعل غير مقدور تعلق بگیرد چرا که فعل عبد تحت اختیار مولا نبوده و خارج از اختیار اوست در نتیجه تعلق اراده به فعل او مستلزم تعلق اراده به غیر مقدور بوده و این امر نیز محال است. در پاسخ از این کلام مرحوم آقای خوئی، یک جواب نقضی و یک جواب حلی داده اند اما این است که مرحوم آقای خوئی فرموده اند که احکام امور اعتباریه محضه بوده و مجرد فرض می باشند در نتیجه تضاد و تماثل و تناقض در این امور راه نداشته و لذا: تضاد و تناقض بين احکام یا به لحاظ مبدا است و یا به لحاظ منتهی و مراد از مبدا، ملاکاتی است که در متعلق تکالیف و احکام نفسیه از مصالح و مفاسد وجود دارد و مراد از منتهی نیز غرض مولی از جعل تکالیف و احکام است که تعلق گرفته به بعث مکلف و تحریک او نحو العمل بالتکلیف في ظرف وصوله الی المکلف پس غرض، یک امر تکوینی بوده و تنافی احکام به لحاظ آن قابل تصویر است اما سوال ما از آقای خوئی این است که مراد از تعلق غرض به بعث مکلف چیست؟ در فارسی از غرض داشتن به خواستن تعبیر می کنند و ما از آقای خوئی می پرسیم که مراد از این خواستن چه چیزی است؟ اگر بگوئید مراد از خواستن یعنی قصد کردن می گوئیم: مراد از قصد کردن چه چیزی است؟ آیا قصد غير از اراده است؟ اگر غرض داشتن و قصد داشتن همان اراده است که مرحوم آقای خوئی من حيث لایشعر اراده تشریعیه را پذیرفته چرا که تنافی احکام را به لحاظ غرض و منتهی تصویر کرده و غرض داشتن و خواستن نیز چیزی غیر از اراده نیست و اگر هم آقای خوئی غرض را به معنای اراده نمی داند طبعا باید یک معنایی در تحلیل غرض ارائه کند که با اراده متفاوت باشد و حال آنکه ما فارقی بین قصد و اراده و غرض نمی بینیم و أما این است که از تعلق اراده تشریعیه به أفعال عباد محذور جبر لازم نمی آید زیرا اراده بر دو قسم است: اراده تکوینیه و اراده تشریعیه و این دو قسم از اراده سنخا و ماهیة متحد بوده غاية الأمر اراده تکوینیه به معنای تعلق اراده شخص به فعل خویشتن است مثل اینکه کسی اراده می کند مطالعه کتاب مکاسب را و اراده تشریعیه به معنای تعلق اراده به فعل غير است و نکته مهم در پاسخ از مرحوم آقای خوئی این است که اراده تکوینیه در خداوند سبحان اراده حتمیه غير مشروطه بوده به این معنا که اگر اراده تکوینیه او به امری تعلق بگیرد سد باب عدم تحقق آن از جمیع جهات کرده و لذا از تعلق این قسم از اراده به فعل عبد محذور جبر لازم می آید اما محل بحث این قسم از اراده نبوده بلکه اراده تشریعیه محل بحث است و مراد از تعلق اراده تشریعیه مولا به صلاة مثلا این است که اراده او تعلق گرفته به سد باب عدم تحقق صلاة از جانب مکلف الا باب اختیار به این معنا که مولا اراده کرده آوردن صلاة را از عبد در تقدیری که او مطيع حکم عقل خویش بوده و به اختیار خود اطاعت کند ولکن اراده مولا تعلق نگرفته به سد جمیع ابواب عدم تحقق صلاة حتی باب اختیار تا محذور جبر لازم بیاید پس با این بیان روشن شد که اراده تشریعیه، اراده مقیده و مشروطه است نه اراده حتمیه ی غیر مشروطه تا از تعلق آن به أفعال عباد محذور جبر لازم بیاد و با توجه به این نقض و حل، مناقشه در فرمایش مرحوم آقای خوئی کاملا روشن شد. 📝 برگرفته از تقریر درس خارج اصول ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ @lojneesol
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 پیرامون عید سعید غدیر... 🎤 استاد معظم و بزرگوار حاج شیخ عبدالله احمدی شاهرودی دامت برکاته ✔️ تمام مصائب و بدبختيهاى بشريت، ناشی از دوری و آشنا نبودن و عمل نکردن به تعالیم ائمه معصومین علیهم السلام است. و تنها راه سعادت و نجات هم علم و عمل به آن دستورات در تمام زوایای زندگی است. ✔️ لزوم تجلیل و تعظیم و تبلیغ ایام غدیریه. ✔️ عید غدیر مایه وحدت است برای شیعیان، و البته که مایه تبلیغ تشیع است برای دیگران. https://eitaa.com/lojneesol