🔴 دعای رفع گرفتاری از امام عسکری(علیه السلام)
🟢این دعا را امام حسن عسکری علیه السلام برای رفع گرفتاری در زندگی به ابوهاشم سفارش کردند:
🟣 يَا أَسْمَعَ اَلسَّامِعِينَ وَ يَا أَبْصَرَ اَلْمُبْصِرِينَ وَ يَا عِزَّ اَلنَّاظِرِينَ وَ يَا أَسْرَعَ اَلْحَاسِبِينَ وَ يَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِينَ وَ يَا أَحْكَمَ اَلْحَاكِمِينَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَوْسِعْ لِي فِي رِزْقِي وَ مُدَّ لِي فِي عُمُرِي وَ اُمْنُنْ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ وَ اِجْعَلْنِي مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ لاَ تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي
📚 بحارالانوار ج ۹۲ ص ۳۵۹
#به_وقت_نیـاز
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 خیمه فرماندهی
🔴 به نظرتون برای من و شما هم تو این خیمه جا هست؟
🎙 استاد رحیم پورازغدی
#امام_زمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
#تلنگرانه
✅ مادرشوهرش را که بخشید، دردِ شانههایش خوب شد‼️
پشتِ دردهایِ بیعلت مکرر، خشمِ فروخفتهایست که فرد نتوانسته آن را بیان کند و حالا، چاقویِ خشمِ فروخوردهاش، درون خودش را سلاخی میکند و جای این بریدنها، درد میگیرد.
چاقوها را با "بخشیدن" از دستت بیانداز تا التیام پیدا کنی...
#بهخودمونبیایم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
سیل طلای بوشهریها روانۀ جبهۀ مقاومت شد
🔹تاکنون بیش از ۶ میلیارد تومان طلا برای کمک به جبهۀ مقاومت از طلاب و مردم در استان بوشهر جمعآوری شده است.
#ایران_همدل
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
📸اهدای سرویس طلای معلم قمی به جبهه مقاومت
🔹 #پویشهمدلی و کمک رسانی دانشآموزان استان با کودکان و مردم مقاوم و قهرمان غزه و لبنان، از روز ۲۹ مهر ماه آغاز شده است و تا اکنون شاهد بذل ارادت و محبت دانش آموزان و فرهنگیان عزیز استان قم به #جبههمقاومت بوده ایم و این پویش همچنان با قوت در حال انجام است.
#ایران_همدل
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همیشه_کنارتونیم
اولین گزارش #ایران_همدل از تحویل کمکهای مردم شریف ایران به مردم لبنان
https://www.leader.ir/fa/monies
سایت رهبری برای دریافت هدایا
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
•~﷽~•
چله ۱۰۰ صلوات هدیه به شهدا📿🕊️
به نیابت امام زمان عج💚
✳️روز بیست و پنجم
شهید علی حاتمی
شهید عباس دانشگر ✨✔️
https://eitaa.com/shahid_moezegholami
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ ظریف: فشار حداکثری ترامپ غنی سازی ایران را به ۶۰ درصد رساند /خودش باید چرتکه بیندازد!
محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیس جمهور، درگفتگو با خبرگزاری دانشجو در حاشیه اجلاس مکتب نصرالله :
🔹آقای ترامپ باید نشان بدهد که سیاستهای غلط گذشته را دنبال نمیکند.
🔹حتما ترامپ متوجه شده است که سیاست فشار حداکثری که ایشان شروع کرد، باعث شد که ایران غنیسازیاش از ۳.۵ درصد به ۶۰ درصد برسد و تعداد سانتریفیوژها نیز افزایش پیدا کند.
🔹خود ایشان اهل محاسبه است، باید محاسبهای بکند، چرتکهای بیندازد، ببیند که سود و زیان آن سیاست چه بوده و آیا کماکان میخواهد آن سیاست زیانبار را ادامه بدهد یا عوض کند.
✍ با استدلال منتقدین برجام سخن گفتن در مرام شما نیست جناب ظریف!
آن زمان که دست در جیب و لبخند به لب از روی بالکن سوئیسی برای خبرنگاران دست تکان میدادید چرا همین کلام را نگفتید؟
چرا وقتی دلسوزان گفتند شماهم محاسبه گر باشید و ضمانت سخت بگیرید گفتید امضای کری تضمین است؟
یعنی تازه فهمیدید ترامپ محاسبه گر است ؟!
مراقب باشید جناب راهبردی !
خدای نکرده حرف های شما موجب نشود در دادگاه های بین المللی هزینه برایمان بتراشد...
تذکر خودتان بود...حالا چه شده که با زبان منتقدین سخن میگویید ؟!
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
✍ برای ترامپ بقول شما محاسبه گر حالا دیگر مرحله غنی سازی و موشک ها مرحله بهانه تراشی نیست.
او بدنبال شکستن کمر پیمان هایی ست که دلار را تضعیف میکنند.
در حالیکه همزمان باید با بهانه جبهه مقاومت ایران را تحت فشار قرار دهد.
یا این محاسبات را میفهمید یا باز فریب خواهید خورد.
فریب نمایش ترامپ را در این روزها نخورید!!!
