eitaa logo
🍁لطفِ خدا🍁
511 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
7.8هزار ویدیو
72 فایل
گویی بازی ماروپله همان رسـم بندگـیست! هربار ڪه بافــریب شـیطان به طبقات پایین و سختیهای زندگی سـقوط‌ میکنی: نردبان🍁لطفِ خدا🍁برای بازگشت به جایگاه گذشته درڪنارتوست. ادمین: @E_D_60 ثبت نظرات: https://daigo.ir/secret/8120014467
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃رمـــان .. 🌺🍃 قسمت -علی اقاااا, بیدارشو ادارت دیر میشه ها پسرم ای بابا چرا انقد میخوابه جدیدا؟ -عل.. در اتاق را که باز کردم علی نبود! مگر میشود؟از کجا رفته من که ..سریع به سمت تلفن رفتم، شماره علی را گرفتم ،دستگاه مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد!یعنی چه؟ از نگرانی سریع به طبقه پایین رفتم، پشت سر هم زنگ زدم، زینب با نگرانی در را باز کرده ،صورت رنگ پریده مرا که دید تعجبش بیشتر شد! -چیشده فاطمه؟ - ز..زینب .علی کجاس؟ندیدیش؟گوشیش خاموشه.صبح بیخبر رفته.یادداشتم نزاشته.دیشبشم هی تو فکر بود.زینب علی کجاست چیشدههههه -اروم باش فاطمه جان بیا تو خانوم بیا تو.. با کمک زینب روی اولین مبل نشستم و سرم در دستانم گرفتم.زینب با لیوان اب قند کنارم امد و خواست انگشترم را دربیاورد ، در اب بیندازد برای قوت، که با جیغ من دستانش درهوا ماند و ترسید -نهههه -چ ..چیشد فاطمه؟اروم باش چرا اینطوری شدی اجی؟ -زینبببب.تاحالا نشده علی اینطور بیخبر بره.از کربلا که برگشتیم اینطور شده.دلم مثل سیر و سرکه میجوشهههه -عزیزم ببین..... باصدای زنگ صحبت زینب قطع شد.به سمت ایفون که رفت،با چهره ای متعجب برگشت و گفت: -داداشه!!!😟 به سرعت خودم را به سمت در رساندم علی در درگاه در بود که محکم با من برخورد کرد.اخ کوتاهی گفتم که علی بازوانم را گرفت -چیشد فاطمه حالت خوبه؟😟 -حالممممم خوبهههه؟؟؟ نه میخوام ببینم خوبم الان؟علی کجا رفتی بیخبر؟نمیگی یه بدبخت بیچاره ای دلش شورمو میزنه؟؟ نمیگی؟؟😨😢 سرش را به زیر انداخت و نگاهی به زینب انداخت و بعد به من -بریم خونه صحبت میکنیم. با لحنی جدی و توام با ارامش مرا وادار به رفتن کرد از زینب خداحافظی کردم و درمقابل چشمان پر سوال زینب به بالا رفتیم!! در را باز کرد و وارد شدم.به حالت قهر به سمت اشپزخانه رفتم، بوی سوختن گوشتم میامد به حالت دو به اشپزخانه رسیدم سریع زود پز را با دستمالی اویزان به سمت سینک بردم که دستمال اتش گرفت. جیغ که کشیدم علی سریع به اشپزخانه امد و با کپسول اتش را خاموش کرد،به سمت من که امد جیغی کشیدم و گفتم - به من دست نزززن علی از این کارم تعجب کرد و ناراحت اشپزخانه را ترک کرد! روی زمین سر خوردم و شروع کردم به گریه کردن.هق هق گریه میکردم و دستانم را به دهان گرفتم تا صدایم بلندتر نشود، سایه علی را بالای سرم احساس کرم، کنارم زانو زد حرف نمیزد ،سکوت کرده بود واین سکوتش مرا میسوزاند. من تازه به دنیایش پا گذاشته بودم و فن زنانگی را بلد نبودم 😞که خودمرا کنترل کنم یا ادای خانم های بزرگ را دربیاورم. باید به من حق میداد...نمیدانم شاید هم نباید..اخر سر زیر چانه ام را گرفت و سرم را به بالا اورد،نگاهش نمیکردم،زیر نگاه پر نفوذش ذوب میشدم که گفت -خانم کوچولو منو نگا کن سرم را به آنور کشیدم که دوباره جمله اش را تکرار کرد.نگاهش کردم چشم هایش غمگین بود چرا؟؟ -اخه چرا این مرواریدارو میریزی مگه من مرد... نگذاشتم کلمه مردن را به زبان بیاورد و دوباره جیغ کشیدم -عه خانم کوچولو امروز چرا انقدر جیغ میزنی گوشم کر شد!!😉 صحبتی نکردم ک شروع کرد.. -خب ببخشید دیگه نمیگم..گل زهرام؟خب مثل اینکه نمیخواید صحبت کنید سرکار نه؟ببین فاطمه جان صبح که تو بیدار شدی و رفتی صورتتو بشوری گوشیم زنگ خورد، 📲سرهنگ عمادی بود،ازم خواست که برم پایگاهشون انقدر تند و دستوری گفت که سریع حاضر شدم گفت فوریه و سریع باید برم!توهم کارت طول کشید خخ.دیگه منم سریع رفتم. گوشیمم به این خاطر خاموش بود،چون گوشیارو میگیرن و خاموش میکنن عزیز جان. 😊بعدشم که برگشتم خونه.اینم گزارش من فرمانده.😄✋حالا ازاد باش میدید یا باید کلاغ پر برم؟؟ به چهره بامزه و پر محبتش نگاه کردم و همه غم هایم یادم رفت آی خدا مگر تو چه داری سید؟ 😍دلایلش منطقی بود. ولی دلم میخواست کمی اذیتش کنم خخ.به حالت عصبانی اخم هایم را درهم زدم و دست به کمر گفتم: -نخیر کلاغ پر باس بری هرچه سریع تر خنده اش 😁گرفته بود ولی بازی را بهم نزد دستش را کنار سرش گذاشت و گفت -چشم فرمانده شروع کرد به کلاغ پر باهر نشست میگفت کلاغ و با هر پرش میگفتم پر که گفت: _شهادت ماندم چه بگویم لحظه ای مو به تنم سیخ شد. گفت - شهادت پر پرواز میخواد و یه جون پرپر شده... فقط نگاهش کردم و سرد شدم. چرا این را میگفت؟چرا اینطور شده بود؟ایستاد،خندید و گفت -خانوم میگم قول میدم دیگه نگم میمیرم! میگم چطووره؟؟😉 فقط نگاهش کردم و حرفش را به شوخی گرفتم...افکار منفی را دور ریختمو و گفتم -اقا پسر ببین هنوز اشتی کامل نشدما حواستو جمع کن باید هلیکوپتری خونرو برق بندازی هاها😏😉 خنده اش گرفت و گفت -چشششم فرمانده من😍 🌺🍃ادامه دارد... نویسنده : نهال سلطانی @nahalnevesht به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
🌺 گِله‌ها را بگذار! ناله‌ها را بس كن! روزگار گوش ندارد كه تو هی شِكوه كنی! زندگی چشم ندارد كه ببیند اَخمِ دلتنگِ تو را... 🌷 فرصتی نیست كه صرف گِله و ناله شود! تا بجنبیم تمام است تمام! 🌹 سال دیدی كه به برهم زدن چشم گذشت... این شتابِ عمر است من و تو باورمان نیست كه نیست! زندگی را دریاب...🌸 به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
احترام به خود با چندتا قانون ساده🌺🌸 قانون اول: اگر فکر می‌کنی کاری اشتباهه، انجامش نده!👏 قانون دوم: در صحبت‌ها همیشه دقیقا همون چیزی رو بگو که منظورته👏 قانون سوم: هیچ‌وقت طوری زندگی نکن که سعی کنی همه رو از خودت راضی نگه‌ داری👏 قانون چهارم: سعی کن هر روز یاد بگیری و دست از یادگرفتن بر نداری.👏 قانون پنجم: در صحبت با دیگران هیچ‌وقت راجع به خودت بد حرف نزن.👏 قانون ششم: هیچ‌وقت دست از تلاش برای رسیدن به رویاهات بر ندار.👏 قانون هفتم: سعی کن راحت نه بگی، از نه گفتن نترس.👏 قانون هشتم: از بله گفتن هم نترس.👏 قانون نهم: با خودت مهربون باش.👏 قانون دهم: اگه نمی‌تونی چیزی رو کنترل کنی، بزار به حال خودش.👏 قانون یازدهم: سعی کن از اتفاقات و حالات منفی دوری کنی.👏 قانون دوازدهم: برای رضایت دیگران، کاری رو انجام نده که دوست نداری.👏 قانون سیزدهم: سعی کن ببخشی، اما فراموش نکن.👏 قانون چهاردهم: در هیچ حالتی، سطح خودت رو به اندازه طرف مقابلت پایین نیار.👏 قانون پانزدهم: حرفی رو که نمی‌پسندی تائید نکن.👏 قانون شانزدهم: به کسانی لطف کن که استحقاقش رو داشته باشن، لطف تورو وظیفت ندونن و سپاس‌‌گذار باشن.👏 قانوون هفدهم: با کسی که ازش خوشت نمیاد، همنشینی نکن.👏 قانون هجدهم: در یاد دادن، بخشنده باش.👏 قانون نوزدهم: اگه از کسی ناراحت هستی، بهش ناراحتیتو بگو، دلیلش رو بگو و انتظار عذرخواهی داشته باش.👏 قانون بیستم: عاشقی کن.👏 به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
؟ رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند. 👈🏻 زمانی که خواب هستی و ناگهان، به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار می‌شوی؛ این بیداری؛ رزق است، چون بعضی‌ها بیدار نمی‌شوند. 👈🏻 زمانی که با مشکلی رو به رو می شوی خداوند صبری به تو می دهد که چشمانت را از آن بپوشی، این صبر، رزق است. 👈🏻 زمانی که در خانه لیوانی آب؛ به دست پدر یا مادرت می دهی این فرصت نیکی کردن، رزق است. 👈🏻 گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست با گفته هایت نباشد؛ ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی این تلنگر، رزق است. 👈🏻یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست از او بی خبری و دلتنگش می شوی و جویای حالش، این یادآوری؛ رزق است. 👈🏻 رزق واقعی رزق خوبی هاست‌ نه ماشین نه درآمد، اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش می دهد، اما رزق خوبی ها را فقط به دوستدارانش می دهد. 👈🏻 و در آخر همین که عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت؛ این بزرگترین رزق خداوند است. 🌹روزتون خوش و زندگيتون پر از رزق🌹 به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
💕هر کسی که قدم به زندگی شما می گذارد ، یک معلم است ... حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است زیرا محدودیتهاي شما را نشان تان داده است... پس آگاهانه و با آرامش با اطرافيان رفتار كنيد و از تنش و درگيرى و بحث بپرهيزيد... هرگز فکر نکنید که اگر فلان مرحله زندگی بگذرد،همه‌چیز درست می‌شود... از همه‌ چالش‌ها لذت ببرید؛ هنر زندگی، دوست داشتن مسیر زندگی است... خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد...! به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
💕همه چی درست میشه، شاید امروز نه ولی در نهایت میشه تا دندون دارید بخندید تا چشم دارید ببینید تا گوش دارید گوش کنید تا سالمید زندگی کنید یادت باشه دنیا منتظر هیچکس نمی‌مونه، پس به لبخند زدن ادامه بده، يه روزى زندگى از ناراحت كردنت خسته ميشه. به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
💕زندگی معلم بزرگی است… زندگی می آموزد که شتاب نکن زندگی می آموزد چیزهایی که میخواهی به آنها برسی وقتی دریافتشان میکنی میبینی آنقدر هم که فکر می کرده ای مهم نبوده شاید هم اصلا مهم نبوده شاید موجب اندوهت نیز شده است زندگی می آموزد از دست دادن آنقدر هم که فکر می کنی سخت نیست زندگی می آموزد همه لحظات تبدیل به خاطراتی شیرین می شوند بعدا که می گذری و تو در آن لحظه بی تابی می کردی و این را نمیدانستی زندگی زیباست ... به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
قــوی بـاش و نتــرس.. از هر چی بترسی سرت میاد! هــرگـاه بتــرسی، شکست میخــوری. 👈تــرس از تنگدستی! 👈تــرس از شکست! 👈تــرس از دست دادن! تــرس هیچ قـدرتی برایـت به جـا نمی گذارد! وقتی هراسانی، آنچه که از آن بیم داری را به سوی خود می کشانی… آنقدر قوی باش تا هر روز با زندگی روبه رو شوی… زندگی یک مسابقه نیست، بلکه سفری است که هر قدم از مسیر آن را باید لمس کرد؛ چشید، و لذت برد… به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
✨﷽✨ ✨ "خوشبختی"💞 حراج روزانه دنیاست! اینکه ما قدمی برنمیداریم و قیمت پیشنهاد نمیکنیم، داستان دیگریست. "خوشبختی" پیداکردنی نیست! "خوشبختی" ساختنیست به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
وقتی می‌خواستی راه رفتن را یاد بگیری، دوره‌ های آموزشی گذراندی؟ نه! فقط تلاش کردی، شکست خوردی و دوباره تلاش کردی و موفق شدی... - الان چرا این کار رو نمیکنی؟ 😊 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
✍💎 گاهی وقتا فراموش کن کجایی، به کجا رسیدی و به کجا نرسیدی، گاهی وقتا فقط زندگی کن... یاد قولهایی که به خودت دادی نباش، یه وقتایی شرمنده خودت نباش، تقصیر تو نیست تو تلاشتو کردی اما نشد... یه وقتایی جواب خودتو نده هر چی پرسید: چرا اینجای زندگی گیر کردی لبخند بزن و بگو کم نذاشتم اما… نشد یه وقتایی فقط از زنده بودنت لذت ببر...از بودن کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارن...از طلوع خورشید از صدای آواز قمری ها...از باد...باران از همه لذت ببر... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa