هدایت شده از هرسیلیا و گلدانپتوس*
اون شنبه ( ۷ دسامبر ) واقعاً زیبا بود ولی حس میکنم یک لامپی وجود داشته که عجیب به نظر میاد
هدایت شده از هرسیلیا و گلدانپتوس*
روز خوبی بود. پرتو های آفتاب روی صورت هامون افتاده بود و ۵-۶ نفری دور زمین میدوییدیم. جایی که سایه باشه رو انتخاب و شروع کردیم به راه رفتن بین درخت ها. بحث های الکی میکردیم و میخندیدیم و دیوار رو شکوندیم. ۵ بار شکوندیم. دراز کشیده بودیم و از گرما حرف میزدیم و برای آخرین بار با شکوندن دیوار خندیدیم تا اینکه متوجه شدم لامپی که آویزونه عجیب به نظر میاد.
هرسیلیا و گلدانپتوس*
داستان گربه سیاه آلن پو رو خوندی؟
بی نظیر بود بی نظیر بود بی نظیر بود بی نظیر بود بی نظیر بود بی نظیر بود
هدایت شده از ⭑ࣶࣸ کِتابخانہ قارچِ شَبتـاب ִֶָ
عااشق آدماییم که علایق خودشونو دارن
عاشق هرسیلیام چون دایناسور دوست داره نه سگ
عاشق ارغوانم چون چایی دوست داره نه قهوه و نسکافه
عاشق شب آرام چون غرق شعره و توی دنیای خودشه
عاشق ناجیم چون در هر شرایطی شخصیت خودشو داره و نوشته هاش خاص خودشن
عاشق زهرام چون تاریخ معاصر و پهلوی دوست داره
و...
هرسیلیا و گلدانپتوس*
عااشق آدماییم که علایق خودشونو دارن عاشق هرسیلیام چون دایناسور دوست داره نه سگ عاشق ارغوانم چون چایی
دایناسور حیوون خونگی خوبیه، مهربون و خونگرم و بهت سواری هم میده
اگه کتاب دوست ندارید و نمیخونید کلا نزدیک من نیاید خیلی جالب تره انسان های جاهل
هرسیلیا و گلدانپتوس*
۶۳۷ - ریخت عزیزان از بعد از ظهر تاکنون، شیرینی، صبح که حس خوبی داشت.
۶۳۸
- راستش تا نیمه اول روز بد نبود. فلافل خوردیم و چرت و پرت گفتیم و با لیا صحبت کردیم