🔰مکتب اسلام در عین اینکه اجازه فعالیت اجتماعی رو در عرصه اجتماع به #زن می ده او رو از اختلاط در عرصه کار و فعالیت نهی می کنه.
👈 اسلام میگه نه حبس و نه اختلاط
✅بلکه حریم.
🔰 سنت جاری مسلمانان از زمان رسول خدا همین بوده که #زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمی شدن ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده.
🔰در #قرآن هم اشاره شده که #دختران حضرت شعیب با وجود اینکه شغل چوپانی داشتن هنگام سیراب کردن گوسفندان خود، ابتدا به کناری می رفتن تا چوپانان دیگه آب از چاه کشیده و حیوانات خود رو سیراب کنن و اونجا رو ترک کنن، بعد به سیراب کردن حیواناتشون می پرداختن،
حتی هنگامی که می خواستند همراه موسی به خانه خود برن حضرت #موسی پیشاپیش اون ها قدم بر می داشت. تا به پشت اونها نظر نکنه، و تغییر جهت مسیر رو با پرتاب سنگ نشان میدادن که حتی سخن گفتن با نامحرم هم به حد ضرورت باشه.
#حجاب_فاطمی
به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید
@lotfe_khodaa
#فاطمه #زهرا
#ولادت #ولایت
#حضرت_زهرا
#مادر #زن
✅کتاب بانوی بی نشان
الگوبرداری از حضرت زهرا (س)
📌قطع رقعی 📌96صفحه
📣همراه با آزمون کتابخوانی
لینک بررسی متن کتاب
╭─🦋💐🍃🌹🍃💐🦋─╮
http://www.baharnashr.ir/bookdetails.aspx?bookcode=552
╰─🦋💐🍃🌹🍃💐🦋─╯
📌کانال و سایت نشربهاردلهااستان قم
www.baharnashr.ir
https://eitaa.com/baharnashr_kodak
https://eitaa.com/baharnashr
ادمین ایتا جهت پاسخگویی
╭─🙏🍃📱🍃🙏─╮
🆔 @baharnashradmin
╰─🌹🍃🌼🍃🌹─╯
☎️09127595288
🔴اینبار در بلژیک ☺️🧕
من هر جا میروم از وفور محجبهها هیجان زده میشوم. خیلی حس خوبی است. بخصوص وقتی چشم در چشم میشویم و لبخند ریزی میزنیم و با چشمی که میخندد و سر و لبی که آهسته تکان میخورد میگوییم: سلام علیکم... (سلام علیکم، زبان مشترک مسلمانان در جهان برای سلام کردن است.)
یعنی فرق نمیکند چه ملیتی هستیم. فصل مشترک ما یک دین آسمانی است و یک دستور الهی که در حال اطاعتش هستیم. در هر جغرافیایی... و این شیرین است... مثل آن جمله معروف که زندگی شیرین است، بندگی شیرینتر...
استادمان میگفت: حجاب چون امر خداست، زنان محجبه تمام لحظاتی که در پوشش حجاب هستند در اجتماع، در حال عبادت خداوند هستند. چون ما عبد خدا هستیم و عمل عبد نامش میشود: عبادت.
✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، هلند و ایران
#زن
#حجاب
#خدا
🔴@basirate_nab
تو حدیثکساء وقتی حضرت جبرئیل میپرسه اینها چه کسانی هستند که تمام هستی رو بخاطرشون آفریدی ؟
خدا نمیگه علی، محمد، حسن یا حسین
خدا میگه «فاطمه»
پدرش، شوهرش، پسراش…
یعنی از یک زن برای معرفی بهترین مخلوقاتش استفاده میکنه
من ارزش #زن در اسلام رو اینجوری شناختم.
#فاطمه_فاطمه_است
#فاطمیه
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🔴 هموطن بی حجاب من!
🔹️ از تو متنفر نیستم.