یک دلال سیاسی که یکبار عهد خود را بشکند، باز هم خواهد شکست!
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از چوپ هایی که ما تو زندگی میخوریم اینه که دیگران رو مسخره کنیم🤭
🎙 استاد دانشمند
#حواسمونباشه
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جواب منطقی و عالی به این سوال که:
⁉️ چرا نباید با سگ انس بگیریم؟🤔
#جهاد_تبیین
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سنگتمام زائران امام رضا(ع) در پویش جمعآوری هدایای مردمی برای کمک به مردم لبنان
#ایران_همدل
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ فلسطینیها که شیعه نیستند؛
چرا باید ازشون دفاع کنیم؟!🤔
🎙 استاد شجاعی
#جهاد_تبیین
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🤲 دعای #مرزبانان 🤲
صحیفه سجادیه امام سجاد علیه السلام
ترجمه استاد حسین انصاریان
﴿1﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ .
(1) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و به عزّتت مرزهای مسلمانان را محکم و استوار ساز و به نیرویت نگهبانان مرزها را توانایی بخش و عطایای آنان را به توانگریات کامل و سرشار کن.
﴿2﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ ، وَ وَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِي الْمَكْرِ .
(2) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و تعدادشان را بیافزا و سلاحشان را تیز و برّا کن و اطراف و جوانبشان را محکم و نفوذناپذیر ساز و جمعشان را به هم پیوند ده و کارشان را رو به راه کن و آذوقه آنان را پیدرپی برسان و سختیهایشان را به تنهایی کارساز باش و به یاری خود نیرومندشان ساز و به شکیبایی مددشان ده و آنان را در چارهجویی، دقّت نظر عنایت کن.
﴿3﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ عَرِّفْهُمْ مَا يَجْهَلُونَ ، وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا يَعْلَمُونَ ، وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا يُبْصِرُونَ .
(3) خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و آنچه را به آن، جاهلاند به آنان بشناسان؛ و آنچه را نمیدانند، به آنان بیاموز؛ و آنچه را بینش ندارند، نسبت به آن بینا و آگاهشان کن.
﴿4﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْيَاهُمُ الْخَدَّاعَةِ الْغَرُورِ ، وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ ، وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ نَصْبَ أَعْيُنِهِمْ ، وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِيهَا مِنْ مَسَاكِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ وَ الْأَنْهَارِ الْمُطَّرِدَةِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَةِ وَ الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّيَةِ بِصُنُوفِ الَّثمَرِ حَتَّى لَا يَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْاِدْبَارِ ، وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ .
(4) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و هنگام برخورد با دشمن، یاد دنیای خدعهگر فریبکار را از خاطرشان ببر و اندیشۀ مال فتنهانگیز را از صفحه دلشان محو کن و بهشت را برابر چشمشان قرار ده و آنچه را در بهشت فراهم کردهای از مساکن ابدی و سراهای ارجمند و حوریان زیباروی و نهرهای روان شده با آشامیدنیهای رنگارنگ و درختانی با شاخ و برگ آویخته، همراه با میوههای گوناگون، در برابر دیدگانشان بنمایان تا هیچ کدام از آنان آهنگ پشت کردن به دشمن نکند و فکر گریز از هماورد را به خاطرش نگذراند.
﴿5﴾ اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِكَ عَدُوَّهُمْ ، وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ ، وَ فَرِّقْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَسْلِحَتِهِمْ ، وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ ، وَ بَاعِدْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَزْوِدَتِهِمْ ، وَ حَيِّرْهُمْ فِي سُبُلِهِمْ ، وَ ضَلِّلْهُمْ عَنْ وَجْهِهِمْ ، وَ اقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ ، وَ انْقُصْ مِنْهُمُ الْعَدَدَ ، وَ امْلَأْ أَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ ، وَ اقْبِضْ أَيْدِيَهُمْ عَنِ الْبَسْطِ ، وَ اخْزِمْ أَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ ، وَ شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ وَ نَكِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرَاءَهُمْ ، وَ اقْطَعْ بِخِزْيِهِمْ أَطْمَاعَ مَنْ بَعْدَهُمْ .
(5) خدایا! به سبب آن امور، دشمنانشان را در هم شکن و دست قدرت آن نابکاران را از ایشان جدا ساز و بین دشمن و جنگ افزارشان فاصله انداز و بندهای دلشان را از جا بر کن و میان آنان و آذوقههایشان دوری انداز و در فنون جنگیشان سرگردانشان ساز و از مقصدشان گمراهشان کن و کمک را از آنان بِبُر و از تعدادشان بکاه و دلشان را از بیم و ترس پر کن و قدرتشان را از فعّالیّت برضد مرزداران باز دار و زبانشان را از سخن علیه آنان ببند و با شکست خوردنشان، گروه پشت سرشان را پراکنده ساز و شکست آنان را مایۀ عبرت دیگران کن و با خواری و زبونی آنان، آرزوهای کسانی را که پس از آنهایند قطع کن.
👇👇👇
🤲 ادامه دعای #مرزبانان 🤲
﴿6﴾ اللَّهُمَّ عَقِّمْ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ ، وَ يَبِّسْ أَصْلَابَ رِجَالِهِمْ ، وَ اقْطَعْ نَسْلَ دَوَابِّهِمْ وَ أَنْعَامِهِمْ ، لَا تَأْذَنْ لِسَمَائِهِمْ فِي قَطْرٍ ، وَ لَا لِأَرْضِهِمْ فِي نَبَاتٍ .
(6) خدایا! زنانشان را عقیم ساز و صلب مردانشان را خشک کن و نسل چهارپایان و گاو و گوسفندشان را قطع فرما، به آسمانشان اجازه باریدن و به زمینشان رخصت روییدن مده.
﴿7﴾ اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِكَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ ، وَ حَصِّنْ بِهِ دِيَارَهُمْ ، وَ ثَمِّرْ بِهِ أَمْوَالَهُمْ ، وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِكَ ، وَ عَنْ مُنَابَذَتِهِمْ لِلْخَلْوَةِ بِكَ حَتَّى لَا يُعْبَدَ فِي بِقَاعِ الْأَرْضِ غَيْرُكَ ، وَ لَا تُعَفَّرَ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ جَبْهَةٌ دُونَكَ .
(7) خدایا! به این امور تدبیر مسلمانان را نیرو بخش و شهرهایشان را استوار ساز و اموالشان را فزونی ده و خاطرشان را از جنگ با دشمن برای بندگیات و از کارزار با آنان برای خلوت کردن جهت راز و نیاز با خودت آسوده کن؛ تا در سراسر زمین جز تو پرستش نشود و صورتی از آنان جز برای تو به خاک نساید.
﴿8﴾ اللَّهُمَّ اغْزُ بِكُلِّ نَاحِيَةٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ عَلَى مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ، وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِكَةٍ مِنْ عِنْدِكَ مُرْدِفِينَ حَتَّى يَكْشِفُوهُمْ إِلَى مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِي أَرْضِكَ وَ أَسْراً ، أَوْ يُقِرُّوا بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ .
(8) خدایا! هر ناحیه از مسلمانان را، به جنگ با مشرکانی که در برابرشان هستند بدار؛ و آنان را از جانب خود به فرشتگانی که پیاپی درآیند مدد فرما؛ تا دشمنان را به دورترین برهوتِ دورافتادۀ زمین فراری دهند؛ و با کشتن و اسارتشان، زمینت را از لوث وجود آنان خالی کرده و پاک نمایند؛ یا این که اقرار کنند به این که تو خدایی و غیر تو خدایی نیست، تنهایی و همتا نداری.
﴿9﴾ اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ أَعْدَاءَكَ فِي أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ وَ التُّرْكِ وَ الْخَزَرِ وَ الْحَبَشِ وَ النُّوبَةِ وَ الزَّنْجِ وَ السَّقَالِبَةِ وَ الدَّيَالِمَةِ وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْكِ ، الَّذِينَ تَخْفَى أَسْمَاؤُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ ، وَ قَدْ أَحْصَيْتهم بِمَعْرِفَتِكَ ، وَ أَشْرَفْتَ عَلَيْهِمَ بِقُدْرَتِكَ .
(9) خدایا! این سرنوشت را بر همۀ دشمنانت عمومیت بده؛ در اطراف همۀ کشورها، از هند و روم و ترک و خزر و حبشه و نوبه و زنگبار و سقالبه و دیالمه و دیگر طوایف مشرکین، آنان که نام و نشان و اوصافشان بر ما پنهان است و تو به دانش خود آنان را شماره کردهای و به قدرتت به آنان آگاهی.
﴿10﴾ اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِكِينَ بِالْمُشْرِكِينَ عَنْ تَنَاوُلِ أَطْرَافِ الْمُسْلِمِينَ ، وَ خُذْهُمْ بِالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ ، وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَةِ عَنِ الِاحْتِشَادِ عَلَيْهِمْ .
(10) خدایا! مشرکان را از دستیابی به سرزمین مسلمانان به دیگر مشرکان گرفتار ساز و آنان را با کاستن عددشان، از کاستن مسلمانان مورد مواخذه و سرزنش قرار نده و با پراکنده کردن آنان، از گردآمدنشان برضد مسلمانان بازدار.
﴿11﴾ اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَةِ ، وَ أَبْدَانَهُمْ مِنَ الْقُوَّةِ ، وَ أَذْهِلْ قُلُوبَهُمْ عَنِ الِاحْتِيَالِ ، وَ أَوْهِنْ أَرْكَانَهُمْ عَنْ مُنَازَلَةِ الرِّجَالِ ، وَ جَبِّنْهُمْ عَنْ مُقَارَعَةِ الْأَبْطَالِ ، وَ ابْعَثْ عَلَيْهِمْ جُنْداً مِنْ مَلَائِكَتِكَ بِبَأْسٍ مِنْ بَأْسِكَ كَفِعْلِكَ يَوْمَ بَدْرٍ ، تَقْطَعُ بِهِ دَابِرَهُمْ وَ تَحْصُدُ بِهِ شَوْكَتَهُمْ ، وَ تُفَرِّقُ بِهِ عَدَدَهُمْ .
(11) خدایا! دلهایشان را از آرامش تهی ساز و بدنهایشان را از توانایی بیبهره کن و قلوبشان را از چارهجویی غافل ساز و اندامشان را از ایستادن در برابر رجال اسلام سست کن. آنان را از کوبیدن دلیران بترسان و سپاهی از فرشتگانت با عذابی از عذابهایت را برضد آنان برانگیز؛ مانند کاری که روز جنگ بدر انجام دادی (اشاره به آیه 123 سوره آل عمران) تا به این سبب بنیانشان را قطع کنی و نیرو و اسلحۀ تیزشان را از بیخ و بن درو کنی و نفراتشان را پراکنده سازی.
👇👇👇
🤲 ادامه دعای #مرزبانان 🤲
﴿12﴾ اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِيَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ ، وَ أَطْعِمَتَهُمْ بِالْأَدْوَاءِ ، وَ ارْمِ بِلَادَهُمْ بِالْخُسُوفِ ، وَ أَلِحَّ عَلَيْهَا بِالْقُذُوفِ ، وَ افْرَعْهَا بِالُْمحُولِ ، وَ اجْعَلْ مِيَرَهُمْ فِي أَحَصِّ أَرْضِكَ وَ أَبْعَدِهَا عَنْهُمْ ، وَ امْنَعْ حُصُونَهَا مِنْهُمْ ، أَصِبْهُمْ بِالْجُوعِ الْمُقِيمِ وَالسُّقْمِ الْأَلِيمِ .
(12) خدایا! آبهای آنان را به وبا (از معجزات حضرت سجّاد علیهالسلام است که قرنها قبل از پاستور به وجود میکرب اشاره فرموده است) و خوراکشان را به بیماریها مخلوط کن و شهرهایشان را به زمین فروبر و پیوسته بر آن شهرها سنگ و ریگ بباران و به قحطی و خشک سالی بکوبان و آذوقۀ آنان را در خالیترین و دورترین زمین قرار ده و دژهای آن زمین را از حفاظت آنان منع کن و آنها را به گرسنگی دائم و بیماری دردناک دچار ساز.
﴿13﴾ اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِكَ ، أَوْ مُجَاهِدٍ جَاهَدَهُمْ مِنْ أَتْبَاعِ سُنَّتِكَ لِيَكُونَ دِينُكَ الْأَعْلَى وَ حِزْبُكَ الْأَقْوَى وَ حَظُّكَ الْأَوْفَى فَلَقِّهِ الْيُسْرَ ، وَ هَيِّىْ لَهُ الْأَمْرَ ، وَ تَوَلَّهُ بِالنُّجْحِ ، وَ تَخَيَّرْ لَهُ الْأَصْحَابَ ، وَ اسْتَقْوِ لَهُ ، الظَّهْرَ ، وَ أَسْبِغْ عَلَيْهِ فِي النَّفَقَةِ ، وَ مَتِّعْهُ بِالنَّشَاطِ ، وَ أَطْفِ عَنْهُ حَرَارَةَ الشَّوْقِ ، وَ أَجِرْهُ مِنْ غَمِّ الْوَحْشَةِ ، وَ أَنْسِهِ ذِكْرَ الْاَهْلِ وَ الْوَلَدِ .
(13) خدایا! هر رزمندهای از اهل آیینت یا مجاهدی از پیروان سنّتت که با آنان جنگ کند تا دینت برتر و حزب و گروهت نیرومندتر و نصیب دوستانت کاملتر باشد، پس برایش سهولت و آسانی انداز و کار را برایش آماده ساز و پیروزیاش را عهدهدار باش و برای او یاران و همنشینان برگزین و پشتش را قوی کن و درآمدش را کامل فرما و او را به نشاط و خرّمی بهرهمند ساز و آتش شوق به دنیا و مال و منال را از او فرو نشان و از اندوه تنهایی پناه ده و یاد زن و فرزند را از خاطرش بزدای.
﴿14﴾ وَ أْثُرْ لَهُ حُسْنَ النِّيَّةِ ، وَ تَوَلَّهُ بِالْعَافِيَةِ ، وَ أَصْحِبْهُ السَّلَامَةَ ، وَ أَعْفِهِ مِنَ الْجُبْنِ ، وَ أَلْهِمْهُ الْجُرْأَةَ ، وَ ارْزُقْهُ الشِّدَّةَ ، وَ أَيِّدْهُ بِالنُّصْرَةِ ، وَ عَلِّمْهُ السِّيَرَ وَ السُّنَنَ ، وَ سَدِّدْهُ فِي الْحُكْمِ، وَ اَعْزِلْ عَنْهُ الرِّيَاءَ ، وَ خَلِّصْهُ مِنَ السُّمْعَةِ ، وَ اجْعَلْ فِكْرَهُ وَ ذِكْرَهُ وَ ظَعْنَهُ وَ اِقَامَتَهُ ، فِيِكَ وَ لَكَ .
(14) و حسن نیت را برایش انتخاب کن و سلامت و تندرستیاش را عهدهدار شو و بیعیبی و بیآفتی را همراهش کن و از ترسیدن نگاهش دار و جرأت را به او الهام کن و نیرومندی را روزیاش فرما و او را به پیروزی یاری ده و راهها و روشهای اسلامی را به او بیاموز و راه شایسته را در داوری کردن به او بنما و ریا را از او برطرف کن و از شهرت و خودنمایی رهایش ساز و اندیشه و ذکر و مسافرت و ماندگاریاش را در راه خشنودی خود و برای خود قرار ده.
﴿15﴾ فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّكَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فِي عَيْنِهِ ، وَ صَغِّرْ شَأْنَهُمْ فِي قَلْبِهِ ، وَ أَدِلْ لَهُ مِنْهُمْ ، وَ لَا تُدِلْهُمْ مِنْهُ ، فَإِنْ خَتَمْتَ لَهُ بِالسَّعَادَةِ ، وَ قَضَيْتَ لَهُ بِالشَّهَادَةِ فَبَعْدَ أَنْ يَجْتَاحَ عَدُوَّكَ بِالْقَتْلِ ، وَ بَعْدَ أَنْ يَجْهَدَ بِهِمُ الْأَسْرُ ، وَ بَعْدَ أَنْ تَأْمَنَ أَطْرَافُ الْمُسْلِمِينَ ، وَ بَعْدَ أَنْ يُوَلِّيَ عَدُوُّكَ مُدْبِرِينَ .
(15) پس هرگاه با دشمنان تو و دشمنان خودش روبهرو شود عددشان را در نظرش اندک نما و مقامشان را در دل او کوچک ساز و او را بر آنان پیروزی ده و دشمنان را بر او پیروز مکن؛ و اگر زندگی او را به نیک بختی پایان دادی و شهادت را برایش مقدّر فرمودی، بعد از آن باشد که دشمنت را با کشتن ریشهکن سازد و پس از آن باشد که اسارت به دست مسلمانان، آن نابکاران را به رنج و زحمت افکند و به دنبال آن باشد که اطراف و جوانب سرزمینهای مسلمین ایمنی یابد و پس از آن باشد که دشمنانت به میدان جنگ پشت کرده و شکستخورده بازگردند.
👇👇👇
🤲 ادامه دعای #مرزبانان 🤲
﴿16﴾ اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِياً أَوْ مُرَابِطاً فِي دَارِهِ ، أَوْ تَعَهَّدَ خَالِفِيهِ فِي غَيْبَتِهِ ، أَوْ أَعَانَهُ بِطَائِفَةٍ مِنْ مَالِهِ ، أَوْ أَمَدَّهُ بِعِتَادٍ ، أَوْ شَحَذَهُ عَلَى جِهَادٍ ، أَوْ أَتْبَعَهُ فِي وَجْهِهِ دَعْوَةً ، أَوْ رَعَى لَهُ مِنْ وَرَائِهِ حُرْمَةً ، فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْناً بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضاً حَاضِراً يَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَى بِهِ ، إِلَى أَنْ يَنْتَهِيَ بِهِ الْوَقْتُ إِلَى مَا أَجْرَيْتَ لَهُ مِنْ فَضْلِكَ ، وَ أَعْدَدْتَ لَهُ مِنْ كَرَامَتِكَ .
(16) خدایا! هر مسلمانی که عهدهدار امور خانۀ رزمنده یا مرزداری شود، یا در نبود او به کفالت و سرپرستی خانوادهاش اقدام کند، یا به بخشی از مالش او را یاری دهد، یا او را به ساز و برگ جنگ مدد رساند، یا همّت او را برای رفتن به جهاد تند و تیز گرداند، یا وی را در برابرش به دعای خیر همراهی کند، یا پشت سرش آبروی او را حفظ نماید؛ به او نیز اجر همان رزمنده و مرزدار را، وزن به وزن و مثل به مثل عنایت فرما؛ و عمل او را پاداشی نقد عطا کن که بدون درنگ، سود کاری که پیشاپیش فرستاد و شادی عملی که به جا آورد، در همین دنیا به دست آورد؛ تا آنکه عمرش به پایان رسد و به آن پاداشی برسد که از احسانت بر او روا داشتهای و از کرامتت برای او آماده ساختهای.
﴿17﴾ اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ ، وَ أَحْزَنَهُ تَحَزُّبُ أَهْلِ الشِّرْكِ عَلَيْهِمْ فَنَوَى غَزْواً ، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ ، أَوْ أَبْطَأَتْ بِهِ فَاقَةٌ ، أَوْ أَخَّرَهُ عَنْهُ حَادِثٌ ، أَوْ عَرَضَ لَهُ دُونَ إِرَادَتِهِ مَانِعٌ فَاكْتُبِ اسْمَهُ فِي الْعَابِدِينَ ، وَ أَوْجِبْ لَهُ ثَوَابَ الُْمجَاهِدِينَ ، وَ اجْعَلْهُ فِي نِظَامِ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ .
(17) خدایا! هر مسلمانی که کار اسلام او را نگران کند و گردآمدن مشرکین ضد مسلمین او را به اندوه دچار کند، پس قصد جنگ یا آهنگ جهاد کند، ولی ناتوانی و سستی او را بنشاند و تنگدستی و حاجت او را وادار به کندی و درنگ کند، یا پیش آمدی او را از رفتن به تأخیر اندازد، یا مانعی در برابر ارادهاش قد علم کند، نامش را در زمرۀ عبادتکنندگان بنویس و ثواب مجاهدان را بر او واجب کن و وی را در سلک شهیدان و شایستگان قرار ده.
﴿18﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، صَلَاةً عَالِيَةً عَلَى الصَّلَوَاتِ ، مُشْرِفَةً فَوْقَ التَّحِيَّاتِ ، صَلَاةً لَا يَنْتَهِي أَمَدُهَا، وَ لَا يَنْقَطِعُ عَدَدُهَا كَأَتَمِّ مَا مَضَى مِنْ صَلَوَاتِكَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ ، إِنَّكَ الْمَنَّانُ الْحَمِيدُ الْمُبْدِئُ الْمُعِيدُ الْفَعَّالُ لِمَا تُرِيدُ .
(18) خدایا! بر محمّد بنده و رسولت و آل محمّد درود فرست، درودی برتر از درودها و از نظر رفعت و مرتبه، بالای همۀ درودها؛ که مدّتش به پایان نرسد و شمارهاش قطع نشود؛ مانند کاملترین درودهایی که بر یکی از دوستانت فرستادی. تو عطابخش ستودهای، آغازکننده و بازگردانندهای، هر چه را بخواهی انجام میدهی.
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🌺🇮🇷🌺
ان شاءالله می خواهیم هرروز دعای #مرزبانان رو تو کانال بخونیم😊
به ۴ بخش تقسیم کردم و ۴تا داوطلب می خوام که امروز این دعا رو به نیابت از بقیه ی اعضای کانال بخونند.
اگه کسی بتونه همه اش رو بخونه هم که عالیه😊
✅ داوطلبا لطفا از بخش های زیر انتخاب و اعلام کنند:
۱. بندهای ۱ تا ۵
۲. بندهای ۶ تا ۱۱
۳. بندهای ۱۲ تا ۱۵
۴. بندهای ۱۶ تا ۱۸
اجرتون با صاحب الزمان 😊
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
بخش های امشب دعای #مرزبانان رو هم، چندنفر از دوستان خوبم به نیابت از همه ی اعضای کانال قرائت کردند، قبول باشه ازشون😊
ان شاءالله که عاقبت شون ختم بخیر باشه
برای #نابودی_اسراییل و برآورده شدن حاجات این عزیزان، لطفا نفری ۳ صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور #امام_زمان بفرستید😊
#اللّهُمَّصَلِّعَليمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُـم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
─━━━━━━⊱💞⊰━━━━━━─
❄️رمان فانتزی، آموزنده و عاشقانه
❄️ #باد_برمیخیزد
🍂قسمت ۶۵ و ۶۶
احساس کرد #حریمش خدشهدار شدهاست. #چادری که سرش گذاشته بود این تفاوت را نشان میداد. او اهل این مدل ابراز احساسات، آنهم از یک نامحرم، نبود.حتی اگر سیاوش به او علاقه هم داشت نباید اینگونه بیپرده ابراز میکرد.چرا مردها اینقدر بیفکرند؟!؟تمام این فکرها در کسریازثانیه از ذهنش گذشت. برای همین، راحت تصمیم گرفت. بدون اینکه برگردد گفت:
-اما من و شما هیچ شباهتی بهم نداریم. نه در ظاهر و نه در اعتقاد. یه حس زودگذره، بهش بها ندید، خداحافظ!!
و رفت...رفت و سیاوش را با لبخندیخشکیده بر لبانش تنها گذاشت..جناب استاد توقعهر برخوردی را داشت الا این یکی!!همیشهفکر میکرد با موقعیتی که او دارد ازهرکسخواستگاری کند طرف همانجا از ذوق دستهایش را به هم میکوبد و بله را میگوید.
لااقل خیلی از دخترهایی که اطراف او بودند اینگونه بودند.از طرفی این مدل جواب دادن اصلا شبیه نه مصلحتی که برای ناز کردن باشد نبود. خیلی قاطع و بیرحمانه بیان شده بود.همه معادلاتش به هم ریخت.کمکم اخمهایش در هم رفت. با قدمهایی سنگین به راه افتاد.
چه افتضاحی!جواب نه!!.احساس کرد همه غرورش له شده! اصلا همهاش تقصیر سید بود.این چه پیشنهادی بود!؟ او عاشق بود و حواسپرت، چرا سید فکر نکرده بود که این دختر به جوانی قرتی مسلک جواب مثبت نخواهد داد؟
بله همه اش تقصیر سید بود.در ماشین را محکم بست و زیر لب غرغر کرد:میکشمت صادق و یکراست رفت به سمت بیمارستانی که صادق شیفت داشت...بیچاره سید! بدون جرم مجازات شده بود. خب، تصور اینکه سیاوش با چه حالی سر سید خراب شده بود.
و چقدر غرغر کرده بود و صادق ساکت نشسته بود تا غر زدن های سیاوش تمام شود تا بتواند توضیح دهد سخت نیست. وقتی نقهای سیاوش تمام شد،سید همانطور که گوشیاش را از روی میز برمیداشت و به گردنمیانداخت، چشم در چشم سیاوش تنها یک جمله گفت:
-من گفتم برو #خواستگاری، نگفتم برو چشم تو چشم دختره بگو دوستت دارم، گفتم؟!؟..میرم یه سر به مریضا بزنم.
و بعد همانطور که از در بیرون میرفت گفت:
-اون دکمه بالای یقهت رو هم باز کن که اکسیژن برسه به مغزت.قرار نیست خودت رو #گول بزنی.اگه از یه زنجیر نمیتونی بگذری پس بیخیالش شو
و درحالیکه که از این خودشیرینی سیاوش برای جلب توجه خانم شکیبا خندهاش گرفته بود سری تکان داد و بیرون رفت... رفت و سیاوش هم درماندهتر از قبل فکر کرد. حق با صادق است!!
چند روزی گذشت. راحله حس کرد حالا که قطعات پازل کنار هم چیده شده و سوالهایش جواب داده شد و ابهامات برطرف، آرامش بیشتری پیدا کرده است. خصوصا با جواب منفی که به جناب پارسا داده بود.دیگر همه چیز را تمام شده میدانست.و فکر کرد قرار است بالاخره بعد از چندین ماه تلاطم با خیال راحت از زندگیاش لذت ببرد.
مخصوصا که عید نزدیک بود و برای مراسم عقدخواهرش اینقدر کار داشتند و سرشان شلوغ بود که دیگر وقت نمیکرد به استاد نگونبختی که آب سرد روی آتش عشقش ریخته بود فکر کند.با خودش فکر میکرد تعطیلات و دوری، آقای پارسا را هم از تب و تاب خواهد انداخت.
صبح روز دوشنبه قبل از عیدبود.روز غافلگیری راحله.همانطور که دور کرسیداشتندصبحانهشان را میخوردند پدر رو به مادر کرد و پرسید:
- خانم جان؟ به نظرت آقای پارسا رو هم دعوت کنیم برای مراسم؟
گوشهای راحله زنگ زدند:پارسا؟کدوم پارسا؟ مادر کمی شیر برای شیما ریخت و جواب داد:
-نمیدونم! ما مدیون ایشون هستیم و فرصت هم نشد درست حسابی ازشون تشکر کنیم.ولی هرچی باشه استاد راحله ست. به نظرم بهتره نظر راحله رو هم بپرسیم.
استاد راحله! اشتباه نشنیده بود.پدر و مادرش داشتند در مورد آقای دکتر صحبت میکردند. آخر چرا این ماجرا تمام نمیشد؟مادر رو کرد به راحله و پرسید:
-نظر تو چیه دخترم؟ به نظرت اشکالی نداره دعوتشون کنیم؟
راحله که نزدیک بود قطره آبی که در گلویش پریده بود خفهاش کند سرفهای کرد و گفت:
-اشکال که نه..ولی خب بابا که ازشون تشکر کردن!
راحله جریان پیش آمده را به خانواده نگفته بود.برای همین پدر و مادرش نمیدانستند او چه تقلایی میکند در این میان.جواب مثبت او دیدارش با پارسا را در پی داشت.دیداری که از آن فراری بود.با خودش فکر کرد او که جواب منفی را به پارسا داده است پس حتی اگر دعوت شود مشکلی پیش نخواهد آمد برای همین مخالفتی نکرد.اصلا شاید به خاطر همان جواب منفی،جناب استاد بهشان برخورده باشد و از آمدن امتناع کند.خدا کند اینطور شود..
آن روز،جناب پارسا،همینطور که پکر رانندگی میکرد گوشیاش زنگ خورد.شماره ناشناس بود.با بیمیلی جواب داد:
-بله؟
ولی وقتی صدای پشت گوشی خودش را معرفی کرد جا خورد.برای لحظهای فکر کرد نکند راحله جریان رابه پدرش گفته باشد و پدر برای حسابرسی زنگ زده باشد!
🍂ادامه دارد....
به قلم ✍؛ میم مشکات
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
─━━━━━━⊱💞⊰━━━━━━─
❄️رمان فانتزی، آموزنده و عاشقانه
❄️ #باد_برمیخیزد
🍂قسمت ۶۷ و ۶۸
حتما زنگ زده بود لیچار بارش کند که این چه رفتاریست پسره الدنگ..!وقتی سید با این ابراز علاقه مخالفت کرده بود،خب تکلیف پدر خانم شکیبا هم معلوم بود دیگر!اما وقتی لحن پدر و علت زنگ زدن را فهمید با اینکه هنوز کمی گیج بود خیالش راحت شد.
ماشین را به کنار خیابان برد و نگه داشت. برای حرف زدن با پدر راحله میبایست حواسش را جمع میکرد.وقتی فهمید پدر صرفا برای تشکر خواسته است او را به مراسم عقد دخترش دعوت کند گل از گلش شکفت و نیشش تا بناگوش باز شد.رختشویی که تا چند دقیقه پیش در دلش بشور و بساب راه انداخته بود جایش را به رقاصی داده بود که بشکن میزد و قند آب میکرد.
البته سیاوش مجبور بود کمی زیر قابلمه قند آب را کم کند تا سر نرود و لویش ندهد برای همین سعی کرد تعارفات معمول را بجا بیاورد که نه،خیلی ممنون، مزاحم نمیشم و از این قسم جملات الکی...در همین حین یکدفعه با خودش فکر کرد: عقد دختر؟ کدام دختر؟راحله؟؟؟
به یکباره زیر قابلمه خاموش شد و کسی سطل آب سرد را روی سرش خالی کرد. نسنجیده از دهانش در رفت که:
-منظورتون از دخترتون راحله خانم هستن؟ یعنی ایشون...؟چطور به من چیزی نگفتن؟!؟
اما یکدفعه فهمید چه سوتی وحشتناکی داده است، سعی کرد جمع و جورش کند:
-منظورم اینه با اون اتفاقات کاش بیشتر صبر میکردید.یعنی میخوام بگم دوباره مث اون دفعه....🤦♂
و پدر آن سوی خط،لبخندی آرام زد.او هم مرد بود و میشناخت جنس خودش را.ازهمان بار اول که سیاوش را دیده بود و آن جریان پیش آمده بود بوهایی برده بود. سیاوش را نمیشناخت اما میدانست هیچوقت احساس انسان دوستی و خیرخواهی صرف منجر به انجام چنین ماموریتهای غیرممکنی نمیشود.
هرچند ظاهر سیاوش متفاوت بود اما حس پدر اشتباه نمیکرد. این بچه اصیل بود."خمیره اش مشکل نداشت، فقط خوب لگد نخورده بود..(حکایتی از بهلول)"
و پدر اندیشیده بود شاید همین محبتی که باعث شده بود سیاوش به آب و آتش بزند برای راحله، بتواند سرآغازی باشد برای تغییر.اصلا دلبستن یک آدم آن مدلی،به دختری این مدلی، نشان میداد چیزی در ذات این پسر هست که #ارزشمند است.که #اصیل است، که #اصل است! که شبیه است به آنچه در #ذات_دخترش است.
اما راه پر خطری بود و باید محتاطانه طی میشد.نخواست چیزی به روی خودش بیاورد و پسر را شرمنده کند پس خودش را به کوچه چپ زد که شتر دیدی ندیدی.با همان لبخند معنا دار ادامه حرف سیاوش را گرفت:
- بله، متوجه منظورتون شدم.نخیر،اوشون که فعلا تصمیم گرفته ور دل خودمون بمونه. منظورم دختر دومم بود.
خب سیاوش توانست نفس راحتی بکشد که البته این نفس از گوشهای تیز پدر مخفی نماند و لبخند معنادار دیگری روی لبهایش آمد و او را بیشتر به یقین رساند. سیاوش که برای بار دوم فهمید خراب کرده طبق عادتش تمام بدنش را منقبض کرد و عصبانی از دست خودش منتظر ماند تا واکنش پدر را ببیند
و وقتی پدر با بیخیالی حرفش را ادامه داد راحت شد.وقتی تماس قطع شد سیاوش با خودش فکر کرد وقتی راحله قضیه را به خانواده اش نگفته، یعنی اصلا شاید بتواند به طریقی دلش را به دست بیاورد.احساس میکرد الان است که ازخوشحالی، از پوستش بیرون بزند!
روز موعود نزدیک میشد.دو روز قبل از عید،راحله استرس عجیبی گرفته بود.اصلا باورش نمیشد جناب دکتر دعوت را قبول کرده باشند. پسره سیریش! با آن بیمحلی و جواب منفی باز هم ول کن نبود. احساس میکرد مراسم کوفتش می شود. هرچند مردها و زن ها جدا بودند اما خب ترجیح داد به جای فکر کردن به آنچه ممکن بود پیش بیاید خودش را به خیالی بزند. خودش را دلداری میداد که:
میآید، شام و شیرینی میخورد، خوش و بشی میکند با پدر و میرود.اصلا قرار نیست من ببینمش! نهایت سلام علیکی و احوالپرسی...و با این حرفها خودش را آرام میکرد.آن دو روز هم گذشت.در آرایشگاه همانطور که داشت چادرش را درست میکرد شاگرد آرایشگر با تعجب پرسید:
-چادر میذارید!؟ مدل موهاتون خراب میشه ها
راحله لبخندی زد و گفت:
-مدل زندگیت خراب نشه آبجی
بخاطر آرایشی که داشت پوشیهاش را زد. اینطوری دیگر راحت بود برای سوار شدن به آژانس و رسیدن به مجلس زنانه. زنانی که آنجا بودند تعجب کردند.
داماد آمد، عروس تورش را کامل پایین انداخت و رفت. تاکسی تلفنی هم منتظر راحله بود.وقتی از در آرایشگاه بیرون میرفت میشنید پچپچهایشان را.مهم نبود. بگذار هرچه میخواهند بگویند. آنها چه میدانستند #لذت_اطاعت را؟نه بخاطر پوشاندن چهار تار مو، بخاطر احترام و اطاعت حرفش. پوشاندن مو و صورت #بهانه است، او میخواهد بداند تو چقدر #مطیعی؟
دم در تالار پیاده شد. میخواست داخل برود که صدای احوالپرسی را شنید.پدرش بود که دم در قسمت مردانه ایستاده بود. یکدفعه صدای پدر بلندتر شد.انگار داشت...
🍂ادامه دارد....
به قلم ✍؛ میم مشکات
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa