eitaa logo
💕 ایده‌هآی دلبری 💕
25.9هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
424 ویدیو
60 فایل
﷽ کانال دیگه‌مون 👈 | @fanuuss ارسال ایده 👈 | @daryafte_idea کانال تبلیغاتمون 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/634716433C0788a51929
مشاهده در ایتا
دانلود
😍 اول تابستون سال ۶۱ بود که به عقد هم دراومدیم...💍 یه ماه بعد عروسیمون بود و سه_چهار روز بعد دوتایی رفتیم مشهد...🕌💚 یادمه وقتی واسه زیارت مشرف شدیم حرم نگاهی بهم کرد و گفت : "طیبه خانوم...☹️ میخوام یه دعا کنم دوست دارم تو آمین بگی ...😇 با خنده گفتم : "تا چی باشه…"😅 جواب داد : "تو کارت نباشه..." گفتم :"باشه... هر چی شما بگین آقااا...❤" ای کاش این حرفو نمیزدم...💔 چون تا این جمله رو گفتم رو کرد به گنبد طلایی امام رضا (علیه السلام) دستاشو بلند کرد و گفت : 😔أَلْلّهُمَّ أَرْزُقْنَا تُوفِيق َأَلْشَّهَادَةَ فِي سَبِيلِک... دلم لرزید...💔 عرق سردی به تنم نشست...😣 قطرات اشک بود که بی امون رو گونه هام سرازیر میشد...😭 اما چه کنم که بهش قول آمین گفتن داده بودم، با صدایی حزین و گرفته از بغض گفتم... "آمین...💔" همسرشهیدحسین علی پور کناری 💞 🌸 @love_ideas 💍
🌹🌹 سر سفره عقد نشسته بودیم کنارهم.بوی عطرش همه اتاق را پر کرده بود😍😍 بله را که گفتم.🙈🙊 سرش را آورد زیر گوشم،خیلی آرام و آهسته گفت:((تو همونی هستی که من میخواستم.☺️)) نگاهش کردم واز ته دل خندیدم😍 دستم را گذاشتم روی حلقه ازدواجمان💍 چشم دوختم به قرآن و از خدا طلب خوشبختی کردم😍😊 💚شهید جواد فکوری 🌸 @love_ideas 💍
! می‌دانم که بعد از رفتن من تمام سختی‌های این زندگی بر دوش توست، من برای شهادت نمی‌روم، من جوانی و زندگی با شما را دوست دارم و می‌خواهم با شما باشم، ولی این تکلیف ماست که از حریم اسلام و اهل‌بیت (ع) دفاع کنیم و راضی هستیم به رضای خدا ولی این ‌بار سنگین بر دوش توست و از تو می‌خواهم صبر زینب‌گونه پیشه کنی و در برابر تمام سختی‌ها و مشکلات یاد خدا را فراموش نکنی و در تمام مراحل از خدا کمک بگیری. از تو می‌خواهم که فرزندانم را طوری تربیت کنی که در مسیر اسلام و ولایت ادامه‌دهنده را شهدا باشند و بابت تمام کمبودها و نبودهایم از تو می‌خواهم کنی. و من الله التوفیق
*مشغول کار منزل بودم. 🍃 حواسم از حامد پرت شد. 🤦‍♀️ یک دفعه از روی صندلی افتاد زمین و سرش غرق خون شد. 🥺 او را به دکتر رساندم. سرش را پانسمان کردند. خیلی میترسیدم که مبادا یوسف با من دعوا کند و ناراحت شود و بگوید: چرا مواظب بچه نبودی؟ 😥 وقتی آمد مثل همیشه سراغ حامد را گرفت. گفتم: خوابیده. بعد هم قضیه را برایش تعریف کردم. فقط گوش داد. آرام آرام چشم هایش خیس شد. لبش را گاز گرفت. بعد گفت: تقصیر من است که تو را با حامد تنها میگذارم. چاره ای ندارم. مرا ببخش. 😐 . وقتی این جملات را گفت، خیلی شرمنده شدم. در همه برخوردهایش این عشق و محبت را به پای زندگی‌مان میریخت. 🍃❤
محمد حسین اهل خوشحال ڪردن و کردن بود.😍 نامزدے ما هم شیرینے خاصی داشتـــ.😋 ۴ ماه دوست‌داشتنے!💞 دائماً حسین‌آقا می‌کرد🙈 مثلاً تماس مے‌گرفتم و با حالت دلتنگے‌ می‌پرسیدم «آخر هفته تهران می‌آیی؟» می‌گفت «باید ببینم چه می‌شود!» چند ثانیه بعد، آیفون به صدا در می‌آمد و حسین‌آقا پشت در ایستاده بود!😅 یادم هست یڪ‌بار دیگر می‌خواستم برای خرید به بیرون بروم پول نداشتم هرچه فکر کردم چه کنم، به نتیجه‌ای نرسیدم! 😞 خجالت می‌کشیدم از پدر و مادرم پول بخواهم. نشستم به مطالعه📚 اما تمام فکرم به خرید بود. مشغول ورق ‌زدن کتابم بودم که دیدم 30 هزار تومن پول لای آن استــ!😳😍 از پدر و مادرم سوال کردم که آنها پول برایم گذاشته‌اند؟ گفتند نه! 🤔 مامان گفت «احتمالاً کار حسین‌آقاست!» خریدم را انجام دادم و بعداً هرچه تماس گرفتم و از او پرسیدم، طفره می‌رفت. می‌گفت «نمی‌دونم! من؟ من پول بگذارم؟»🤔 حتی این مدل کارها را برای خانواده‌ام هم انجام می‌داد عادتی که بعدها هم ترک نشد.😇 ✍🏻به روایت همسر ❤️🕊* ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❤️💛💚
🌹🌹 سر سفره عقد نشسته بودیم کنارهم.بوی عطرش همه اتاق را پر کرده بود😍😍 بله را که گفتم.🙈🙊 سرش را آورد زیر گوشم،خیلی آرام و آهسته گفت:((تو همونی هستی که من میخواستم.☺️)) نگاهش کردم واز ته دل خندیدم😍 دستم را گذاشتم روی حلقه ازدواجمان💍 چشم دوختم به قرآن و از خدا طلب خوشبختی کردم😍😊 💚شهید جواد فکوری ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ @love_ideas 💍