امروز که وسط پاساژ ما راه میرفتی و چشم مردهای هوسران را به خود جلب کرده بودی که هیچکدامشان تو را «باشرافت» نمی دانند، فقط دلم برایت سوخت. دلم برایت سوخت که چطور ساده دلانه در ذهنت فرو کردند با برداشتن روسری و لخت کردن سر و گردنت، به #آزادی رسیدی. به حقوق زنانگی ات رسیدی. از اینکه چطور تو را فریب دادند که آنچه «حقوق مردها» است یعنی: لخت دیدن زنها.. را در ذهن کوچک تو به عنوان «حقوق زنها» قالب کردند.😞
🔹️ من فقط دلم برایت سوخت که چطور از این همه حق، حق آرامش، حق امنیت، حق محیط پاک، حق مترو و اتوبوس امن جنسیتی، حق انسان نگریستن به جای زن نگریستن، حق خانواده سالم و.. فقط «حق لخت شدن» را به عنوان «حقوق زن» به تو چپاندند.
🔶 هموطن #بی حجاب من!
شاید خیلی از مردها به تو نگویند. اما من میگویم. در دل همه ما مردها زن بی حجاب، هرگز «زن نجیب» نیست، «زن قابل احترام» نیست. «زن باشرف» نیست. «زن باحیا» نیست. حتی اگر هزار سال بگذرد. این طبیعت ما مردهاست. در چشم ما #زن بی حجاب، «زن ارزان» است، «زن مفت» است، «زن بی ارزش» . که فقط ابزار جنسی است و بس. آنقدر بی ارزش که بجای مغزش باید موهایش را نشان دهد تا جلب توجه کند. در نظر همه ما مردها، زن فقط و فقط بخاطر «حیا» و «پاکی» اش، بخاطر آن لبخند خجولش، جذابیت حقیقی دارد. نه بخاطر لخت و برهنه بودنش.
امروز که روسری برداشتی، شاید ندانی آخرش چه میشود. اما :
بنشین و ببین، روزی که شوهرت به همین ارزانی و مفتی که تو را در اختیار دیگران می گذارد، زنهای دیگر را هم به خانه و حریم تو بیاورد.
🔶 هموطن بی حجاب من!
اگر امروز طلاق و خیانت و اعتیاد و بزهکاری 10 از 100 است، بنشین و ببین، نتیجه «آزادی» تو یا درست تر بگویم آنچه «آزادی در ذهنت فرو کرده اند» 10 سال دیگر 20 سال دیگر در ایرانِ نجیب من، در ایرانِ مسلمان من بیرون خواهد زد و روزی خواهد آمد که آمار هولناک طلاق و خیانت و اعتیاد و افسردگی و قتل های خانگی به همان آمریکا و انگلیس خواهد رسید. (هر 20 ثانیه تجاوز به یک کودک، هر 2 ثانیه تجاوز به یک زن). و آن وقت دیگر برگشت به جامعه سالم، جامعه امن و خانواده محور محال است.
بنشین و ببین، عاقبت دروغ مسخره ای که «در خارج، زن و مرد مثل چوب خشک از کنار هم رد می شوند» و دروغ مضحک «بی حجابی عادی می شود» چطور باعث عادی شدن تجاوز و خیانت و قتل های خانگی و طلاق و زن بازی های روزانه خواهد شد. آخر این راه همین است و بس.
🔶 اما هموطن باحجاب من!
ممنونم از فداکاری ات برای حفظ #خانواده ایرانی. ممنونم که با زحمت، خود را می پوشانی تا چشم من، تا قلب من و آرامش همسر من حفظ شود. ممنونم که در روزگار بی ناموسها، هنوز حیا و شرف و پاکی در وجودتان هست. سر تعظیم در برابر انسانیت و پاکیزگی ات خواهر باحیای من. در دنیا از حضرت زهرا تقلید میکنی، در آخرت هم حضرت زهرا پشت و پناهت باد...
❣#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج❣
#ساعت_آخرالزمان
____⪻🍃🌸🍃⪼____
@saat_akharozaman
اگر این گونه دربرابر دشمن سرزمینت ایستادی، می توانی شعار #زنزندگیآزادی سر بدهی نه اینکه عقل و روسری از سر بیرون کنی و خود را عروسک بی مصرف اراذل و اوباش کنی...
آری!
زن، یعنی وطن
زن، یعنی اصالت
زن، یعنی شرافت
البته اگر زن به معنای حقیقی آن باشی نه ملعبه خودفروخته ایی که روزی تاریخ مصرفش به پایان می رسد.
پس اگر میخواهی همیشه سرزنده و سربلند باشی، همیشه چون سرزمینت باشکوه و آزاده باش و دست رد بر سینهی نامردان روزگار بکوب
آنگاه #زن باش
#زندگی کن
و درس #آزادی و آزادگی را به جهانیان بیاموز👌
#حجاب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
اسرائیل همیشه میگه ما با مردم ایران مشکلی نداریم؛ هدف جمهوری اسلامیه!
حالا ببینید سربازان سایبریشون چه جشن و پایکوبیای راه انداختن برای حادثهای که برای مردم اتفاق افتاده
✍ملت ایران یادشون نمیره برای مرگ مهسا امینی کل کشورو به اغتشاش کشیدید و دم از #زنزندگیآزادی تون گوش فلک رو پاره کرده بود ؟!!
چی شد ؟!
توی این جمعیت #زن نبود یا از طرفداران افکار پلید شما نبودن ؟!!!
دیگه تیتر نمی زنید #ایرانمتسلیت ؟؟!
خدا رو شکر که فتنهها ذات کثیفتون رو برای همهی ملت ایران و امت اسلام کاملا رو کرد و الان دیگه هیچ انسان آزاده ایی طرفدار شما نیست؛ مگر حیواناتی در قالب آدمیزاد؛ دقیقاً از جنس خودتون
#بهخودمونبیایم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
آقای عبدالرضا داوری
واقعا نمیفهمید یا خودتان را به نفهمیدن زدید ⁉️
حضور یک زن در قم
آن هم بدون #حجاب!!
آن هم در بیمارستان عترت!!
آن هم در روز نامگذاری شده به نام #زن
آن هم از دسترسی به دوربین های مداربسته!!
آن هم از ارسال فوری فیلم برای رسانه های صهیونیستی فارسی زبان!!
به وضوح نشان دهنده یک برنامه از پیش تعیین شده است
اینقدر هم نمی فهمی ؟!
مخصوصا وقتی هنوز نمی فهمی که آن زن بیحجاب و قانون شکن گستاخانه به روحانی حمله کرده و دارد وحشیانه فحاشی می کند، نه آن روحانی
#اگاهی
#سواد_رسانه
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🕊🌷🌷🕊🇮🇷🕊🌷🌷🕊
☘️رمان جذاب #اسطوره_ام_باش_مادر
☘️جلد چهارم؛ از روزی که رفتی
✍️قسمت ۷۵ و ۷۶
احسان لبخند عمیقش را دید.
دید و دلش بی قرار شد. دید و دلش بیشتر خواست. دلش بیشتر از این لبخندها خواست. دلش صدای بلند خندههایش را خواست. چقدر شیرین است، مسئول خندههای کسی باشی که دوستش داری!
*************
صدای خنده های بلندی در بخش پیچید. زینب سادات سرکی به راهرو کشید و احسان را دید که مقابل ایستگاه پرستاری ایستاده و به حرف چند تن از خانم های همکارش میخندد.
نگاهش به خندههای پر رنگ و لعاب همکارانش نشست و کمی دلش گرفت. حق دارد؟ یا حق ندارد؟
زینب ساداتی که شب گذشته ازدواج کرده بود. تاکنون خنده های بلند احسان را نشنیده بود. تاکنون او را اینگونه ندیده بود. چرا احسان خندههایزیبایش را، همانی که زینب سادات تازه فهمیده بود چقدر زیباست را تقدیم کسی جز او کرده بود؟
خودش را در اتاق پنهان کرد.
صدای حرف زدن احسان را میشنید اما کلمات از آن فاصله قابل فهم نبود.چند دقیقه ای بغض کرد و چشم بست و با صدای احسان چشم گشود.
احسان: _خسته نباشی بانو!
لبخند زدن به لبخندهای احسان، آسان بود: _سلام. شما هم خسته نباشی!
احسان دوباره خندید:
_دلم برات تنگ شد، اومدم ببینمت که این همکارات وقت من رو گرفتن! نمیدونی چی میگفتن!
زینب سادات لب ورچید و غر زد:
_هر چی گفتن معلوم بود خیلی خنده داشت که اونجوری خندیدی، هیچوقت اینجوری نخندیده بودی!
احسان غم صدای زینبش را شنید، دلنوازی کرد:
_چون مزخرف تر از این نشنیده بودم! چون حرف نبود، جوک بود! خیلی بی شرمانه به من میگن: (امیدوارم مهریه سنگین نگرفته باشید! این جور دختر ها اهل زندگی نیستن!)
زینب سادات گفت:
_این که خنده نداشت
احسان هر دو دست زینبش را در دست گرفت و دلجویانه گفت:
_خنده داشت! چون امروز به تویی حسادت کردن که جز مهربونی چیزی براشون نداشتی! خنده دار بود چون نفهمیدن ظاهری قضاوت نکنن! نفهمیدن شادی من بخاطر داشتن تو هست. نفهمیدن عشق چی هست. بهشون گفتم نگران نباشن چون اومدم مهریه تو رو بدم. اونها هم فکر کردن فردای عقد پشیمون شدم و داشتن سعی میکردن خودشون رو قالب من کنن! من هم فرار کردم اومدم پیشت تا مواظبم باشی ندزدنم!
زینب سادات نق زد:
_احسان!
و این اولین بود و اولین ها زیبا هستند...
احسان: _جانم! شوخی کردم عزیزم. اما اون قسمت اولش راست بود ها! اما من گفتم نگرانش نیستم!
زینب سادات گلایه کرد:
_دیگه اونجوری برای دخترها نخند.
احسان سر کج کرد:
_چشم. اما باور کن شوق دیدن تو دلم رو اونقدر شاد کرده بود که حتی اگه فحش هم میدادن، من همینطور میخندیدم!
زینب سادات نق زد:
_اما اونها به من فحش دادن و تو خندیدی.
احسان اخم کرد:
_زینب جانم! اونها به تو حسادت میکنن، نه به خاطر من، بخاطر اینکه خواستنی هستی، بخاطر اینکه نمیتونن مثل تو باشن! به دل
نگیر. شما همکار هستید. و یادت نره که من هرگز از تو و دوست داشتنت دست نمیکشم! دنیا دنیا جمع بشن، عشق اگه عشق باشه ثابت میمونه!
زینب سادات جوابش را داد:
_همونطور که #زن باید نجیب باشه، #مرد هم باید #نجابت کنه! همیشه طوری رفتار کن که دوست داری با تو اونطور رفتار کنن!همونطور که زن باید عفت داشته باشه و خودش رو از نامحرم دریغ کنه، مرد باید #نگاهش عفت داشته باشه! همه چیز دو طرفه است. نمیتونی خودت به زنها نگاه کنی و انتظار داشته باشی به زنت نگاه نکنن!
احسان به فکر فرو رفت...
*********
سر قبر آیه ایستادند. دسته گلی در دست احسان بود. آمده بود مادرزن سلام!
«سلام آیه! سلام مادر! سلام لبخند خدا! برایمان دعا کن! تو با دل بزرگ و مهربان مادریات برایمان دعا کن! تو با همه ی آیه بودن هایت برایم دعا کن. تو با همه خدایی شدنت برایمان دعا کن! دعای مادر مستجاب است! مادر باش برایم! مادری کن برایم!
زینب سادات میان پدر و مادر نشست و نگاه کرد. قرآن خواند! دعا کرد. سنگ ها را بوسید. خاطراتش را ورق زد و یادآورد بودن ها و حضورهایشان را...
احسان کنارش نشست.
احسان: _مردن سخته؟
زینب سادات: _مثل تولد میمونه برای بچهها! هر راه تازه ای، سختی های خاص خودش رو داره. میدونی که موقع زایمان، بسته به اینکه بچه با چه حالتی در مسیر زایمان قرار بگیره، کم و زیاد درد داره و دچار مشکل میشه! یک بچه با پا دنیا میاد، یکی با سر، یکی با صورت! ما هم هر کاری
بکنیم، هر احوالی داشته باشیم، موقع تولد آخرمون، میتونیم دچار مشکل بشیم! بعضی ها راحت میمیرن و بعضی ها سخت!
احسان: _مادرت سخت مرد یا آسون؟
زینب سادات: _آسونش هم سختی داره! یادمه هفتم مادرم بود که خواب دیدم...
زینب سادات به یاد آورد...
آیه مقابل زینب سادات بود.در کنار رودخانهای در میان درختان سبز و سرکشیده......
☘️ادامه دارد.....
✍️نویسنده؛ سَنیه منصوری
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa