eitaa logo
عـاشـقـانـه هـای پـاڪ♥️
18.4هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
60 فایل
﷽ـ 🎥🎶🖼📝 ویترین آثار موشن و تدوین: @stmoha 👤ادمین: 📞 سلام محمدم: @kh_mohammads72 تبلیغات: @tabasd
مشاهده در ایتا
دانلود
تو آن آزارِ شیرینی که دلخواه است تکرارَت.. ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
. اینجا شب بوهای عاشق هرشب  عطر تو را پخش میڪنند انگار یڪی مأمورشان ڪرده فضا را آغشتہ ڪنند از یاد تو، من از آنها گلہ ای ندارم مأمورندو معذور... ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
کار دیگری نداریم من و خورشید برای دوست داشتنت بیدار می‌شویم هر صبح😍 ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
کسی نیست، بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت میان دو دیدار قسمت کنیم... 💕 ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
هدایت شده از محمد صادق خسروی
اتحاد یا اجرای قانون حجاب؟ حتما شنیدین که قوم حضرت موسی گوساله پرست شد، ولی نشنیدین که تحت حکومت حضرت هارون جانشین حضرت موسی این تغییر صورت گرفت! حضرت موسی بعد از دوران غیبت وقتی به سمت قومش رهسپار شد، دید همشون گوساله پرست شدن! ریش حضرت هارون رو با عصبانیت گرفت و گفت این بود امانتی که من بهت دادم؟! اینجا حضرت هارون جمله‌ای میگه که قابل تامله، میفرماد: «من فکر کردم که اگر به مبارزه برخیزم و درگیری پیدا کنم، تفرقه شدیدی در میان بنی‌اسرائیل می‌افتد، و از این ترسیدم که تو به هنگام بازگشت بگویی؛ چرا در میان بنی‌اسرائیل تفرقه افکندی و سفارش مرا در غیابم به‌کار نبستی» طه آیه ۲۰ وقتی حجاب برای بخشی از مردم به عنوان معروف و بی‌حجابی به عنوان منکر تثبیت و تعریف نشده چطور مردم رو امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟ اگر به اتحاد و همبستگی مردم آسیب جدی وارد کند آیا باز هم باید قانون حجاب رو اجرایی کنیم؟! شما برای رعایت قوانین راهنمایی رانندگی این همه انیمیشن طنز جذاب درست کردین تا اول نهادینه و فرهنگ سازی بشه تا با این پیش‌زمینه فرهنگی قانون بهتر اجرا بشه در حالی که برای حجاب جز منبر و سخنرانی و کارشناس تلویزیون چکار کردیم؟! اگر بخشی از جامعه حجاب رو معروف نمیدونن و برعکس بی‌حجابی رو معروف قلمداد می‌کنن نباید در اجرای قانون حجاب عجله کرد تا اتحاد و همبستگی مردم بیش از این صدمه نبینه مخصوصا در این برهه حساس، ابتدا منکر و معروف رو در جامعه تثبیت بعد قوانین رو اجرا کنیم. محمدq https://eitaa.com/joinchat/302841968C41169154e6
خداوند خودش میدونه چطوری تورو به مقصد برسونه توفقط باورش کن....👌😍 ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهربان باشید💖 زندگی پر از خداحافظی های غیر منتظره است... ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
به مامانم گفتم بشار اسد گم شده کسی ازش خبری نداره، رفت کشو کابینت پایینی رو بازکرد گفت مگه کوری ایناهاش ـ💬: SaRa ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
🌱 چوپانى به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر مى‌خاست و ڪلید بر مى‌داشت و درب خانه پیشین خود باز مى‌ڪرد و ساعتى را در خانه چوپانى خود مى‌گذراند. سپس از آنجا بیرون مى‌آمد و به نزد امیر مى‌رفت. شاه را خبر دادند ڪه وزیر هر روز صبح به خلوتى مى‌رود و هیچ ڪس را از ڪار او آگاهى نیست. امیر را میل بر آن شد تا بداند ڪه در آن خانه چیست. روزى ناگاه از پس وزیر بدان خانه در آمد. وزیر را دید ڪه پوستین چوپانى بر تن ڪرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانى مى‌خواند. امیر گفت: اى وزیر ! این چیست ڪه مى‌بینم! ؟ وزیر گفت : هر روز بدین جا مى‌آیم تا ابتداى خویش را فراموش نڪنم و به غلط نیفتم ، ڪه هر ڪه روزگار ضعف به یاد آرد ، در وقت توانگرى ، به غرور نغلتد‌. امیر ، انگشترى خود از انگشت بیرون ڪرد و گفت : بگیر و در انگشت ڪن ؛ تاڪنون وزیر بودى، اڪنون امیرى...   ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
دو روز دیگه بری خونه ی شوهر نمیگن مادرش هیچی یادش نداده؟😑 ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
نردبان شب را      می ڪَذارم... از پله های آسمان دلت بالا می آیم      تا            در آسـمان زیبای تو... ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
چـقدر زیبـاست ڪســی را دوسـت بداریمـ نـه از روے نیـــاز نـه از روے اجبــار و نـه از روے تنهـــایی فقـط ... براے اینڪــه ارزشش را دارد...😍 ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
اینجوری به پای هم پیربشید👆😍 ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
آباد از چه روی نخواهی دل مرا ؟         این خانه ی خــراب ،                         مگر منزل تونیست ؟!   ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
یک بار بر پیاله لبت را گذاشتی یک عمر اینچنین دهنش باز مانده است☺️ ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
در گیسوی سیاه تو دل‌ها چو شبروان گم کرده‌اند در شب تاریک ، راه را.. ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
شام نمی‌شود دگر صبحِ کسی که هر سحر زان خمِ طرّه بنگرد، صبحِ دمیده‌ی تو را 😍 ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
بگذار بگویم بغض ڪه می ڪنی، گریه ام می گیرد. خنده ات ڪه بگیرد، حالم از همیشه بهتر است... می بینی زندگی ام را؟ به دلت بند است؛ بند دلم... ‌‌♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧ ‌‌‎‌
میدونی فاجعه کجاست؟ که الان دهه هشتادیا ازدواج میکنن و دسته گلشون و پرتاب میکنن واسه دهه شصتیا و هفتادیا 🤦🏻‍♀🤣 ‌‌ ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
🌱حسین آقای بستنی فروش هر روز بعد از ظهر از کوچه ی ما عبور می کردو نوای آی بستنی ....آی بستنی سر میداد .خیلی دقیق نمیدونستم بستنی چیه اما به نظرم چیزی شبیه ماست های کیسه ای مادربزرگ خدا بیامرزم بود که برای فروش درست میکرد و این شغل یه جورایی شغل میراثی خانواده ما هم شد!!! یه روز بلاخره از سر کنجکاوی با شنیدن صدای حسین اقا به سراغ مادر رفتم واز او خواستم به من پولی بده تا بتونم یکی از اون بستنی های خوش و اب و رنگ و تهیه کنم. مادر با شنیدن درخواست ناگهانی من کمی سرخ و سفید شد و بعد از نگاه کردن به کیف پول همیشه خالیش دو زانو جلوی پای من نشست وگفت: - تو میدونستی بستنی های حسین اقا خیلی تلخ و بدمزه ان ....من خوردم یه چیزی مثله ته خیاره...با تعجب به مادر نگاه کردم و گفتم: - ولی نوید و احمد هر روز از اون بستنی ها میخرن و کلی بهشون خوش میگذره .. چشمای مادر دوباره از غم پر شد و گفت: - آخه نوید و احمد مزه ی ماست های فروشی ما رو که تاحالا نچشیدن تا بفهمن چی خوشمزه ست وچی تلخ و بدمزه...و بعد دست راست من را در دست گرفت و به سمت آشپزخانه رفت و مقداری از ماست های کیسه ای را روی نان مالید و داد دستم . سال ها با تصور اینکه نون و ماست کیسه ای خانگی ما درست شبیه بستنی های نوید و احمد و حتی خوشمزه ترم هست زندگی کردم . مادرم مرد و من بزرگ و بزرگ تر شدم . یک روز که دست تو دست دختر دوساله ام داشتم از خیابان عبور میکردم چشم دخترم به بستنی فروشی کنار خیابان افتاد و شروع به بهانه گرفتن کرد .شاید خنده دار باشه اما میخواستم مانعش بشم چون به نظرم هنوز هم بستنی ها تلخ و بدمزه بودند . با اصرار دخترم دوتا بستنی خریدم وآروم آروم مزه کردم .طعم دلچسب و شیرینش زبانم و نوازش داد ومنو به خاطرات گذشتم پرت کرد. یاد دوران کودکی ام افتادم .....بستنی ها برای من تلخ و بدمزه بود ....دوچرخه هیولایی بی شاخ و دم .....دفتر فانتزی های همکلاسی هایم دخترونه ....وکله ی کچلی گرفته ام شبیه قهرمان های بزرگ... در عوض نان و ماست همیشگی ما عالی ...بازی با چوب ولاستیک هیجان انگیز و دفتر های بی رنگ و روی من مردانه و خودم هم شبیه قهرمان های فیلم ها... با وجود فقر زیاد مادرم هیچ وقت نگذاشته بود که من حسرت چیزی رو توی زندگی بخورم من با همین باور که بهترینم و بهترین چیزها رو دارم سال های سال زندگی کردم..و تازه اونروز فهمیدم که مادر من کی بود!!!! صدای زنگ تلفن همراهم منو از خاطرات گذشته دور کرد.دست دختر کوچکم را گرفتم و به سرعت راه افتادم... یه عمل قلب اورژانسی داشتم ! ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
🍂 مثل اب زلال باش… زلال که باشی دریای دلت انقدر صاف میشود که پاکی دلت بر همگان اشکار میگردد و همه برای داشتنت خود را در تو غرق خواهند کرد👌😍 ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
حق به دست دل من بود که در معبد عشق سر به غیر تو نیاورد فرود ای ساقی ... هوشنگ_ابتهاج ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
چون باد صبح رزق من از بوی گل بود   مرغ قفس نیم که بسازم به دانه‌ای.....   ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧  
چیزی که دیروز برام خیلی اهمیت داشت امروز دیگه حتی به چشمم نمیاد، هرچیزی به وقتش خوب و دوست داشتنیه واسمون، حتی بعضی از آدما.... ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